ترکیه و انجام اصلاحات مهم در سیاست خارجی

سیاست خارجی ترکیه پس از حاکمیت حزب عدالت و توسعه و خصوصا متعاقب اقدام به کودتای خائنانه در 15 جولای، دچار تغییر و تحول شده است.

1510241
ترکیه و انجام اصلاحات مهم در سیاست خارجی

 

فدراسیون روسیه هم از منظر موقعیت جغرافیایی و هم از نظر قدرت اقتصادی و نظامی، همیشه  به عنوان کشوری  مهم در نزد جمهوری ترکیه مطرح بوده است. هنگامی که به تاریخ معاصر نظری بیفکنیم و جایگاه ترکیه را در بلوک غرب و موقعیت روسیه را در بلوک شرق مشاهده کنیم، شاهد نوعی رقابت و مجادله میان دو کشور ترکیه و روسیه در جریان جنگ سرد خواهیم بود. اما این روند پس از حاکمیت حزب عدالت و توسعه در ترکیه و خصوصا پس از اقدام به کودتای خائنانه در 15  جولای، دچار تغییر و تحول شده است. چرا که در حال حاضر روسیه به عنوان بخشی از سیاستهای تعادلی ترکیه در قبال جهان غرب و قدرت رو به تزاید جمهوری خلق چین در نظر گرفته می شود.

تلاش برای کودتا در 15 ژوئیه در ترکیه سبب شد تا دولت آنکارا اصلاحاتی اساسی در رویکردهای سیاست خارجی خود ایجاد کند. در حقیقت، هنگامی که به چند سال گذشته نگاه می کنیم مواردی چون رویکرد به اسرائیل، رویدادهای پارک گزی، حمایتهای خارجی به عمل آمده از فتو و سیاست ترکیه در قبال تحولات سوریه، مناسبات میان ترکیه با جهان غرب را تحت تاثیر شدید خود قرار داده است. اکنون با ترکیه ای مواجه هستیم که از نظر اقتصادی، سیاسی و نظامی در حال قدرت‌گیری است و قادر است براساس منافع خود و به صورت مستقل رفتار کند. البته باید در نظر داشت که وجود چنین ترکیه‌ای از نظر دنیای غرب مطلوب نیست.

در همین راستا، حمایتهای خارجی مستقیم و یا غیر مستقیم به عمل آمده از اقدام به کودتای فتو در دوره ای که روابط میان ترکیه و غرب متشنج بود سبب جستجوی وزنه‌های متعادل کننده ای در سیاست خارجی ترکیه شد و به دنبال آن کشورهای چین و روسیه، موقعیتی بارز در شبکه روابط خارجی ترکیه کسب کردند.

علاوه بر مشارکت مداوم میان ترکیه و روسیه در زمینه روند آستانه در قبال سوریه و مذاکرات انجام شده در مورد لیبی و سایر مناطق درگیری، روابط رو به گسترش دو کشور در صنایع دفاعی و انرژی هسته‌ای از موضوعات اصلی بوده است. روابط تازه شکل گرفته بین دو کشور همچنین اساساً به معنای پاسخ مشترک به رفتارهای یکجانبه ایالات متحده آمریکا در زمینه توسل به شیوه‌های ابزاری مبتنی بر سیاستهای تحریمی است.

البته هنوز نمی توان در مورد اتحاد کامل یا مشارکت استراتژیک بین دو کشور صحبت کرد. میان آنکارا و مسکو منافع متضادی در سوریه و لیبی وجود دارد. همچنین نگاه روسیه به "مسئله کرد" نگرانی های جدی‌ای را در آنکارا ایجاد می کند. اما به رغم این، با وجود همه این چالشها، تهدیدهای جهان غرب، دو کشور را مجبور به همکاری مشترک می کند. اما نباید فراموش کرد که ظهور شبکه جدیدی از روابط ترکیه با کشورهای روسیه و چین به معنی تغییر محوری سیاست خارجی ترکیه نیست. بلکه تلاشی زمانمند است برای ایجاد تعادل میان مناسبات ترکیه با جهان شرق و غرب.  

این تفسیر توسط جان آجون از بخش سیاست خارجی موسسه ستای ترکیه نوشته شده و توسط دکتر فرزاد صمدلی ترجمه شده است.



خبرهای مرتبط