خاور میانه از دیدگاه ترکیه
ترکان بر جغرافیای وسیعی که قابل مقایسه با هیچ ملت دیگری نیست حکومت میکردند، در دوره های زمانی مختلف ابرقدرت بودند
پس از کودتای خائنانه 15 جولای 2016، سیاستهای ترکیه در قبال خاورمیانه دگرگونیهای جدی را تجربه کرده و در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری داشته است. به نظر میرسد یکی از مراجع مهم "ائتلاف جمهوریت" که میتوان آن را معمار این جریان دانست، فلسفه دولت در ملت ترک باشد.
نگاهی که از خارج به سیاست خاورمیانهای ترکیه مینگرد، تحولات و پیشرفتهای جدی در سالهای اخیر را میبیند و در نظر میگیرد. این که ترکان بر جغرافیای وسیعی که قابل مقایسه با هیچ ملت دیگری نیست حکومت میکردند، در دوره های زمانی مختلف ابرقدرت بودند، سیر تاریخی پر فراز و نشیب آنها و وضعیت کنونی آنها، تحقیق در فلسفه دولت در ترکان را ایجاب میکند.
شکی نیست که فلسفه دولتها در ذهنیت ملتهای آنها نهفته است. درک این فلسفه برای کسی که با آن ذهنیت ناآشنا است ممکن نیست. ذهنیت چیزی نیست که بتوان به راحتی درک کرد. معانی زبان، جغرافیا، ارزشهای دینی و سنتها در آن دخیل هستند.
وقتی به روند تاریخی نگاه میکنیم، اولین کلمهای که ترکها به معنای دولت به کار میبرند، کلمه "ولایت / استان" است. کلمه ولایت؛ معانی مختلفی مانند دولت، کشور، نظم دولتی دارد.
معروف است که کلمه ولایت در لغتنامه "دیوان الغات ترک" محمود کاشغری به معنای صلح به کار رفته است. این وضعیت از آن جهت حائز اهمیت است که نشان میدهد مفاهیم دولت و صلح در یک کلمه چگونه به یکدیگر مرتبط هستند.
به گفته ضیا گوکآلپ، کلمه ولایت معنای عرفانی نیز دارد. بر این اساس ولایت؛ یک سیستم اعتقادی است که در ترکانِ باستان به معنای "دین صلح" است. کسانی که این نظام اعتقادی را میپذیرفتند، وارد دایره صلح میشدند.
کلمه ولایت که توسط ترکان باستان استفاده میشد با کلمه دولت جایگزین میشود که با پیوستن/ گرویدن ترکها به اسلام در زبان ترکی گنجانده شد. کلمه دولت به معنایهای؛ «تغییر کردن، از حالتی به حالت دیگرتغییر کردن، "گشتن، غالب شدن، پیروز شدن" است.
در زبانهای غربی کلمه ایالت با کلماتی مانند state و état که از کلمه لاتین "استاتوس" به معنای ایستادن، مستقر شدن گرفته شده است، به کار میرود. از دیدگاه لاتین تبارها، جوامع غیر مقیم؛ مردم ترک-مسلمان و مکانیزمی که متحرک نیست و نتواند به امور آن رسیدگی کند را نمیتوان دولت نامید.
در حالی که افلاطون در کتاب "قوانین" خود، جمعیت دولت ایدهآل خود را پنج هزار شهروند تصور میکند، تعبیر "ملت زیادی داشته باشیم" تأکیدی دائمی در حماسههای ترکان است. به عنوان مثال، در یونان باستان، ایده آلترین کشور به کشوری میگفتند که محدوده سرزمینی آن تا آنجا امتداد داشته باشد که مردم شهر در آن بتوانند کِشت کنند. در همین دوره، ترکها این درک را داشتند که "آفتاب پرچم ما و آسمان خیمه ما باشد".
در حالی که رومیها دولت خود را به عنوان Rome Acterna / "روم جاودان" مینامیدن، ترکها دولت خود را به عنوان "دولت ابدی مدت" توصیف میکردند زیرا معتقد بودند که دولت خود را برای همیشه زنده نگه میدارند. برای تبدیل شدن به یک دولت در وهله اوّل دو چیز لازم است. یکی از اینها قدرت فیزیکی و دیگری مشروعیت است. در میان این دو، مفهوم مشروعیت از اهمیت بیشتری برخوردار است.
مشروعیت به نوعی بیان این است که حکومت، حق حاکمیت و مدیریت دارد. مشروعیت را میتوان از طُرق مختلف به دست آورد. یکی از اینها که امروزه نیز به عنوان یک رمز موجودیت خود را حفظ کرده، مفاهیم کوت و عرف است. بارزترین ویژگی جامعه ملت ترک قبل از اسلام، پایبندی آن به آداب و رسوم است.
درک ملت ترک از آداب و رسوم مهمتر از دولت است و حدود قدرت دولت را تعیین میکند. این درک از آداب و رسوم که حاکمیت را محدود میکند و مشروعیت آن را میسنجد، روح آگاهی از پایبندی به قانون است. کوت و عرف را می توان نوعی قرارداد اجتماعی بین حاکمان دولت و ملت نیز دانست. ملت فقط حکومتهایی را مشروع می پذیرد که قداست داشته و تسلیم آداب و رسوم باشند و از آنها تبعیّت و اطاعت کنند. کوت، اختیار یا بهتر است بگوییم وظیفه حکومت است که از جانب خداوند به رئیس دولت اعطا شده است. با پذیرش اسلام از سوی ترکها، پایبندی به آداب و رسوم به پایبندی به شریعت اسلام تبدیل میشود.
یکی از مهمترین عناصر سازنده فلسفه دولت در ملت ترک، رویکرد "دولت جهانی/ دولت جهانگرا" است. بر اساس رویکرد دولت جهانی، همانطور که زمین در مرکز جهان قرار دارد، میهن ملت ترک نیز از نظر فیزیکی در مرکز جهان قرار دارد.
این درک پس از پذیرش اسلام توسط ترکها همچنان اهمیت خود را حفظ کرد. با بر عهده گرفتن رسالت "تجلیل و نشر کلام الله"، فهم موجود، اسلامی شده و به صورت مقدستری در آمده و معنا و محتوایی به مراتب بالاتری یافته است. این درک از سیاست به عنوان یک قانون قوی در طول تاریخ ملت ترک ادامه یافت.
هنگامی که عملکردهای سیاست خارجی جمهوری ترکیه در قبال خاورمیانه را پس از 15 ژوئیه 2016 تجزیه و تحلیل میکنیم، میتوانیم شاهد بازگشت به ذات و سنت باشیم.
در واقع، اصل کلمه سنت؛ دگرگونی دائمی با حفظ ذات خود است، چیزی از گذشته نیست. به همین دلیل، رویههای سیاست خارجی جمهوری ترکیه در خاورمیانه از 15 ژوئیه 2016 رگههایی از فلسفه دولت در ملت ترک دارد و کمک خوبی به این فلسفه است.
نویسنده: دکتر جمیل دوغاچ ایپک کارشناس روابط بین الملل