مکتب خراسان

تفسیر سیاسی هفته-20

1202233
مکتب خراسان

برای انسانهایی که نسبت به زندگی مثبت اندیش هستند، به قلم گرفتن حوادث منفی چندان سهل نیست. خیلی دلم می خواست تا با شما نه از درگیری ها و جنگ بین برادران، بلکه از آرامش و صلح و آزادی ها سخن بگویم.

عزیزان ارزیابی های پرفسور دکتر قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بایزید آنکارا را تقدیم حضورتان می کنیم.

متاسفانه در محور عاملینی چون آمریکا، روسیه و چین، هر روز بیشتر به سوی دنیایی مایل به درگیری به پیش می رویم. علاوه بر بازیگران جهانی، تروریسم فردی یا سازمانی نیز هر روز فضای خانواده بشریت را محدودتر می کند. زمانی که سوق یافتن کشورهای غربی به سوی وضعیت قبل از جنگ جهانی دوم، حملات کشنده، تفکر مانقورت داعش، حوادث واقع در نیوزیلند و سری لانکا، تارانتیسم و اوانجلیسم به ذهن خطور می کند، روح آدمی در تاریکی فرو می رود.

در برابر این تحولات منفی، نیازمند موضع و زبانی جهانی که هم دنیای اسلام و هم جهانیان را به سوی آرامش و اتحاد سوق دهد، هستیم. به زبانی دیگر در واقع ما به یک اخلاق و اصل جهانی که همه را به پذیرش ارزشهای خاص و طرز زندگی و اندیشه های متفاوت به پیش برد نیاز داریم.

در زمینه های دیگر، به ویژه در حوزه مذهبی، آیا وضعیتی که در آن پلورالیسم صادقانه مورد پذیرش قرار می گیرد، مشکلات خانواده بشری را تا حد زیادی حل نمی کند؟

اما در انجام این کار، چه نیازی به طرد؛ بیگانه سازی و خصومت است؟

به جای دیدن تفاوت ها به عنوان تهدید، دیدن آنها به عنوان فرصت، غنا و نگاه کردن به آنها با تحمل، صلح و شادی به ارمغان می آورد.

آیا سهیم شدن و به اشتراک گذاشتن، تنها منبع اصلی خوشبختی و ثبات نیست؟ 

آیا تحقیر نکردن تفاوت ها و ندیدن زبان، مذهب، رنگ، نژاد، ایدئولوژی و فهم به عنوان عاملی برای برتریت، مرجع اصلی برای همزیستی نیست؟

در واقع اکثر ارزشهایی که ذکر کردیم، امروزه به عنوان ارزشهای جهانی شناخته می شود. ولی همانطور که در مقالات قبلی نیز اشاره کردیم، در عصری که زندگی می کنیم، گویی به "پایان ارزشها" رسیده ایم. در گذشته، حتی بی مرامی ها نیز در ظاهر، حد معینی داشت. ولی دیگر در دنیایی زندگی می کنیم که ارزشها نیز زیر پا نهاده می شود. از سوی دیگر  ارزشها یا اصولی که به صورت انتزاعی در نظر گرفته شده و در قراردادهای خاص ذکر شده اند، اغلب تنها بر روی کاغذ باقی مانده اند.

امروزه بیشتر درگیری، رادیکالیزه شدن، جذب، محرومیت و سرکوب در سراسر جهان حاکم است.

آیا ارزشهای ذکر شده، به غیر از بعد انتزاعی، با تجارب تاریخی نیز پشتیبانی می شود؟

با توجه به تمدن ما می توان به راحتی به این سوال پاسخ "بله" را داد.

اندیشه ای که از منطقه خراسان در جهان گسترش یافته، در واقع منبع بسياري از ارزش هایی است كه در بالا ذكر کردیم. این اندیشه را می توان مکتب خراسان، طریقت یسویه، تصوف و مولوی گری نیز نامید. نام این مکتب هر چه که باشد، محتوای آن یکی است. من از نظر اینکه به منطقه جغرافیایی که در آن متولد شده اشاره می کند، کاربرد "مکتب خراسان" را ترجیح می دهم.

منطقه تاریخی که شهرهای مرو، هرات، نیشابور، بلخ، بخارا و سمرقند را در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، قزاقستان و ازبکستان در بر می گیرد، منطقه خراسان نام دارد.

چهره های معروفی چون احمد یسوی، شاه نقشبند، مولانا جلال الدین رومی؛ حاجی بایرام ولی؛ حاجی بکتاش ولی که اندیشه هایشان در سراسر جهان گسترش یافته متعلق به همین منطقه هستند. آهی اورن، یونس امره، ساری سالتوک، سومونجو بابا و گول بابا نیز از پیروان همین طریقت بوده اند.

ویژگی اصلی این افراد این است که در کنار گسترش فرهنگ اسلام در جهان، از طرد دیگران و تحقیر انسانها دوری کرده و نسبت به تفاوت های دینی، فرهنگی و اجتماعی خوش بین و مثبت اندیش بوده اند. آنها اصولی که امروزه به ارزشهایی جهانی تبدیل شده اند را در هر مرحله از زندگی خود اجرا کرده و پیشه راه خود قرار داده بودند. از اینرو با راهنمایی و همت این افراد که به عنوان چراغ راه انسانها بوده اند، غیر مسلمانان به راحتی با عقاید و باورهای خود در جغرافیای عثمانی زندگی کرده اند.

علیرغم جهانی شدن این ارزشها، امروزه زاویه دیدی که طریقت خراسان در پیش روی انسانها گذاشته، در بسیاری از کشورها به چشم نمی خورد. اصول اساسی مکتب خراسان را به وضوح در هفت پند مولانا می توان مطالعه و درک کرد:

در پوشیدن خطای دیگران شب باش

در فروتنی زمین باش

در مهر و دوستی خورشید باش

در هنگام خشم و غضب کوه باش

در سخاوت و یاری به دیگران رود باش

در کنار آمدن با دیگران دریا باش

خودت باش، همانگونه که می نمایی باش.

این سخن حضرت علی که می گوید "مردم دو دسته اند: یا برادر تو اند در تعریف دین، یا همسان تو اند در تناسب خلقت" فلسفه اساسی مکتب خراسان  را در میان می گذارد.

این مکتب، دیدگاه و فلسفه که با آغاز از خراسان در جهان گسترش یافته را می توان تجربه ترکیه نیز نامید.

تجربه ترکیه، از اینرو شاید یکی از یگانه تجاربی است که صاحب پتانسیل حل مشکلاتی چون طرد و تجرید دیگران می باشد. موضع کانون های شر جهانی که برای حفظ منافع خود هر گونه منطقی را محکوم کرده و از هر گونه افراط و سنت های بدون ریشه دفاع می کنند، شاید در کوتاه مدت بتواند آنها را به اهدافشان برساند. ولی در میان مدت و بلند مدت رستگاری بشریت، بر مبنای سنتی چون مکتب خراسان استوار است که دارای ریشه تاریخی بوده و بر پایه اخلاقیات بنا نهاده شده است.



خبرهای مرتبط