جهان اسلام، سهم خود از سختیها و مشکلات ناشی از مدرنیته به تاخیر افتاده را دریافته است

ترجمه مقاله ابراهیم قلین سخنگوی ریاست جمهوری تورکیه که در روزنامه دیلی صباح تحت عنوان "بحران در اسلام"به نشر رسیده است

1074609
جهان اسلام، سهم خود از سختیها و مشکلات ناشی از مدرنیته به تاخیر افتاده را دریافته است

بحران در جهان اسلام

جهان اسلام، سهم خود از سختیها و مشکلات ناشی از مدرنیته به تاخیر افتاده را دریافت کرده است: از دست دادن مفهوم و جهت، نیهیلیزم( انکار گرایان) که به دگرگونی خائنانه گسترش می یابد، سوء استفاده از ارزشها، مرگ سیاست، ادعاهای حقیقت رقیب، افزایش جاذبه تجاری شدن و فرهنگ مصرفی، ترقی خواهی و بیشتر.

این سرمقاله، به راحتی میتوانست صد سال قبل در دوره سقوط امپراتوری عثمانی و زمانی که امت اسلامی مفهوم و اعتبارش را از دست داده بود نیز، مورد استفاده قرار گیرد. از آن دوران و یا حتی قبل از آن دوران تا کنون، بحرانها دست از امت اسلامی نکشیدند. جمال الدین افغان، محمد ابدو، نامق کمال، محمد اقبال و بسیاری دیگر از عالمان دینی، متفکران و فعالان، بارها و بارها این مسئله را در دستور کار قرار دادند. چرا؟ زیرا بحرانی جدی در میان است و نمیتوان طوری رفتار کرد که گویی یک چنن بحرانی وجود ندارد.

ولی آیا این وضعیت برای همه تمدنها وجود نداشته است؟ از اوایل قرن بیستم تا کنون، چند بار انواع مختلف از "سقوط غرب" که تیز اشپنگلر بود به میان آمده است؟ فرزندان و نواسه های نیچه که از اصل و نسبی متفکر میباشند، از بحرانی که تمدن غرب وارد شده است، متاثر شدند و شاید از این امر لذت بردند. از چینیها و یا هندیها بپرسید، احتمالا در خصوص مدار مدرنی که تمدنشان پیشه گرفته است، از مشکلات مشابه سخن بگویند.

به همین دلیل، سوال، وجود و یا عدم وجود یک بحران و یا اینکه چرا باید همیشه بحرانی در میان باشد، نیست. سوال، وجود و یا عدم وجود استعداد برای مقابله ای خلاقانه در مقابل بحرانهایی است که افراد یک تمدن با آن روبرو میگردند، میباشد. توینبی، هنگامی که ابراز میداشت مکانیزم "روبرو شدن با سختیها و واکنش به آن" آزمایش واقعی یک تمدن در رابطه با ثبات و تداوم آن میباشد، بسیار حق داشت. قدرت مقابله با بحران برای یک فرهنگ و / ویا یک ملت، خصوصیات قومی، فرهنگی، دینی و یا جغرافیایی آن نیست، ولی قابلیتی است که توسط همه اینها میتواند استراتژی جدیدی توسعه داده و برای کنترل وضعیتهای جدید، انرژی جدید تولید کرده و آغاز به سازگاری با چرخه "روبرو شدن با سختیها و واکنش به آن" نماید.

این همان چیزی است که امروز در جهان اسلام ناقص میباشد. اعتقاد به اسلام، به تنهایی قادر به اداره مشکلات اجتماعی و سیاسی نمیباشد. انواع فیده ائیزم (صرفا ایجاد مشروعیت با ایمان ویا باور) نیز چاره ای محسوب نخواهد شد. کسی که ایمان دارد، باید وظیفه خود را انجام دهد و کتاب مقدسش را با حقایق دوره اش به زبان اورد. قران زمان هنگفتی را برای سخن گفتن درزمینه یی سرنوشت بشریت در جهان صرف میکند و نشان میدهد که انسانها چگونه باید با مشکلات و سختیها که بخشی جدایی ناپذبر از این زندگی گذرا میباشد، روبرو شوند. ایمان به اندازه ای با ارزش و مهم و منبع جسارت و ثبات است که نمیتوان حد و مرزی برای آن تعیین کرد. ولی نباید راه را برای استکبار الهی آینده و تنبلی متفکرانه، باز نماید. اگر یک چنین اتفاقی به میان بیاید، ایمان هیچ راه چاره ای برای مشکلات دنیوی نخواهد بود.

این امر، برای بحرانهایی که خودمان باعث و بانی اش بوده ایم ولی دیگران را مسئول آن میدانیم نیز معتبر است. بله واقعا نمایش قدرتی بسیار عظیم درمیان است.  هیچ کسی نمیتواند انکار کند که دخل و تصرف و دستکاریها در سیستم فعلی جهان به شکل امری ثابت در آمده است. در نظم جهانی موجود، موارد زیادی جهت متهم نمودن وجود دارد: عدالت نمیتواند صلح و برابری تولید کند. ولی راه حل یافتن این حقیقت و تکیه دادن و تماشای آن نمیباشد، باید به شکل خلاقانه و سازنده در مقابل این سختیها مقابله کرد. هیچ کسی نمیتواند به جای کشورهای مسلمان مشکلات آنها را حل کند. باید مشکلاتشان را قبول نموده و تا جایی که ممکن است، بر اساس ساختار موجودشان، ابتکار عمل به خرج دهند.

کشورهای مسلمان به غیر از چند استثنا، درمورد سوریه و یمن و همچنین مبارزه با ترور، به میزان بسیار کمی در ایجاد قوانین بازی مداخله نمودند. روابط وابستگی، مشکلات مشروعیت، تفکر کوتاه مدت، عقده حقارت و کمبود شدید سرمایه گذاری در آموزش و تحقیقات، جهان اسلام را به شکل یک تماشاچی غیر فعال در اورده است. آنچه که مورد نیاز است، دیدگاهی جسورانه، عالمانه و رهبری شجاعانه است.

جهان اسلام، سهم خود از سختیها و مشکلات ناشی از مدرنیته به تاخیر افتاده را دریافت کرده است: از دست دادن مفهوم و جهت، نیهیلیزم  و انگار گرایی که به شکلی خائنانه گسترش می یابد، سوء استفاده از ارزشها، مرگ سیاست، ادعاهای حقیقت رقیب، افزایش جاذبه تجاری شدن و فرهنگ مصرفی، ترقی خواهی و بیشتراز این. بر این حقیقت واقف هستم: اکثر افراد حتی قبول هم ندارند که این مشکلات مورد بحث، برای جوامع مسلمان نیز وجود دارد. این امری نادرست است. این مشکلات وجود دارند و مجبوریم تا این حقیقت ساده را قبول کنیم.

جهان اسلام، با انسانها، طبیعت و منابع فکری که صاحب میباشد، میتواند بسیار بهتر از آنچه که هم اکنون انجام میدهد را انجام دهد. ملل مسلمان میتوانند به صفت پایه نظم اجتماعی، صلح، عدالت، شفافیت و جوابگو را تاسیس کنند و مجبور به انجام این امر میباشند. میتوانند مشکلات خود را بدون مقصر دانستن دیگران، حل و فصل نمایند. سازگاری اخلاقی و تنبلی فکری میتواند به ما احساس امنیتی غیر واقعی بدهد ولی کمکی در حل مشکلات مان نخواهد داشت. همه اینها را میتوانیم بدون پشت کردن به عموم جهان انجام دهیم.



اخبار مربوطه