چشم انداز تمدن جهانی از دیدگاه تورکیه چهار شنبه 18دلو 1396 هجری

امحای تدریجی ارزش های انسانی، بشر را به کجا رهنمون خواهدشد؟

905802
چشم انداز تمدن جهانی از دیدگاه تورکیه چهار شنبه 18دلو 1396 هجری

با نگاهی گذرا به زمان معاصروحوادث آن خواهیم دید که این دوره تا چه حد به دوران قبل از جنگ جهانی اول شباهت دارد. اگراز این همه وقایع ورویدادها درس عبرت نگیریم، به تحقیق که شاهد تکررتاریخ خواهیم شد. چنانیکه، یک قرن قبل هویت ها وارزش های جدیدی جهان را احاطه نموده و باعث بمیان امدن مبارزات شدید برعلیه سیستم وحکام ان زمان گردید تا انجاییکه برعلیه امپراتوری هاجنگ آغاز شد. ازهرجغرافیایی هویت های اغلب بی ریشه، جدید وبدون تاریخ فوران کرد. نتیجتا همه امپراتوریها نظیرعثمانی، بریتانیا واتریش - مجارستان  در فواصل معین فروپاشیدند.

 اکنون توجه شما را به ارزیابی های پروفیسوردکتور قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بایزید در این زمینه جلب میداریم:

متاسفانه هنوز دنیا موفق به رهایی از بلایی که انقلاب فرانسه و ناسیونالیزم برجهان بشریت آورده بود، نشده است. امواج این مرض مزمن هنوز هم به مسموم کردن جهان ادامه میدهد، دو جنگ جهانی برای این دنیا کافی نبود. این هیولا هنوز هم بسیاری از کشورهای جهان را تهدید میکند. با نگاهی به اطرافمان، خواهیم دید که وضعیتی مشابه دوره قبل از جنگ جهانی اول در حال وقوع است. منطقه تجزیه شده بالکانها، اروپای شرقی، شرقمیانه و اسپانیا ییکه در شرف تجزیه است... میبینم وشاهد انیم که نتنها دولت هایی تجزیه شده و یا در حال تجزیه شدن قرار دارند، بلکه با حضور هویت های مرگبار و جدیدا تشکیل یافته واتمی شدن تعلقات، درمجموع باعث تبدیل شدن این جغرافیا به یک بمب آماده انفجارشده و میشود. با به پایان رسیدن دوران امپراتوری ها و تشکیل هویت ها و دولت های جدید، دنیا به مکانی آرام تبدیل نگردید، برعکس، تمامی کشورهای جهان با یک دنیای تقسیم شده در برابر حملات بازیگران امپریالیست جهانی بیشتر از پیش آسیب پذیر شده است. بدینترتیب سوال پیدا میشود که: از بین رفتن اکثریت ارزش ها دنیا را به کجا خواهد برد؟  تجزیه قومی و مذهبی در کجا توقف خواهد یافت؟

درحقیقت امراین وضعیتی نامعلوم برای بشرنیست. دردوران فیودالی دراروپا، وضعیت برده ها و رعایایی که هیکجا با زمین ها از سوی اربابان فیودال خرید و فروش میشدند، را همه میدانیم.

قبل از حکومت عثمانی، در دوره خان نشینی های آناتولی مردم تا چه اندازه آزادی عمل داشتند؟

تجزیه دولتها، هویت ها و ارزش ها بجز دشوارتر کردن زندگی روزمره از جنبه اقتصادی، تجاری، صحی، آموزشی و سیاحتی چه نوع دستاوردی برای بشر به همراه آورده است؟ تجزیه هویتها که گویا باعث اجتماعی شدن بشرودرعین حال تعلق آن به بخشی از اقشار یک جامعه بزرگ میشود، انسان ها را به ورطه تنهایی میکشاند. این وضعیت از سویی  زمینه ساز بروز بسیاری از مسائل روحی روانی، اجتماعی و پتالوژیک شده و از سویی دیگر نیز منجر به ایجاد مسائل جدی امنیتی میشود. امروزه، باند های تبهکار و سازمان های تروریستی جنایتکاری که دولتها به سختی قادر به شناسایی و مقابله با آنها میباشند، سازمان های تروریستی تشکیل یافته از گروه های تک نفری کوچک هستند. در حقیقت  امرچه چیز میتواند خطرناک تر از انسان و یا گروه کوچکی باشد که با اتمی کردن و تجزیه یی هویت ها و زیر پا گذاشتن همه ارزشها، باعث پیدایش ارزش و هویتی مختص به خود گردیده است؟

آیا خسارات سنگینی که  نوع بشر، جهان هستی و منطقه  تاکنون متحمل گردیده است کافی نیست؟ ملتها و جغرافیاهای مظلوم، تا کی باید زیر بار این هم خسارات جانی و مالی سنگین خورد خمیر شده بیشتر از پیش تجزیه شده و در راه یک احساس نژاد پرستی قومی و مذهبی خشک و خالی به سوی نابودی پیش بروند. مراکز شرو فساد جهانی تا کی به بازی "تفرقه بیاندازوحکومت کن" ادامه خواهند داد. نژاد پرستی های قومی و مذهبی نه عقلانی نه انسانی، نه اخلاقی و نه  هم اسلامی هست. از اینرو باید همانند نجیب فاضل فریاد بزنیم : " باستید مردمان! این جاده سربسته است. اگر دستانم را بازکنم شکل قیچی را بخود میگیرد"(یعنی اینکه راه کاملا مسدود است" ... بناء لازم است که بشریت و همه هستی نه بطرف  تجزیه و جاه طلبی وشرونفاق، بلکه به تعاون، اخلاق، برخورد اصولی و تقوا نیاز دارد. باید به ارزشهای جهانی، اخلاقی، اسلامی زیست باهمی و زندگی صلح آمیز در کنار یکدیگر بیشتر از پیش اهمیت داده و ارزش قائل شویم. و سیاست ها را نیز باید بر مبنای این اصل تدوین کنیم.

اما چگونه؟

در اصل پاسخی که میتوان به این سوال داد، مبهم نیست. ولی اجرای آن کمی دشوار است. باید برای اجرای آن شکیبایی و اصرار به خرج داد. اولا، تمامی کشورها باید در قبال گروه های متفاوت نژادی، مذهبی و دینی از سیاستی وسیع نگرو دربرگیرنده پیروی کنند. اگرخوهان چنین اقدامی هستند، بدون توجه به نمونه های اشتباه آمیز و محکومیت ها، لازم است که در مورد سیاستهای خود اصرارنماید. به قول یونس همره درویش، بنده گان خدا را به خاطر خدا دوست داشته باش.... چنین سیاستهایی ممکن است مورد اجرا قرار بگیرد. ثانیا، شاید مهمتر اینست که حقوق بشر، حقوق و آزادی های اساسی نباید در سیاست خارجی به عنوان یک ابزار مورد استفاده قرار بگیرد. مراکز شر و فساد که در بسیاری از کشورها به همه چیز با چشم ابزار مینگرند، از تفاوتهایشان با دیگر کشورها به عنوان نازلترین روش  به آسیب رسانیدن بوسیله آن به کشورها استفاده میکنند. کشورهایی که هویت ها و فرهنگ های مختلف را در خود جای میدهند، باید در برابر بازیگران امپرایالیست و اهداف آنها هشیارتر عمل کنند. و با خودداری از اجرای اقدامات اشتباه آمیز انسانها کشورهای خود را به سوی این بازیگران متمایل نسازند.

میدانم اظهاراتم برای بسیاری از انسانها از جنبه سیاستهای خارجی مبتنی بر منفعت طلبی امروزی و سیاست حقیقی نوعی آرزو به شمار میرود. بله کسانی که اینطور تصور میکنند، در مورد اقدامات و اهداف امپریالیستهای جهانی فوق العاده به حق هستند. حال آنکه سیاست حقیقی امروزی این است، و ما نباید پیامی در راستای حفظ ارزشها ارائه دهیم. آیا بشر را نباید به سمت نیکی مشترک دعوت کنیم. نباید فراموش کرد که  سیاست های کلی  از قدرت تعیین کنندگی قطعی برخوردار نیستند، ودر هر کشوری داخل و یا خارج از دولت قشری با عقل سلیم  مهمی وجود دارد. و در طولانی مدت همواره خوبها پیروز میشوند و بد ها در زوال اند...    

نویسنده

پروفیسور دکتورقدرت بلبل 

رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بایزید

Ankara Yıldırım Beyazıt Üniversitesi Siyasal Bilimler Fakültesi Dekanı Prof. Dr. Kudret BÜLBÜL

 



اخبار مربوطه