تبصره یی برآجندای تورکیه و جهان چهارشنبه 25 ثور 1398 هجری شمسی

مردم دو دسته اند، یا برادر تو اند بر اساس دین، یا همسان تو اند در تناسب خلقت. اساس فلسفه مکتب خراسانی را تشکیل میدهد

1201824
تبصره یی برآجندای تورکیه و جهان چهارشنبه 25 ثور 1398 هجری شمسی

      برای انسانهای مثبت نگر به قلم گرفتن مسایل منفی چندان آسان نمی نماید. بسیار دلم میخواست تابا شما نه از درگیری وجنگ با برادران بلکه از زنده گی و زیست باهمی در فضای صلح و آرامش و آزادی ها سخن بگویم.

      بازهم موضوعی جالبی داریم به قلم پروفیسوردکتورقدرت بلبل ریس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه یلدیریم بایزید تورکیه که تقدیم حضورتان میگردد:

      متاسفانه درمحورعاملانی چون امریکا، روسیه وچین بطور روز افزون بطرف دنیای مایل به درگیریها وجنگ به پیش میرویم. علاوه بربازیگران جهانی، تروریزم فردی یا سازمانی نیز روزبه روز به محدوتر ساختن فضای زنده گی خانواده بشری گردیده است. همانند زمان سوق یافتن کشورهای غربی بطرف جنگ جهانی دوم، حملات کشنده، تفکروحشیان خون آشام داعش، حوادث واقع در نیوزیلاند و سریلانکا، تارانتیزم وآوانجیلیزم روح انسان را تحت فشار قرارداده به تاریکی موهومی میکشاند. درمقابل اینهمه تحولات منفی نیازمند موضع وزبان مشترک جهانی که هم دنیای اسلام وهم جهانیان را بسوی صلح و آرامش سوق داده بتواند هستیم. به تعبیر دیگر در واقع ما به یک اخلاق و اصل جهانی که همه را به پذیریش ارزشهای متفاوت جوامع بشری و طرز زنده گی واندیشه های مختلف به پیش برده بتواند نیاز داریم. درزمینه های دیگر بویژه درساحه مذهبی و دینی.

آیا وضعیتی که درآن پلورالیزم به شکل صادقانه مورد پذیرش قراربگیرد، مشکلات بشری را تاحد زیادی حل کرده نمیتواند؟

 اما درانجام این کار چه نیازی به ترد وخصومت یک دیگر وجود دارد؟

     به نظر من به جای دیدن تفاوتها به صفت تهدید، پذیرفتن آنها و نگاه کردن به آنها با تحمل وبرده باری به صفت فرصتهای خوب درغنا فرهنگی بشریت، صلح و شادی را به ارمغان می اورد.

آیا سهیم شدن و به مساعی مشترک داشتن یگانه منبع خوشبختی و ثبات نیست؟

      آیا مورد تحقیرقرار دادن تفاوتها ونادیده گرفتن تفاوتهای زبانی، مذهبی، نژادی، ایدیالوژیکی و فهم به عنوان عاملی برای برتری جویی و مانع اصلی در جهت همزیستی مسالمت امیز نبوده است؟

     درحقیقت امراکثریت ارزشهایی که ذکر کردیم امروزه به عنوان بهترین ارزشهایی جهانی شناخته میشود. ولی همانگونه ایکه درمقالات قبلی نیز ذکر کرده بودیم، درعصری که زنده گی مینماییم گویی به پایان ارزشها رسیده ایم. درگذشته حتی بی مرامی ها نیزدرظاهرحد معینی داشت. ولی دیگر در دنیایی زنده گی میکنیم که ارزشها کاملا زیر پا گذاشته میشود. از جانب دیگر ارزشهایی اصولی که بصورت انتزاعی در نظر گرفته شده ویا در قرار داد های خاص مورد تذکار قرار گرفته اند، اغلب صرفا بروی اوراق کاغذ باقیمانده اند. امروزه بیشتر درگیری، رادیکالیزه شدن، جذب، محرومیت و سرکوب در سراسر جهان حاکم است. آیا ارزشهای ذکر شده بغیر از بعد انتزاعی با تجارب تاریخی مورد پشتیبانی قرارداده میشود؟ با توجه با تمدن ما (مسلمانان)میتوان به راحتی به این سوال پاسخ بلی را داد. اندیشه یی که ار منطقه خراسان در جهان گسترش یافته، در واقع منبع بسیاری از ارزشهاییست که در بالاذکر کردیم. این ارزشها را میتوان ارزشهای مکتب خراسان، طریقت یسویه، تصوف وطریقت مولویه نیز نامید. نام این مکتب هرچه که باشد درای عین محتوا است. من  نظر به منطقه جغرافیایی که این تمدن در ان متولد شده بدان اشارت میکند، کاربرد مکتب خراسان را ترجیح میدهم. ساحه یی تاریخی که شهرهای مرو، هرات، نیشابور، بلح، بخارا و سمرقند را درکشورهای ایران، افغانستان، تاجکستان، ترکمنستان، قیرغیزستان، قزاقستان و اوربیکستان را دربر میگیرد، بنام منطقه خراسان یاد میگردند. در این سرزمینهای چهره های معرفی چون احمد یسوی، شاه نقشبند ولی، مولانا جلال الدین بلخی رومی، حاجی بایرام ولی و حاجی بیکتاش ولی که اندیشه هایی والای انسانی شان درسراسر جهان گسترش یافته به همین مناطق تعلق دارند. آهی ایورن، یونس امره، سری سالتوق، سومونجوبابا و گل بابا نیزاز پیروان همین طریقت بودند. ویژه گی اصلی این افراد دراین است که برعلاوه یی کسترش فرهنگ اسلامی درجهان از ترد دیگران و تحقیر انسانها دوری کرده و نسبت به تفاوتهای دینی واجتماعی خوشبین ومثبت اندیش بوده اند. آنها اصولی را که امروزه به ارزشهای جهانی تبدیل شده اند را درهر گام زنده گی خود پیشه قرار داده واجرا کرده بودند. ازاینروه با راهنمایی وهمت این افرادکه عنوان چراغ راه وراهگشای انسانها بوده اند، غیرمسلمانان با راحتی وبا باورهای خود درجغرافیای عثمانی زنده گی کردند. علیرغم جهانی شدن این ارزشها امروزه زاویه دیدی که طریقت خراسان در پیش روی انسانها گذاشته در بسیاری ازکشورها به چشم نمیخورد. اصول اساسی مکتب خراسان را به وضوح درهفت پند مولانا میتوان مطالع و درک کرد:

  • درپوشیدن خطای دیگران همانند شب باش.
  • درفروتنی مانند زمین باش.
  • درمهر و عطوفت ودوستی همچون خورشید باش.
  • درهنگام خشم وغضب بمانند کوه باش.
  • در سخاوت ویاری به دیگران مانند دریا باش.
  • در تفاهم وکنارامدن با دیگران مانند بحر باش.
  • وخودت باش، همانگونه مینمایی باش.

      این سخن حضرت علی رضی الله عنه که فرموده اند: "مردم دودسته اند. یا برادرتواند براساس دین، یاهمسان تواند درتناسب خلقت." فلسفه اساسی مکتب خراسان در میان میگذارد. این مکتب دیدگاه فلسفه یی را که ازحراسان آغاز شده وبه جهان گسترش یافته را درمیان میگذارد، میتوان تجربه تورکیه نیز نامید. ازاینروه تجریه تورکیه شاید یگانه تجربه ایست که دارای پوتانسیل حل مشکلاتی چون تردو تجرید دیگران میباشد. موضع مراکز شرجهانی که در جهت حفظ منافع خود هرگونه منطقی را محکوم دانسته و از هرگونه افراط و سنتهای بدون ریشه دفاع میکنند شاید درکوتاه مدت آنها را به اهداف شان برساند. ولی دربلند مدت ودرنهایت رستگاری بشریت بر مبنای سنتی چون مکتب خراسان استوار است که دارای ریشه یی تاریخی وبرپایه اخلاقیات بنا نهاده شده است.

ارزیابی های پروفیسوردکتور قدرت بلبل ریس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه یلدیریم بایزید تورکیه راتقدیم حضورتان کردیم



اخبار مربوطه