جایگاه ترکیه در سیستم جهانی

106704
جایگاه ترکیه در سیستم جهانی

در رابطه با جایگاه ترکیه در سیستم جهانی، مباحثات بسیار فراگیری وجود دارد. این مباحثات که سابقه آن به دوره امپراطوری عثمانی باز می گردد، در دوره جمهوریت نیز همچنان مباحثاتی داغ و رایج بوده است. این مباحثات بین سیاستمداران و روشنفکران ترکیه و نیز همتایان آنها در سطح جهان به پیش برده می شود. این افراد و دیدگاههای آنها را می توان به سه بخش تقسیم کرد.
گروه اول غرب گراها و طرفداران مدرنیته هستند که معتقدند ترکیه به دنیای غرب و جهان مدرن تعلق دارد. گروه دوم اسلام گرایان و یا محافظه کارانی هستند که معتقدند ترکیه به جهان اسلام و خاورمیانه متعلق است و گروه سوم روشنفکران اعتدال گرایی هستند که معتقدند ترکیه باید با تلفیق ارزشهای اسلامی و غربی در یکدیگر موقعیت ویژه ای را برای خود در سطح جهان ترسیم کند. البته که به غیر از این ۳ گروه پرطرفدار، برخی افکار و نظرات دیگری نیز وجود دارد که در اقلیت هستند. بعنوان مثال گروهی طرفدار جای گیری ترکیه در بلوک مارکسیست – لنینیست هستند و گروهی دیگر نیز معتقدند که ترکیه باید بطور کامل خود را از سایر کشورهای جهان ایزوله کند.

مباحثات پیرامون جایگاه ترکیه در سطح جهان، در نتیجه تحولات سالهای اخیر بار دیگر به شکلی ملموس و مشخصی داغ تر شده است. پس از اینکه ترکیه در دهه ۲۰۰۰ مذاکرات عضویت کامل خود در اتحادیه اروپا را آغاز کرد، در رابطه با تاریخ عضویت کامل در این اتحادیه برخی پیش بینی ها انجام می گرفت. در این دوره، ترکیه اصلاحات بسیار مهم و مدرنی را انجام داد. حتی وزارتخانه ای با عنوان وزارت مسئول از امور اتحادیه اروپا تاسیس کرد. چیزی که ترکیه از عضویت در اتحادیه اروپا انتظار داشت، یک عضویت خشک و خالی نبود، بلکه دستیابی به معیارهای جهانی بود که اتحادیه اروپا صاحب آنها بود و از آنها دفاع می کرد. حاکمیت دموکراسی در معنای واقعی، برتری حقوق، آزادیهای انسانی و حقوق بشر، اکثریت گرایی، اقتصاد بازار و سیاست خارجی صلح آمیز و سازنده ای که با حرکت از کلیه این موارد تاسیس شده باشد. همه اینها مواردی هستند که گروه اول یعنی طرفدارن مدرنیته از آن دفاع می کنند. طرفدارن مدرنیته و غرب بر این باور هستند که جای گیری ترکیه در بنیه سازمانهایی از قبیل اتحادیه اروپا و ناتو شرط و هدفی غیر قابل چشم پوشی می باشد. بعبارت دیگر معتقد هستند که ترکیه باید به سوی غرب و اروپا متمایل باشد و به شرق و جهان اسلام پشت کند. 

این دیدگاه، دیدگاه غلطی است، چرا که به تنهایی کافی نمی باشد. اینکه ترکیه بطور کامل در بنیه جهان غرب و اتحادیه اروپا جای بگیرد و صاحب ارزشهای جهانی شود، به معنی نادیده گرفتن ارزشهای ژئوپلتیک، تاریخی و فرهنگی ترکیه می باشد. چرا که ویژگیهای اجتماعی، فرهنگی و دینی ترکیه و نیز شرایط تاریخی و ژئوپلتیک آن باعث می گردد تا به طور بدیهی عضوی از جهان اسلام و منطقه خاورمیانه باشد. با حرکت از این نقطه مشخص می گردد که ترکیه باید در سازمان همکاریهای اسلامی نقش بسیار موثری را بر عهده بگیرد. عضویت ترکیه در سازمان همکاریهای اسلامی باعث توسعه، اعتلاء و مدرن شدن این سازمان می گردد. ترکیه در این زمینه از سال ۱۹۷۰ و بویژه با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه از سال ۲۰۰۰ فعالیتها و تلاشهای بسیار موثری را به پیش می برد.
در صورتیکه ترکیه با بهره گیری از معیارهای اتحادیه اروپا تبدیل به بازیگری بسیار فعال در منطقه شود و از سوی دیگر نیز موجبات گسترش و رواج این ارزشها در جهان اسلام را فراهم نماید، تبدیل به بازیگری بسیار موثر و فعال در عرصه جهانی خواهد شد. در واقعی چیزی که گروه سوم می گویند و از آن دفاع می کنند نیز همین است. این دیدگاه معتدل گرایانه در سال ۱۹۵۰ با "عدنان مندرس" آغاز شد، در سال ۱۹۷۰ توسط "سلیمان دمیرل" ادامه یافت، در سال ۱۹۸۰ توسط "تورگوت اؤزال" قوت گرفت و در دهه ۲۰۰۰ توسط حزب عدالت و توسعه به رهبری "عبدالله گل" و "رجب طیب اردوغان" به اعتلای خود رسید. اؤزال، گل و اردوغان هم در روند عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا و هم در نزدیکی ترکیه به جهان اسلام و خاورمیانه نقش بسیار مهمی را بر عهده گرفتند. این رهبران بر این باور هستند که موقعیت ترکیه تنها در صورت پایبندی به ارزشهای غرب و مدرنیته قوت نمی گیرد، بلکه در صورت ایجاد یکپارچگی بین این ارزشها با ارزشهای دینی و فرهنگی موجود در داخل کشود می توان به ترکیه ای قدرتمند و موثر دست یافت.
حتی می توان یک گام فراتر رفت و مدعی شد که ارزشهای اسلامی و جهانی در بسیاری از موارد مطابق و منطبق بر یکدیگر هستند. در این چارچوب، نکته ای که بیش از همه جلب توجه می کند، مفهوم صلح است که در فلسفه اسلامی و نیز دیدگاه اروپایی بیش از هر چیز بر روی آن تاکید شده است. فلسفه اساسی اتحادیه اروپا و نیز استراتژی مهمی که اسلام بر روی ان تاکید دارد، صلح آمیز بودن روابط بین المللی است و در این چارچوب جمله مهم مصطفی کمال آتاترک بنیانگذار جمهوری ترکیه نوین، همانند شعاری بسیار مهم و هدفی بسیار مقدس جلب توجه می کند. این جمله معروف که می گوید: صلح در کشور، صلح در جهان.
این اصل نشان می دهد که ترکیه خواهان جای گیری در رده کشورهایی می باشد که خواهان برقراری صلح در سطح جهان هستند. یکی از شاخص های این امر نیز این است که ترکیه یکی از ۴۵ کشور عضو موسس سازمان ملل متحد می باشد. بعبارت دیگر ترکیه جزو اعضای موسس سازمان ملل متحد است. سیاست خارجی ترکیه بر روی این اصل اساسی پایه ریزی شده است و ترکیه در این راستا در سطح منطقه و نیز کل جهان در جهت حاکمیت صلح تلاش و فعالیت می نماید.
سیاستهای اعمالی ترکیه پس از وقوع بهار عربی در مورد سوریه و عراق را نه بعنوان یک اصل کلی بلکه باید بعنوان یک آنومالی و یا ناهنجاری ارزیابی کرد. جامعه ترکیه از وجود هرج و مرج، آشوب، جنگ و درگیری در منطقه بسیار ناراحت و نگران است و از مبارزاتی که علیه داعش، النصرا و القاعده انجام می گیرد، حمایت می کند. همچنین برای پایان یافتن ترورهای ایجاد شده از سوی سازمانهای تروریستی همچون پ.ک.ک تلاش و کوشش گسترده ای را بعمل می آورد. سیاستهای اعمالی از سوی ترکیه در سطح جهان را نیز باید در این چارچوب ارزیابی کرد. این سازمانهای تروریستی هم با ارزشهای جهانی که ترکیه خواهان دسترسی به آنها می باشد و هم با ارزشهایی که ترکیه صاحب آن است، در تضاد می باشند.

نویسنده: پروفسور دکتر رمضان گؤزه ن عضو هیات علمی رشته علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه مرمره

مترجم: فریبا اوغوز  





برچسب ها:

خبرهای مرتبط