تبصره ای برآجندای امروز تورکیه و جهان- پیامدهای جنگ غزه برای اسرائیل

دکترین امنیتی اسرائیل دارای چهار رکن بوده و مهم‌ترین آنها بازدارندگی نظامی است

2071467
تبصره ای برآجندای امروز تورکیه و جهان- پیامدهای جنگ غزه برای اسرائیل

برنامه تبصره ای برآجندای امروز تورکیه و جهان جمعه اول دیسامبر سال ۲۰۲۳ میلادی

اسرائیل، حتی اگر با پیروزی نظامی از جنگ غزه خارج شود، بازهم بازنده جنگ خودش خواهد بود. اسرائیل بدلیل کمپاین جنگ سنگینی که پس از 7 اکتوبر علیه غزه به پیش برد، نتوانست و یا نخواست از بزرگترین فرصت تاریخی از زمان تأسیس خود، استفاده کند. امروزنیزدرمقیاسی با بحران امنیتی هستی‌شناختی ونگرانی موقعیت عمیقی مواجه است که از سال 1948 تجربه نکرده است.

پس از 7 اکتوبر، اسرائیل کشوریست که در بسیاری از جبهات‌ شکست خورده و در سال‌های آینده باید با آن زندگی کند. یکی از اولین پیامدهای استراتژیک 7 اکتوبر مربوط به امنیت است. ازنقطه نظر نظامی، دکترین امنیتی اسرائیل دارای چهاررکن بوده ومهم‌ترین آنهابازدارندگی نظامیست. بازدارندگی، مهمترین سلاح یک کشور قبل ازدفاع است. حملات 7 اکتوبروضعف اردوی اسرائیل در پایدار ساختن جنگ باعث فروپاشی اسطوره بازدارندگی شد. عنصردیگرنیزهشدارزودهنگام است. هشدار زودهنگام بر اساس برتری دانستن مسیراقدام دشمن در سایه تمامی قابلیت‌های اطلاعاتی یک کشوربوده است. 7 اکتوبر نشان میدهد که درست مانند سال 1973، توانایی هشدار زودهنگام اسرائیل کامل نیست. یکی دیگر ازعناصردکترین امنیتی اسرائیل دفاع است. دفاع شامل مجموع توانمندی‌هایی است که اردو را قادر می‌سازد در شرایطی که بازدارندگی کارسازنبوده وتهاجم بمیان میآید، به صفت نیروی اولیه به دفاع تحقق بخشد. اردوی اسرائیل در 7 اکتوبر نه تنها نتوانست به وظیفه دفاعی خود عمل کند، بلکه در غزه مانند یک اردوی واقعی در جنگ با مشکل مواجه شد. رکن چهارم دکترین امنیتی پیروزی مطلق است. پیروزی مطلق به یک پیروزی نظامی بلامنازع اطلاق می‌شود که امکان سازماندهی و حمله مجدد را برای دشمن غیرممکن می‌کند. اگرچه هدف استراتژیک اسرائیل از جنگ غزه، نابودی حماس اعلام شد، اما معلوم شد که این تحقق نخواهد یافت. به همین دلیل، دولت نتانیاهو با انصراف از "نابود کردن"، "تضعیف" را انتخاب کرده و استراتژی خود را تغییر داد.

تغییرجنگ متعارف ومحیط جنگ، و پویایی جدید ناشی از تغییر بازیگران و ماهیت جنگ، این سوال را مطرح می‌کند که آیا بازدارندگی اسرائیل واقعاً درخاورمیانه آینده، کارساز خواهد بود یا خیر؟.

خسارات اسرائیل تنها به ظایعات نظامی محدود نمی‌شود. وقتی که عناصر اصلی تغذیه‌کننده منافع و ترس‌های یک کشور به جای حقیقی و دنیوی بودن، دینی باشد، برای آن کشورامکان پذیر نیست که به عنوان یک عضو عادی درروابط بین‌المللی رفتار کند. مثلاً داعش چنین نمونه‌ای است. زمینه تغذیه‌کننده منافع وترس‌ها، دینی است نه دنیوی. به همین دلیل، خود را مقید به هیچ قاعده‌ای نمیداند. حملات اسرائیل به غزه که با قوانین جنگی مطابقت ندارد، اینکشور را به کشوری تبدیل کرده است که خارج از قوانین بین‌المللی عمل می‌کند. "نسل‌کشی غزه" که پس از 7 اکتوبر اجرا شد، به وضوح باعث شد اسرائیل به صفت یک کشورنسل‌‌کش تبدیل وشناخته شود. این وضعیت همان‌گونه که یک تراژدی تاریخی است، در آینده بخش جدایی‌ناپذیر شهرت بین‌المللی اسرائیل نیز خواهد بود. بیان و تعریف مکرر جنگ با منابع مذهبی توسط دولت نتانیاهو و حامیان جنگ نیز، مشکل بسیار عمیقی را آشکار می‌کند. رژیم سیاسی به اصطلاح سکولار اسرائیل چیزی جز شعارهای توخالی نیست. بدتر از آن، ثابت می‌کند که اسرائیل یک کشورمسیحایی( مسیح در یهودیت) است. در نتیجه، جنگ غزه باعث شد که اسرائیل به عنوان یک کشور رادیکال رمزگذاری شود که به قوانین بین‌المللی وابسته نبوده وجنگ رامذهبی میکند. بطوریکه، تظاهرات ضد اسرائیلی درحمایت ازفلسطین درمقیاس جهانی باعث میشود اسرائیل در مقیاس جهانی منزوی شود.

ضرردیگربرای اسرائیل به عنوان دولت رادیکالی که به قوانین وابسته نبوده و به اقدامات خود قداست عطف میکند، ازدست دادن جامعه خود است. همانطوری که 7 اکتوبر نه تنها به عنوان یک دولت بلکه به عنوان یک جامعه، احساس امنیت اسرائیل را از ریشه متزلزل کرد، جمع‌بندی حملات از نظر تاریخی حملات در قالب "هولوکاست" به تعمیق ناامنی و نگرانی‌های اجتماعی کمک کرده است. تحکیم و تقویت هرچه بیشتراحساسات ضد اسرائیلی جهانی درنتیجه شدت پاسخ نظامی اسرائیل به حملات نیز، موجب شده است که جامعه یهودی در مقیاس جهانی به یک جامعه نگران تبدیل شود. خود دولت اسرائیل مسئول این وضعیت است. در نتیجه، به کشوری تبدیل می‌شود که به دلیل عملکرد خود، نگرانی‌های جامعه را به جای برطرف کردن، عمیق‌تر می‌کند.

دراین نقطه، ضررمهم دیگراین است که اسرائیل به تدریج از رویه‌های دموکراتیک دورشده ودرمحور افراط‌گرایی، به یک کشوراقتدارگراتبدیل خواهد شد. عادی‌سازی سیاست و جامعه در کشوری که دینامیزم اصلی سیاست همواره بردیگری برتربوده وبقا دارد، امکان‌پذیرنیست. روند پیش روی اسرائیل پس از 7 اکتوبرنیزمشابه خواهد بود. دراین زمینه، زندگی سیاسی دراسرائیل رادیکال‌تر وگفتمان‌های سیاسی تند درحوزه عمومی، درمحورهویت ملی‌گرای یهودی دوباره تحکیم خواهد شد. این وضعیت، اسرائیل را در مقابل مسئله فلسطین به سوی اردوگاهی سخت‌تر سوق داده و راه‌حل دو دولتی غیرممکن خواهد شد.

مهم‌ترین ضرر اسرائیل علاوه بر خسارات نظامی، سیاسی و اجتماعی، در موقعیت جیوپولیتیک منطقه‌ای خود به بارمی‌آید. عادی‌سازی منطقه‌ای قبل از 7 اکتوبر فرصتی استراتژیک برای اسرائیل ایجاد کرد تا انزوای تاریخی خود را رفع کند. ولی، نگاه اسرائیل به مسئله فلسطین به عنوان یک بازی که در آن تنها خود برنده است وعملکرد خصمانه‌اش نسبت به بازیگران منطقوی، انزوا را به همراه می‌آ‌ورد. بسیاری از فرصت‌های استراتژیک، به‌ویژه عادی‌سازی روابط اعراب و اسرائیل، پروژه‌های اقتصادی منطقوی و مشارکت‌های انرژی، به دلیل غزه، دیگر از فرصت بودن خارج شده‌اند. بازسازی این عرصه فرصت آسان نخواهد بود. این روند یا اسرائیل را علی‌الخصوص در سوریه و لبنان سخت‌تر می‌کند و یا با جای دادن در یک معادله منطقه‌ای، مجبور به سازش خواهد کرد.

حملات غزه و خشونت‌های نامتناسب اسرائیل موجب شد که این کشور سیاست، جامعه وحیثیت منطقوی و جهانی خود را که در اصل بد بود، از دست بدهد. اسرائیل نسبت به گذشته کشوری منزوی‌تر و ناامن‌تر در خاورمیانه است.

نویسنده: پروفسور دکتر مراد یئشیل‌تاش مدیر بنیاد تحقیقات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تورکیه



اخبار مربوطه