ازدواج اجباری چند دختران ۷ تا ۱۱ساله در روستایی در خوی
مشاور و مدرس خانواده میگوید در روستای "پسک سفلی" زنان جوانی هستند که عروس و داماد و نوه دارند.
روزنامه شهروند گزارشی تکاندهنده با عنوان "عروسی خوبان" منتشر کرده و در آن به موضوع ازدواج اجباری دختران ۷ تا ۱۱ساله در روستای "پسک سفلی" شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی پرداخته است. روستایی که مدرسه راهنمایی برای دختران ندارد و آنها، «در همان سنین پایین به ازدواج ناخواسته تن میدهند».
در بخشی از این گزارش به قلم "نرگس جودکی" آمده است:"
٢٤ساله بود؛ از خدمت سربازی که برگشت با کودکی ٩ساله از اهالی روستا نامزد شد. ٦سال بعد به خانه بخت رفتند. جوان سیاهسوختهای است لاغر که همه حواسش را داده به پیچ جاده که در هر خمش انبوه درختان سبز و باغهای پربار نمایان است. آرام میراند. حالا ٣١ ساله است و پدر ٢ فرزند ٥ و یکساله. عروس ١٥ساله زود مادر شد و مرد جوان به یاد میآورد که چقدر از شکمدرد به خود میپیچید: «دلدردش عصبی بود بیشتر. دکتر گفت رگهاش ملتهب میشن و بچه تو شکمش اذیتش میکنه.»
راننده میگوید همه دختران روستا که در کودکی عروس میشوند، این دردها را تجربه میکنند. در پسکسفلی کمتر دختری کلاس پنجم ابتدایی را تمام میکند و پا به مقطع راهنمایی و دبیرستان میگذارد. "مرادلو" دهیار میگوید: «دختری که تا پنجم ابتدایی درس خوانده، انگار لیسانس گرفته. روستا دارای مدرسه ابتدایی و راهنمایی است. مدرسه راهنمایی مختص پسران است، دختران به دلیل نبود مدرسه راهنمایی دخترانه در سن پایین به ازدواج ناخواسته تن میدهند و مدرسه را ترک میکنند. این باعث میشود خانوادهها درگیری و طلاق داشته باشند و به تبع آن فرزندانشان آواره شوند و اختلاف خانوادگی و تنش اجتماعی بیشتر شود.»
پاکنهاد، مشاور و مدرس خانواده میگوید در این روستا زنان جوانی هستند که عروس و داماد و نوه دارند: «چند طلاق هم در سالهای اخیر به ثبت رسیده. علت یکی از طلاقها عروسکبازی دختر در خانه شوهر بوده. میگویند بچه صبح که بیدار میشد دنبال عروسکش میگشت، به همین خاطر طلاقش دادند. دخترک دیگری از شوهرش خواسته برایش پفک بخرد. درخواستی که هر روز در خانه پدرش داشت، اما این بار شروع یک دعوای خانوادگی و درنهایت طلاق بود.»
خانم پاکنهاد ٦ماه پیش در جریان همایش آسیبهای اجتماعی در پسک به روستاییان اعتراض کرد که چرا با وجود امکانات رفاهی مناسب در روستا، کمتر کسی به سوادآموزی کودکان علاقه دارد... مردها سر تکان میدادند که «حق داری.» اما در پایان همه گفتند تا وقتی مدرسه راهنمایی دخترانه ساخته نشود، کسی نمیتواند جلوی این روند را بگیرد.
برای پایاندادن به این ازدواجها تصمیم بر این شد که اهالی ٥٠میلیون تومان جمع کنند تا خیری هم به کمک بیاید و باقی هزینهها را بپردازد اما از بخت بد، سال گذشته محصول روستاییان را سرما زد و فقط ١٧میلیون تومان کمک مردمی جمع شد و دهیار هم این مبلغ را به روحانی روستا داد تا صرف توسعه خانه بهداشت روستا شود.