"مولانا جلال الدین رومی" یکی از نامهای برجسته تصوف در آناتولی

143295
"مولانا جلال الدین رومی" یکی از نامهای برجسته تصوف در آناتولی


"مولانا جلال الدین رومی" یکی از نامهای برجسته تصوف در آناتولی
مولانا : "در این خاک ها در این مزرعه مبرا ازهر گونه بدی ها تخم دیگری جز تخم مهر و محبت چیز دیگری نمی کاریم."
مولانا شخصیتی است والامقام؛ به صفت اندیشمند، شاعر، متصوف و استاد معنوی صاحب فضیلت شناخته می شود. مولانا در تاریخ ۱۲۰۷ در شهر بلخ بامی که در شمال افغانستان قرار دارد چشم به جهان گشوده است.
او تحصیلات ابتدایی خود را از پدرش "بهاءالدین ولد" که به "سلطان علما" شهرت داشت آموخت. منبع اندیشه هایی که به شهرت مولانا افزوده است، علم تصوفی است که از متصوفان خارج از مدرسه کسب نموده است. مولانا در طول زندگی خود ۵ اثر جاویدان آفریده است. "مثنوی" مهمترین این آثار به شمار می آید. مثنوی هر قدر هم که سبک شعر ادبیات کلاسیک شرق باشد، زمانی که "مثنوی" گفته میشود، "مثنوی مولانا" به ذهن آدمی خطورمیکند.
برای درک بیشتر مولانا بایستی در خصوص فلسفه تصوف سخن بگوییم. در غیر اینصورت اندیشه های وی به طور تام و کامل قابل درک نخواهد بود. موضوع اصلی و پیام اندیشه و فسلفه مولانا عشق به آفریدگار و آفریده هایش است. در مرکز این فلسفه انسانیت قرار دارد وهدف آن "تربیت انسان" یعنی "دور کردن انسان از خواسته های دنیوی و سوق دادن وی به عشق الهی" است.
فلسفه مولانا کم خوردن، کم سخن گفتن، کم خوابیدن، حاکم شدن به هوای نفس، تحمل اذیت های انسان ها و دوری از انسانهای بد و نزدیک شدن به انسانهای خوب می باشد. به عقیده مولانا خوشبختی انسان در زندگی بی آلایش و به دور از تجملات و دوستی با دیگر انسانها و شکر گفتن نهفته است. مولانا انسانی متواضع بود. او از اماکن پرجمعیت دوری کرده و از بوسیده شدن دستش و سجده کردن کسی در مقابلش بی نهایت ناراحت میشد. او با انسانها نسبت به طبقه اجتماعی شان رفتار نمی کرد بلکه در برابر همه مردم متواضع بود. برای شناخت بیشتر شخصیت و اندیشه های مولانا می توان از "شمس تبریزی" که تاثیر بسزایی بر شخصیتش داشته سخن گفت. زیرا در غیر اینصورت احتمال دارد مولانا را چنانکه شایسته وی است بشناسیم. "شمس تبریزی" که زندگی و حالات روحی مولانا را متحول ساخت، عالمی دانا و پیشرو بود. شمس به مولانا دوری از "من" دنیوی و تصفیه نفس و چشمپوشی از نعمات دنیوی را آموخته بود.
دیدار شمس تبریزی و مولانا به عقیده خیلی ها همچون پیوستن دو دریای عمیق علم است. مرگ از نظر مولانا که در مورد زندگی "خام بودم، پخته شدم، سوختم" می گوید تولد دوباره و حیات واقعی است. به عقیده مولانا روح انسان قبل از اینکه به دنیا بیاید زندگی آزادانه و خوشبختی داشته و با آمدن به این دنیا جسمش اسیر شده است. جلال الدین رومی بر این باور است که پس از مرگ به عشق واقعی و ابدی اش الله و در نتیجه زندگی بی انتها خواهد پیوست. به همین خاطر مولانا به روز مرگ "روز عروس" و به لحظه مرگ و پیوستن به خدا "شب عروس" می گوید. او به دوستانش وصیت می کند که از مرگ هراسی نداشته باشند. پس از مرگ مولانا پسرش در آناتولی طریقتی به نام "مولوی گرایی" تشکیل داد. "مولوی گرایی" پس از تاسیس دولت عثمانی در آناتولی توسعه یافته و از سوی دولت مورد حمایت قرار گرفت.
"مثنوی" مولانا به عنوان کتاب درسی در مدارس تدریس گردید. زمانی که از مولوی گرایی سخن می گوییم، باید از "آیین سماع" که یکی از عناصر اصلی این طریقت است سخن به میان آوریم. زیرا "سماع" در مولوی گرایی به منزله راهی برای پیوستن به خدا، با او یکی شدن و رسیدن به حقایق الهی است. می توان گفت "سماع" قدمی در راه رسیدن به عشق الهی و رقص عبادتی مملو از عناصر آیین و دعا می باشد. برای مولانا "سماع" محدود به زمان، مکان و قانون خاصی نیست. او در تمامی لحظاتی که تمامی ذرات وجودش را احساس کرده، با عشق الهی به جوش امده، به رقص سماع پرداخته است. آیین سماع مولوی گرایی در سال ۲۰۰۵ از سوی سازمان یونسکو به عنوان میراث فرهنگی شفاهی معرفی گردید. علیرغم گذشت ۸۰۰ سال از تولد مولانا جلال الدین رومی، اندیشه ها و تفکرات وی هنوز هم چراغ دل و راه انسانها است. اشعار وی هر انسانی را در هر زمان و مکانی مورد خطاب قرار می دهد.
فلسفه عشق و زندگی مولانا از آن دوران تاکنوننه تنها توجه ملت ترک را به خود جلب کرده بلکه مورد توجه اسنانها از چهار گوشه جهان از هر دین و فرهنگی قرار گرفته است. هنرمندان بسیاری از گوته شاعر آلمانی گرفته تا موریس بژار استاد رقص تحت تاثیر مولانا قرار گرفته اند. که این تاثیر امروزه نیز ادامه دارد. شمار زیادی متفکر و نویسنده به نظر "ایرن ملک اوف" تورکولوگ فرانسوی مبنی بر اینکه "اگر ملل دنیا آثار مولوی را به زبان خود ترجمه کرده و مطالعه کنند، چیزی به نام بدی، جنگ، کینه و نفرت در دنیا باقی نخواهد ماند" جای داده اند. مولانا می گوید: "در این خاک ها چیزی جز تخم مهر و محبت نمی کاریم. ما در این مزرعه عاری از بدی ها تخم دیگری نمی کاریم." این پیام مولانا جلال الدین رومی که هدفی جز برقراری مهر و محبت و صلح و دوستی در بین انسانها ندارد، در دنیای امروزی بیش از هر زمان دیگری مورد نیاز بشریت است. پیام و توصیه های مولانا برای انسانها از هر دین و فرهنگی راه صلح و همزیستی را نشان می دهد.

 


برچسب ها:

اخبار مربوطه