تبصره ای برآجندای امروزتورکیه و جهان-فروپاشی برتری معیارهای غرب
ستندردهای دوگانه، دورویی و مشروع ساختن اقدامات اسرائیل، نشانههای روشنی از شناختن "موقعیت استثنایی" به اسرائیل در جامعه بینالمللی است

برنامه ای تبصره ای برآجندای امروز تورکیه وجهان جمعه ۱۷ اوکتوبر سال ۲۰۲۳ میلادی
در بحبوحه تجاوزات مداوم اسرائیل به غزه، وضعیت غمانگیزی که در آن روزانه هزاران غیرنظامی جان خود را از دست میدهند، ظاهر میشود. این امر با کشتار بیرحمانه نوزادان و اطفال، قتل زنان باردار و فرزندان متولد نشده آنها و هدف قرار دادن آمبولانسهای حامل مجروحان همراه است. در حالی که خدمات اولیه مانند آب، سوخت، برق و دسترسی به اینترنت قطع میشود، شفاخانهها، مکاتب و اردوگاههای پناهندگان به هدف بمبارانها تبدیل میشوند. در حالی که دهها هزار نفر از مردم غیرمسلح مجبور به ترک خانههای خود میشوند، سربازان اسرائیلی در کرانه باختری، فلسطینیها را به طور دسته جمعی بازداشت میکنند. شهرکنشینان غیرقانونی یهودی اقدامات تروریستی را با هدف قرار دادن فلسطینیان غیرمسلح انجام داده و سربازان اسرائیلی دستبندهای شمارهدار را به مچ پای بازداشت شدگان میبندند که گویی رفتار نازیها با یهودیان را تقلید میکنند.
این قتل عام و نسلکشی وحشیانه و طولانی که در 40 روز اخیر شاهد آن بودیم، به عنوان استفاده اسرائیل، به اصطلاح از حق دفاع مشروع از خود، راسیونالیزه میشود. در حالی که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل لفاظی جنگ را بر اساس برتری مذهبی یهودیان به اجرا در میآورد، گفتمانهای تئوپولیتیک پاسخی جدی در واشنگتن پیدا میکند.
در حالی که همه اینها در حال وقوع است، متأسفانه بسیاری از کشورهای غربی، به ویژه آمریکا، نه تنها سکوت میکنند، بلکه از آنچه اسرائیل به عنوان به اصطلاح حق دفاع مشروع از خود تعریف میکند، قویا حمایت میکنند. رسانههای اصلی غربی این جنایت را بیطرفانه و با پیشداوری آشکار گزارش میکنند. در حالی که نوزادان، اطفال و زنان کشته شده در غزه به عنوان "مرده" نامیده میشوند، کسانی که در اسرائیل جان خود را از دست میدهند، به عنوان "کشته شده" تعریف میشوند. این ستندردهای دوگانه، دورویی و مشروع ساختن اقدامات اسرائیل، نشانههای روشنی از شناختن "موقعیت استثنایی" به اسرائیل در جامعه بینالمللی است.
این موقعیت استثنایی شناخته شده به اسرائیل نشان میدهد که بازتابهای قتل عامها در غزه فراتر از نتایج ژئوپلیتیکی است. وقایعی که 40 روز در جریان است، به توخالی بودن ترقی نظام بینالمللی مدرن تاکید میکند. وحشت جنگی که شاهد آن هستیم، نشانه آشکاری از فرسایش همه جانبه سلطهگری هنجاری غرب است.
به عبارت دیگر، نظام بینالمللی مدرن تنها بر پایه قدرت مادی بنا نشده و در عین حال به همراه تشکیل نظام سازمان ملل در سال 1945، سعی شد تا یک نظم بینالمللی مبتنی بر قواعد ایجاد شود. دولتها با تاسیس سازمانهای بینالمللی و وضع قوانین، خود را وقف جلوگیری از درگیریها، محافظت از قربانیان در برابر مهاجمان و ایجاد یک سیستم جهانی صلحآمیزتر کردهاند. علاوه بر این، پس از جنگ جهانی دوم، اسناد جامعی با تمرکز بر حقوق بشر تشکیل یافت. هدف، ایجاد یک نظم بینالمللی صلحآمیز از طریق دادن مسئولیت این اصول به دولتها است. فقط، ملتهای غربی، معماران این سیستم، اغلب در رعایت این ستندرددها کوتاهی کرده ند. مهمتر از آن، آنها از این نهادها به عنوان ابزاری برای تقویت سلطهگری غرب استفاده کردهاند.
واکنش کشورهای غربی به جنایات اسرائیل در غزه بیشتر بر برتری معیارهای در حال فروپاشی غرب تأکید میکند. از بین رفتن این برتری با غزه آغاز نشد. سلطهگری به اصطلاح هنجاری غرب اعتبار خود را از دست داده بود. حمله آمریکا به عراق بر اساس ادعاهای ساختگی بوده و منجر به کشته شدن نزدیک به یک میلیون نفر شد. هنگامی که قیامهای اعراب آغاز شد، گفتمان دموکراسی ابزاری بود که می توانست به طور انتخابی به کار رود. پس از کودتای خشونتآمیز نظامی به رهبری سیسی در مصر، رسانههای غربی از آن به عنوان "احیای دموکراسی" یاد کردند. پس از آن، سیسی در پایتختهای اروپایی به عنوان نماد ثبات در خاورمیانه مورد استقبال قرار گرفت. پس از استفاده رژیم اسد از سلاح کیمیاوی در سوریه، غرب منفعل ماند. آمریکا با گروه تروریستی ی.پ.گ، یکی از شاخههای سازمان تروریستی و تجزیهطلب پ.ک.ک، تحت عنوان مبارزه با داعش در شمال سوریه مشارکت کرده است. فرانسه به شرکت لافارژ اجازه داد در مناطق تحت کنترل داعش در سوریه فعالیت کند. در حالی که بسیاری از کشورهای اروپایی پ.ک.ک را به عنوان یک سازمان تروریستی تعریف میکردند، فقط به فعالیتهای پ.ک.ک در داخل مرزهای خود اجازه دادند. همه اینها نمونههایی از استفاده غرب از معیار، تنها برای منافع استراتژیک خود است.
پس از حمله روسیه به اوکراین، غرب به طور جمعی ولادیمیر پوتین را به عنوان هیتلر زمان ما و یک دیکتاتور بیرحم توصیف کرد که غیرنظامیان را قتل عام کرد، زیرساختهای غیرنظامی را هدف قرار داد، مردم را در قلمرو خود به صورت پناهنده در آورد و تمامیت ارضی اوکراین را تهدید کرد. فقط، این موضع هنجاری با عملیات نظامی بیرحمانه اسرائیل در غزه کاملا متزلزل شد.
کاهش برتری هنجاری غرب یک پدیده موقتی نبوده و احتمالاً پیامدهای مهمی در پی خواهد داشت. یکی از مهمترین پیامدها، امکان ظهور بیرویه یک نظم جدید بینالمللی بدون معیاراست. این وضعیت بسیار مهم است زیرا سیستمی که مبتنی بر قانون نباشد منجر به شکلگیری یک نظام آنارشی میشود. دومی نیز تعمیق شکاف بین جهان غربی و غیرغربی و گسترش درگیریهای هویت محور است. این ممکن است همانطور که هانتینگتون پیشنهاد میکند، به عنوان یک برخورد تمدنها ظاهر نشود، بلکه به عنوان یک برخورد عمیق هویتها که نظام بینالمللی آینده را شکل میدهد، ظاهر شود. این خطر به ویژه در داخل خود غرب از 7 اکتبر تشدید یافته است. سومین نتیجه ممکن این است که غرب کل جنوب جهانی را بیگانه کرده است. جنوب جهانی در برابر وحشیگری بیرحمانه اسرائیل ایستاده است. چهارم، تقویت بالقوه سیاستهای فعلی روسیه و چین است که هر دو بازیگر در حال ایجاد نظام اجتماعی بر روی ارزشهای مبتنی بر معیار خود هستند. پنجم، احتمال همسویی جهان اسلام با یک محور ژئوپلیتیکی غیرغربی است. شاید این، یکی از محتملترین پیامدهای موقعیت استثنایی حافظ اسرائیل باشد که پس از 7 اکتبر تجربه کردیم.
خلاصه کلام، موقعیت استثنایی شناخته شده به اسرائیل در تجاوز به غزه، نشانگر پایان به اصطلاح برتری هنجاری غرب بوده و غرب را مجبور میکند با یک فروپاشی اخلاقی و سیاسی دست و پنجه نرم کند.
نویسنده: پروفسور دکتر مراد یئشیلتاش مدیر بنیاد تحقیقات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تورکیه