نگاهی محتصر به مولانا و جایگاه وی در ترکیه

154361
نگاهی محتصر به مولانا و جایگاه وی در ترکیه

نگاهی محتصر به مولانا و جایگاه وی در ترکیه

عشق به خدا و آرزوی وصال الهی، هسته اصلی فلسفه مولانا را تشکیل می دهد. فلسفه انسانگرایی که فلسفه غرب پس از گذشت قرن ها با آن آشنا شد، اساس فلسفه مولانا است.
مولانا جلال الدین بلخی رومی، شاعر، اندیشمند، متصوف و ادیب بزرگ جهانی در قرن ۱۳ میلادی در شهر بلخ واقع درشمال افغانستان امروزی چشم به جهان گشود. وی پس از مهاجرت به نقاط مختلف جهان سرانجام خاک آناتولی را برای زندگی انتخاب کرد و قونیه را مسکن گزید.
عشق به خدا و آرزوی وصال الهی، هسته اصلی فلسفه مولانا را تشکیل می دهد. فلسفه انسانگرایی که فلسفه غرب پس از گذشت قرن ها با آن آشنا شد، اساس فلسفه مولانا می باشد. مولانا انسانها را بر اساس دین، زبان، نژاد و مذهب طبقه بندی نمی کند. به عقیده مولانا همگان جلوه های مختلف انوار الهی هستند. مرکز هستی انسان است و تمامی ادیان و فلسفه ها واسطه ای هستند برای خشنود کردن و ارزشمند ساختن انسان. بطورمثال مولانا در دفتر اول مثنوی در این رابطه می گوید:
هر يکی  قولی  است ضد هم دگر
چون يکی باشد يکی زهر و شکر
تا ز زهر و از شکر   در نگذری
کی  تو از گلزار  وحدت   بو بری
همچنان در جایی دیگر نیز چنین فرموده است:
کل شو و از راه کل، کل را شناس
يار بينش  شو، نه   فرزند   قياس

با وضوح کامل این اشعار نمایانگر افکار و اندیشه مولانا می باشد. مولوی گری در واقع به معنی وحدت وجودی خداوند با جهان هستی است. خداوند در جهانی که آفریده خود را به منصه ظهور رسانیده است. همه چیز از اوست و در نهایت به او بر می گردد. زندگی در واقع یک تکامل معنوی است و بازگشت به خداییست که همه از اوئیم.
از جمادی مردم و نامی شدم ، وز نما مردم به حیوان برزدم
مردم از حیوانی و آدم شدم ، پس چه ترسم کی زمردن کم شدم
حملهٔ دیگر بمیرم از بشر ، تا  بر آرم  از ملایک   بال و  سر
وزملک هم بایدم جستن ز جو ،  کل شیء هالک   الا  وجهه
بار دیگر از ملک قربان شوم ، آنچ  اندر  وهم  ناید آن  شوم
پس عدم گردم عدم چون ارغنون ، گویدم که انا الیه الراجعون
ذکر ، شکر و صبر ۳ قانون مهم در مکتب مولاناست. ذکر خداوند جل علی شانه، صبر در مقابل تمامی مشکلات و مصیبتهایی که انسان در زندگی با آنها مواجه می شود و شکربه در بار الهی به خاطر تمامی نعمتهایی که به ما داده است. همه اینها در واقع با آموزش حاصل میشود و راه رسیدن به بلوغ میباشد.
چنانچه در اینمورد فرموده است:
چونک حق و باطلی آمیختند ، نقد و قلب اندر حرمدان ریختند
پس محک می‌بایدش بگزیده‌ای ، در حقایق امتحانها دیده‌ای
تا شود فارغ از این تزویر ها ، تا بود دستور این تدبیرها
و در جای دیگری می گوید:
هر نفس آوازعشق، می‌رسد از چپ و راست
ما به چمن می‌رویم، عزم تماشا که راست
نوبت خانه گذشت، نوبت بوستان رسید
صبح سعادت دمید، وقت وصال و لقاست
ای شه صاحب قران، خیز ز خواب گران
مرکب دولت بران، نوبت وصل آن ماست
طبل وفا کوفتند، راه سما روفتند
عیش شما نقد شد، نسیه فردا کجاست
ای خنک آنراکه او، رست از این رنگ و بو
زانک جز این رنگ وبو، در دل و جان رنگ‌هاست
ای خنک آن جان ودل، کو رهد از آب و گل
گر چه دراین آب وگل، دستگه کیمیا ست
در ترکیه روزهای بین ۷ الی ۱۷ دسامبر بعنوان هفته مولانا گرامی داشته میشود. در طول این هفته علاوه بر قونیه که منحیث محل زندگی و مرکز فلسفه مولانا شناخته میشود، دربسیاری دیگر ازشهرهای ترکیه کنفرانس ها، پانل ها، نمایشات، کنسرتها، فلم و تئاترهای زیادی به اجرا در می آید و سعی می گردد تا این اندیشمند بزرگ در سطح جهان معرفی گردد.
این مراسم در قونیه با پیشگامی شهرداری این شهر و نیز دانشگاه سلجوق قونیه برگزار می گردد. اجرای آیین مولوی و رقص سماع از مهمترین مراسمی هستند که در جریان مراسم ترتیب یافته در این هفته اجرا میگردند و مورد استقبال تماشاچیان قرار میگیرند.
ما نیز در نظر داریم در این نوشته در رابطه با مولانا و آموزه اصلی وی که پس از گذشت ۱۳.۵ قرن هنوز از ارزش و اعتبار آن چیزی کاسته نشده است، به گفتگو بپردازیم. همچنین ناگفته نماند که با فهمیده شدن ارزش و اعتبار مولانا در سطح جهان نیز سال ۲۰۰۷ از سوی یونسکو بعنوان سال مولانا نامگذاری شده بود.
و همه ساله در ۱۷ دسامبر نیز در قونیه مراسم شب عرس که به معنی شب وصال مولانا می باشد، برگزار می گردد. مولانا روز مرگ خود را بعنوان روز وصال با معشوق تعریف می کند و چنین می گوید:
گفتند از دل برود هر آنکه از دیده برفت
گفتم: آنکه در دل باشد، دیده دل بیند


برچسب ها:

اخبار مربوطه