پیامدهای توافقنامه صلح در افغانستان

بعد از خروج تدریجی نیروهای آمریکایی، افغانستان ممکن است همانند آنچه که در دهه نود اتفاق افتاد به سمت گرداب جنگ داخلی کشانده شود

1421891
پیامدهای توافقنامه صلح در افغانستان

افغانستان به صفت یکی از راهبردی‌ترین مناطق قاره آسیا و تقاطعی مهم بین دو مسیر شمال به جنوب و شرق به غرب، با بعضی تحولات روزهای اخیر مجدداً در دایره توجه ‌رسانه‌های بین‌المللی قرارگرفته است.این کشورکه از سال 1979 و همزمان با اشغال از سوی قوای اتحاد جماهیری شوروی، جایگاه ویژه‌ای درسیاست جهانی دارد، به تعقیب حملات یازدهم سپتامبر، علاوه بر درگیریهای داخلی بی پایان و نقش آن در مقام بزرگترین تولید کننده مواد مخدر جهان، به صفت بخشی از برنامه "مبارزه با تروریزم جهانی" نیز مطرح است. این کشور که طی چند سال اخیر به ویژه خبرهایی در مورد مذاکرات صلح ایالات متحده آمریکا و گروه تروریستی طالبان از آن به گوش میرسد، پس از اعلام توافق طرفین، دوباره در مرکز توجه افکار عمومی جهان قرار گرفت.

به رغم انتقاد بعضی ازمحافل داخلی مبنی بر اینکه آمریکا در بعضی مفاد توافقنامه، گروه تروریستی طالبان را همانند دولت رسمی جدید مخاطب قرار داده است، مخالفت کشوری که از لحاظ سیاسی تکه تکه و از لحاظ اقتصادی به خارج وابسته است با چنین توافقنامه‌ای چندان ممکن به نظر نمیرسد. به همین دلیل همه واکنشهای دولت به رهبری رئیس جمهوراشرف غنی احمدزی، صرفا به تعویق روند آزادی اعضای زندانی گروه تروریستی طالبان منحیث یکی از مواد مندرج در متن توافقنامه و یا بعضی اقدامات دیپلماتیک محدود ماند.

پس از پایان اشغال افغانستان از سوی اتحاد جماهیری شوروی، اگرچه گروه تروریستی طالبان با حمایت بعضی دول خارجی چون پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به درگیریها بین گروههای "مجاهدین" بر سر تقسیم قدرت و حاکمیت، تا حد زیادی پایان داد ولی به دلیل عدم موفقیت این گروه در تاسیس دولت ملی بر زیربنای تفاوتهای قومی-مذهبی و چیرگی سیاستهای هویتی و منطقه‌ای، در طول 25 سال هنوز یک دولت قدرتمند مرکزی تشکیل نشده است.

در سیستم موجود که در کارکرد آن قدرت، بین گروههای قومی معین تقسیم شده و برگزاری انتخابات دموکراتیک مفهوم چندانی ندارد، نسبت جمعیتی گروههای قومی و میزان قدرت رهبران این گروهها بیش از نتایج انتخابات تعیین کننده است. این وضعیت آخرین بار در اختلاف بین عبدالله عبدالله و اشرف غنی که هر دو مدعی پیروزی در انتخابات ریاست جمهور بودند یکبار دیگر مشاهده شد.

پس از توافق سیاسی و عقب نشینی نسبی عبدالله عبدالله رئیس اجرایی افغانستان در دولت پیشین که با ادعای تقلب خود را به صفت رئیس جمهور حقیقی معرفی میکرد این جنجال خاتمه یافت. بر اساس این توافقنامه، عبدالله علاوه بر صلاحیت معرفی پنجاه فیصد از وزرای کابینه، به عنوان رئیس شورای عالی مصالحه ملی که با هدف انجام مذاکرات با گروه تروریستی طالبان تشکیل شده، تعین گردید. میتوان گفت این توافق که با اعمال فشار و کمکهای مالی بی دریغ آمریکا به ثمر نشست، سبب قدرتگیری بیشتر رئیس جمهور اشرف غنی شد.

اگر چه به نظر میرسد این اختلافات که تقریباً پس ازهرانتخابات بروزمیکند فعلاً ختم به خیر شده، ولی پیچیدگی ساختار مذاکرات صلح با گروه تروریستی طالبان و نیزافزایش حملات گروه تروریستی داعش در کشور و به موازات آن تلاش گروههای شبه نظامی چون لشگر فاطمیون -که هم اکنون با حمایت ایران در حال جنگ در سوریه است- برای عرض اندام مسلحانه درافغانستان، سبب ادامه ابهام در وضعیت این کشور میشود. 

توافق گروه تروریستی طالبان با آمریکا و تلاش این گروه برای ایجاد باورتغییر دردیدگاه شان نسبت به زنان و اقلیتها به منظور پاک کردن خاطرات تلخ سالهای حاکمیت، با استقبال اکثریت واقع بین روبرو شده است. این اقدامات از سویی نیزمیتواند زمینه سوق گروههای کوچک که آینده خود را در جنگ و نا آرامی می بینند و جنگ سالاران به سمت داعش را فراهم کند. 

در چنین وضعیتی بعد از خروج تدریجی نیروهای آمریکایی، این کشور ممکن است همانند آنچه که در دهه نود اتفاق افتاد به سمت گرداب جنگ داخلی کشانده شود. همچنین با توجه به پیچیدگی روابط افغانستان با کشورهای همسایه به ویژه ایران و پاکستان در مسائلی چون ادعای ارضی و اختلاف بر سر منابع آبی، درگیریهای گسترده احتمالی بین گروههای تحت حمایت نیروهای مختلف ممکن است زمینه بازگشت مجدد کشور به اوضاع وخیم و نا آرام دهه نود را فراهم آورد.



اخبار مربوطه