چشم انداز تمدن جهانی از دیگاه تورکیه چهارشنبه 21 قوس 1397 هجری شمسی -50-

آیا اروپا در حال سقوط است؟

1105410
چشم انداز تمدن جهانی از دیگاه تورکیه چهارشنبه 21 قوس 1397 هجری شمسی -50-

در جریان تظاهرات اعتراضی واسکت زردها در فرانسه و بعضی از کشورهای اروپایی که از هفته پیش آغاز شده است، تظاهر کنندگان خودروها را به آتش کشیده و به فروشگاه ها حمله کردند. در خلال این تظاهرات ها که به کشته شدن چندین تن انجامید، به گزارش مقامات رسمی، صرفا الی طی اخیر هفته گذشته صدها تظاهرکننده مجروح و هزاران تن از آنان بازداشت شدند. این هفته برنامه خود را با مطلبی زیرعنوان"  آیا اروپا در حال سقوط است؟ " بقلم پروفیسور دوکتور قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بایزید ادامه میدهیم:

این روزها در اروپاچه میگذرد؟ در بسیاری از مقالات قبلی از درونگرایی اروپا و اینکه دوره ای همانند دوره قبل از جنگ جهانی دوم را پشت سر میگذارد، اشاره کرده بودیم.  در مقالات قبلی گفتیم که علت واکنشهایی که برعلیه مهاجران، خارجیها نشانداده میشود و اسلام و یهودی ستیزیهای بروز کرده درطی چند سال اخیری که بطور روز افزون روبه افزایش میباشد، را باید در اعماق جستجو کرد. قبلا تشریح کرده بودیم که مسئله اصلی مهاجرین نیستند، این خود اروپاست که با متهم کردن مهاجرین و مسلمانان با اصرار از رویارویی با جامعه اش اجتناب میورزد. در مقالات قبلی خویش توضیح داده بودیم که پرابلم اصلی مساله یی آینده اروپاست و  اوروپا باید تصمیم بگیرد که آیا همان اروپایی است که اخیرا از طریق اتحادیه اروپا به تولید معیارو ارزش پرداخته و یا اروپایی است که تسلیم فاشیزم و نازیزمی شده که در جینهای سیاسی اش موجود است. رجوع شود به(https://www.yenisafak.com/hayat/turkiye-karsitligi-avrupayi-kurtarir-mi-2624277) با اصرار تاکید کردیم که در چنین شرایطی اگر اقشار آزادی خواه اروپایی قادر به رسانیدن صدای خود نشوند، فردا ممکن است بسیاردیر شده باشد.

آنچه که در فرانسه میدهد را  باید چگونه توجیح کرد؟

حوادث واقع در فرانسه، قیمت سنگینِ علتِ برون گرایی اروپا و تبدیل آن به منطقه ای که مهاجر ستیزی، نفرت و نژادپرستی حالت عادی به خود گرفته را به نمایش میگذارد. در جریان اعتراضات واسکت زردها، واکنشی بر علیه مهاجرین وجود ندارد. واکنشی از سوی مهاجرین نیز در میان نیست. عدم دست یابی به نفع کافی از روند جهانی شدن، رکود اقتصادی و انتظارات فرانسوی ها در راستای تداوم رفاه سابق در کشورشان را میتوان منحیث مهمترین علت این واکنش ها نام برد. ولی رشد اقتصادهای دیگر و سایر تحولات جهانی، سبب شده تا تداوم رفاه اجتماعی و اقدامات سابق دولتی نه تنها درفرانسه بلکه در دیگرکشورهای اروپایی نیز امکان ناپذیر شود.

انعکاس این مسایل ورویدادها در رسانه ها

هنوزفراموش نکردیم که در جریان حوادث پارک گیزی در استانبول، چطورهمه رسانه های جهان در محل حادثه کمپ زده وبدون وقفه ساعتها به اخبارمربوط به این حوادث پوشش دادند تا حدی که دیدیم چگونه تظاهرکنندگان را قهرمان جلوه دادند. نماد دختر شال قرمز و مرد ایستاده هنوز در اذهانمان باقی است. شبکه های رسانه ای به تصاویرمبالغه آمیزی همراه با انتقادات شدیدالحنی در باب نقض حقوق بشر از سوی پولیس و کشورتورکیه را پوشش دادند. قضیه یی تظاهرات واسکت زردها در پاریس جای گسترده ای در رسانه ها نداشت. رسانه ها به هیچ وجه، اخبار مربوط به توسل پولیس فرانسه به قوه قهریه درجریان این تظاهرات را که حتی دانش آموزان مکتبی نیزدر آن شرکت داشتند و نیزانتقادات مربوط به نقض حقوق بشر در اینکشور را پوشش ندادند.

واسکت زردها چه میخواهند؟

واسکت زردها، مطالبات خود را همانند برنامه یک حزب سیاسی، تحت چندین ماده مطرح کردند. این مطالبات فراتر از لغو افزایش قیمت سوخت بوده و طیفی از خواسته های سیاسی، اجتماعی، اداری و اقتصادی که اجرای آن تنها از سوی یک حزب سیاسی امکانپذیرخواهد بود، را شامل میشود. این مطالبات در راستای کاهش هزینه های بالای زندگی و مالیات ها، بهبود شرایط کار، گامهای برداشته شده در مورد مهاجرین، قانون انتخابات، افزایش مدت زمان ریاست جمهوری به هفت سال، مطرح شده است.

سرنگون سازی اقتدار باریختن به خیابانها نه با برگزاری انتخابات...

بدون شک واکنش دموکراتیک، یک حق است. در جوامع دموکراتیک هر نوع طلبی میتواند مطرح شود. بنابر این نیزآزادی برگزاری تجمعات و تظاهرات میتواند مورد استفاده قرار بگیرد. بااین روش میتوان دولت را در راستای برگزاری انتخابات زودرس تحت فشار قرار داد. استفاده از قوه قهریه در برابر واکنش های دموکراتیک و نقض حقوق تظاهرکنندگان نیز البته که یک جرم محسوب میشود. یکجا با همه اینها راه تغییردولتهای حاکم درکشورهای دموکراتیک مشخص است. در دموکراسیها، اقتدارهای سیاسی ناخواسته، نه در خیابانها، بلکه پای صندوق های رای سرنگون میشوند. سرنگون سازی اقتدارهای سیاسی از طریق تظاهرات خیابانی، اعتراضات خشونت آمیز، یغماگری ها، آتش زدن وسایط و موتر ها، مغازه ها و اماکن عمومی و حمله به انسان های بیگناه،چیزی بجز آنارشی و فاشیزم چیز دیگری توجیه شده نمیتواند. اگرچه اخیرا آنچه که از صندوق های رای خارج میشود، اکثرا فاشیزم است، ولی هرگزنمیتوان پیش بینی کرد، جنبشهای خیابانی که نشانی از وندالیزم دارند و بد معاشی است به کجا کشیده خواهد شد.

میراث انقلاب فرانسه برای بشر

فرانسه متاسفانه از جنبه نتیجه جنبشهای خیابانی، کشوری است که رنجهای فراوانی را برای بشر به همراه داشته است. همه به خوبی میدانیم، انقلاب فرانسه که با آرمانهای "آزادی، تساوی و برادری" آغاز شده بود، به وحشیانه ترین قتل های زنجیره ای و کشتار گیوتین در طول تاریخ بشر ختم گردید. ملی گرایی ناشی از این انقلاب، به از هم پاشیدن جهان ادامه میدهد. این انقلاب زمینه تجزیه انسان ها با هویت و دولتهای جدیدشان در حالیکه هنوز شور و شعف کسب استقلال را در دل دارند و همچنین مدیریت راحت تر آنان را فراهم میکند. در عین حال روشنفکری از نوع فرانسوی، بشر را به عقلانیت ذاتی تسلیم نموده و در مورد هر چیزی که از دید آنها منطقی به نظر نمیرسد، از نگرش تحقیرآمیزی پیروی میکند.

اگر به خاطر بیاوریم که خونینترین جنگهای تاریخ بشر، شدیدترین مرگ و میرها و کشتار گیوتین ها در دوره روشنفکری به وقوع پیوسته است، خواهیم دید که گسسته شدن کلیه پیوندهایی که انسان با اخلاق، دین و خدا دارد، چطورمیتواند به نوعی فرانکاشتاین یعنی وضعیت رقت بارتبدیل شود. امروزه در مورد دستکاری نطفه انسان و خلق یک انسان مصنوعی همه نگرانی های به حقی دارند. در طول این روند که ممکن است، پایان بشریت را رقم بزند، جایگاه روشنفکری فرانسوی که نشانی ازانتزاع ذهن از همه ارزش ها دارد، غیرقابل انکار است. انسان مصنوعی دیگر به عقل انسان نیز نیازی ندارد.

ادموند بروک در کتاب " تأملاتی در انقلاب فرانسه" به شکل مختصر و مفید به نتایج مرگبار مشروع جلوه دادن سرنگونی اقتدار از طریق جنبش های خیابانی و یا انقلاب ها اشاره کرده است. همانطور یکه برات اوزایپک نیز عنوان کرده است، وقتی بروک این مسائل را مطرح کرده بود، ژاکوبن ها هنوز اقتدار را به دست نگرفته و هنوز ارزش هایی نظیر آزادی، تساوی و برادری، دیگر آغشته به خون نشده بود. نه تنها پادشاه و ملکه، اصیل زادگان و علما بلکه سر هزاران فرد معمولی زیر گیوتین نرفته بود.    هنوزروبسپیر با روش سیاست ترور رقبا میانه رویی خود را اعدام نکرده بود. در نتیجه این اعدام ها خود روبسپیر نیز اعدام نشده بود. اینطور به نظر میرسد که مجددا موج بی نظمی جدیدی از فرانسه به همه یی جهان  در حال سرایت است. این بی نظمی از نیروی بالقوه آسیب رسانیدن به بسیاری از جوامع و کشورها از جمله کشورهای اروپایی برخوردار است. بله اگر حوادث مشابهی در تورکیه و یا در جوامع غیرغربی به وقوع بپیوندد، بازتاب مبالغه آمیز، تحقیر آمیز و غیرواقعی به خود میگیرد. البته که وقوع چنین وضعیتی در کشورهای غربی نیز برای ما رضایت بخش نخواهد بود. چرا که غربیها و یا فرانسوی ها، آموزگار ما نیستند. ما در هر وضعیتی، به رغم تلاش های امپریالیستی آنان، در قبال کشورهای غربی عادلانه رفتار کرده و به فکر جوامع غربی و بشر خواهیم بود.

ارزیابی های پروفیسور دکتور قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بایزید انقره  را تقدیم حضورتان کردیم.

Ankara Yıldırım Beyazıt Üniversitesi Siyasal Bilimler Fakültesi Dekanı Prof. Dr. Kudret BÜLBÜL

 


برچسب ها: #حال سقوط است؟

اخبار مربوطه