دیدگاه ترکیه نوین- 7 - 2016

امروزمکث کوتاهی داریم روی یپونداونتولوژیک سیاست وتیئولوژی براساس نظریات کارل شمیت

433573
دیدگاه ترکیه نوین- 7 - 2016


امروزه در دنیایی پر کشمکشی زندگی می کنیم که مناقشه ای جدی در میان "هرزها" و "مرزها" در حال وقوع است. کارل شمیت، اندیشمند شهیر علوم سیاسی در آلمان، معتقد است که میان سیاست و تیئولوژی، پیوندی اونتولوژیک موجود است و حتی بر این باور است که علم سیاست دارای مفاهیم اساسی است که این مفاهیم درپرتوتیئولوژی شکل گرفته اند. شمیت، حکومت را نیز به صفت یک پراتیک سیاسی ارزیابی کرده و انرا منحیث "صلاحیت تعیین هنجارها" معرفی نموده است. بعبارتی دیگر این قدرت حاکمه است که قادر به تعیین استثناات میباشد.

یکی ازمهمترین مقولاتی که همواره مورد کنکاش وبررسی علمی وعملی در میان انسانها بوده این سئوال مباحثه آفرین است که "چه کسی دارای رفتاری طبیعی و چه کسی دارای رفتاری غیر طبیعی هستند میباشد؟!"، درواقع این مقوله، همانند مقیاسی هم در تبین وضعیت "طبیعی بودن" و حقوق هنجارها یا اخلاقیات و هم در تشریح چگونگی ارتباط میان انسانهای حاکم و محکوم خود را می نمایاند. اشمیت معتقد است که قدرت حاکمه، تعیین گر این قبیل از قوانین و قواره ها است.

قدرت حاکمه نیرویی نامرئی است. این قدرت واجد تعدادی ابزار عیان و نهان است. مشخص نیست که ایا قدرت حاکمه می تواند بصورتی خود بخودی، از خودیت خود تجرید و تفکیک گردد یا نه؟! اما می دانیم که والیان منصوب شده از سوی عمربن خطاب، خلیفه دوم مسلمین، با این توصیه وی بدرقه میشدند که "قهارانه رفتار نکنید!" به این صورت که قدرت اداره را در دست بگیرید اما قوه قهریه را از آن دور کنید. مقیاس ارایه شده، مقیاسی بسیار ظریف است. همان ظرافتی که امروز از دست رفته و مخدوش شده است. امروزه در دنیایی پر کشمکشی زندگی می کنیم که مناقشه ای جدی در میان "هرزها" و "مرزها" در حال وقوع است.

در دنیای ما، فردیت افراد، به حدی برجسته شده که روی تمام ارزشها قرار گرفته است. اگرچه شاید تحقق این وضعیت، امری ضروری بوده اما لازم میبود که ماهیت، کیفیت و کمیت این خود درونی، در اندرون این مناقشه تحلیل و مزین میگردید. به این ترتیب اساس میکانیزم نظامهای موجود دنیا، همان صلاحیت تعیین و تبیین هنجارها است. واقعه ای که میتواند به سان تلنگری بر اذهان بشر، جهت خودنمایی در برابر خالق خلایق نیز تعبیر شود.
در پارادایم آکادمیک، نه شمایل حکومت، بلکه اصول و ترتیب اصولی که حمایل قدرت است مهم و اهم تلقی میشود. نهایت اینکه ایدآل یک نظام ناظم جامعه، عدالت و عدالت گستری است.

شاید نخستین حسرت انسان، تنظیم منظومه با عدالت و پیرایش آن از بیداد وظلم باشد. بگونه ای که حق هر فرد محقی، احقاق شود و در جایگاهی که شایسته و بایسته ان است جای گیرد. به همین دلیل است که مقوله عدالت که بی تردید اعظم مقولات جهان موجود است درنزدبسیاری از اندیشمندان، به عنوان دانش تکنیک وخوانش متافیزیک تلقی میگردد.
عدالت یکی از اساسی ترین و شعائر اسلامی به صفت منبع هدایت و شریعت است. بی تردید شرایط خفیف و مخوف کنونی جهان اسلام، وجوهی عرضی بوده و زمان امتحان مسلمین است نه مقررات دین و مقدرات انان. تجلی عدالت، در نزد مسلمین، اقدامی صرفا حاکمانه نیست. این در حالی است که شعاع عدالت اسلامی، به حدی وسیع است که حتی این عدالت، موجودات غیر زنده را نیز در بر می گیرد. در این خصوص یک مثال تاریخی بارز وجود دارد. مردم مصر همه ساله برای اینکه رود نیل لبریز از اب شود برای ان قربانی می کردند. این قربانی همواره از میان اطفال معصوم انسانهای فراموش شده جامعه انتخاب میگردید. پس از فتح مصر توسط مسلمین، خلیفه دوم با هدف برانداختن این رسم جاهلانه و برای حمایت از والی خود، نامه ای خطاب به نیل مینویسد که مضمون ان به این شرح است: از امیر مومنان و از بنده خدا، عمر، خطاب به رود نیل؛ ای نیل، اگر تو به میل خود رفتار میکنی، هیچ جاری مشو! اما اگر تو تنها تحت قدرت صاحب تمام جهان، یعنی خداوند در جریان هستی، از ان نیروی لایزال تقاضا داریم که سبب طغیان تو شود. در تفکر اسلامی خداوند صاحب تمامی قوانین طبیعت و تمامی قواعد موجود در جامعه است. دنیای مدرن پس از فتح یک به یک قوانین طبیعت، در رویای ان است که دینامیزمهای ساختار اجتماعی را نیز تحت انقیاد خود دراورد و در رفتاری خودباورانه و خودکامه، دست به هنجارشکنی و هنجارسازی زند و به این ترتیب در تعریفی مبالغه امیز، نعوذا بالله خود را به نوعی به جای خالق مشاهده کند.

امروز جهان غرب در این راستا حرکت می کند. غرب امروز تمام معیارهای خود را حقیقت محض می داند. همین امر باعث شده تا غرب در برابر شرق احساس برتری کند و علیه وی استانداردهای مطلوب خویش را تحمیل نماید.



اخبار مربوطه