خاورمیانه از دیدگاه ترکیه
شرکتهای چند ملیتی غولهای جهانی عصر مدرن هستند و مسئولیت اکثریت قریب به اتفاق تولید، اشتغال، سرمایه گذاری، تجارت بینالمللی و فعالیتهای تحقیق و توسعه در سراسر جهان را بر عهده دارند.
هیچ تعریف مشخصی از شرکتهای چند ملیتی وجود ندارد. اگر در خصوص معنی کلمه مستقیماً به فرهنگ لغت نگاه کنیم، شرکتهای چند ملیتی برای توصیف هر شرکتی که در بیش از یک کشور به طور همزمان ثبت شده و فعالیت میکند استفاده میشود.
شرکتهای چند ملیتی غولهای جهانی عصر مدرن هستند و مسئولیت اکثریت قریب به اتفاق تولید، اشتغال، سرمایه گذاری، تجارت بینالمللی و فعالیتهای تحقیق و توسعه در سراسر جهان را بر عهده دارند. مشاهده می شود که اقدامات انجام شده و تصمیمات این شرکتها نه تنها کارکنان آنها بلکه جامعه و اقتصاد کشور را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
اگر به دادههای سالانه فوربس نگاه کنیم، طبق آخرین دادهها کل درآمد 2000 شرکت بزرگ جهان که به عنوان شرکتهای چندملیتی طبقه بندی میشوند، تقریباً 47 تریلیون دلار است. کل درآمد در سراسر جهان حدود 93 تریلیون دلار است. به عبارت دیگر نیمی از کل درآمد دنیا توسط این 2000 شرکت تولید میشود. اگر به ده شرکت بزرگ چندملیتی از نظر ارزش بازار در سال 2021 نگاه کنیم، اپل با 2.2 تریلیون دلار در رتبه اول قرار میگیرد. پس از اپل، آرامکو عربستان سعودی با 1.8 تریلیون دلار و آمازون با 1.7 تریلیون دلار قرار دارند. وقتی به فروش نگاه میکنیم، آمازون با 386 میلیارد دلار در رتبه اول، اپل با 294 میلیارد دلار در رتبه دوم قرار دارند، بانکداری بِرکشرهاتاوی (Berkshire Hathaway) با 245 میلیارد دلار سوم است.
اگر به رتبهبندی همین شرکتها بر اساس دارایی نگاه کنیم، بانک صنعتی و تجاری چین با 4.9 تریلیون دلار در رتبه اول، بانک ساختمانی چین با 4.3 تریلیون دلار در رتبه دوم و بانک کشاورزی چین با 4.1 تریلیون دلار در رتبه سوم قرار دارند. در حالی که چین بر رتبهبندی داراییها و رتبههای برتر در بخش بانکداری تسلط دارد، شرکتهای مستقر در ایالات متحده همچنان نیمی از 10 شرکت برتر را بر اساس ارزش بازار و فروش تشکیل میدهند و برای مدت طولانی موقعیتهای برتر خود را به رقبای خود از دست ندادهاند. وقتی شرکتها را با کشورهایشان در 10 شرکت برتر رتبهبندی میکنیم، سه شرکت چند ملیتی در بین ده اقتصاد بزرگ جهان قرار دارند.
وقتی هم ظرفیتها و هم پتانسیل شرکتهای مورد نظر تا این حد بالا باشد، نمیتوان آنها را از سیاست جهانی جدا کرد. برخلاف تصور رایج، قدرت اقتصادی، یعنی استفاده از اقتصاد به عنوان ابزار نفوذ، نوعی قدرت سخت مانند استفاده از نیروی نظامی است. سطح درآمد اقتصادی، تولید، رفاه و توسعه نقش مهمی در گامهای برداشته شده توسط دولتها دارد و اینکه آیا آنها دولتهای دیگر را وادار می کنند آنچه را که میخواهند انجام دهند یا در مقابل فشارهایی که بر آنها وارد میشود سر فرود نیاورند. شرکتهایی با چنین قدرت اقتصادی بزرگی موقعیتی را اشغال میکنند که نادیده گرفتن آن در روابط بین الملل دشوار است.
این که شرکتها زیرمجموعه دولتی باشند یا نه و یا مقدار سهام دولتی در کلِ سهام آنها تأثیرشان را بر کشور اصلی تغییر میدهد. به عنوان مثال، اکثر سهام گازپروم، 40 درصد از سهام بانک کشاورزی چین، بانک صنعتی و تجاری چین و شرکت دولتی هستهای روسیه روساتم، تحت کنترل دولت هستند. شرکتهای که دولت در آنها سهامدار است به ویژه شرکت های به این بزرگی، میتوانند به ابزاری در سیاست خارجی تبدیل شوند. از طریق چنین شرکتهایی، دولتها هم کشورهای ثالث را تحت فشار/تهدید قرار میدهند و هم بر کشورهایی که در آنها شرکتهای تابعه دارند نفوذ میکنند. این کشورها مجبورند سرمایهگذاریهای خود را پس بگیرند، تولید را کاهش دهند، فروش نکنند و غیره، آنها میتوانند افراد را با تهدید تحت فشار قرار دهند و بر فرآیندهای تصمیم گیری تأثیر بگذارند. تنها با مشاهده این نمونهها می توان دریافت که چگونه شرکتهای چند ملیتی به بازیگران مهم روابط بین الملل تبدیل شدهاند.
شرکتهای چند ملیتی غولهای جهانی عصر مدرن هستند که به عنوان برجستهترین بازیگران فراملی در جهان معاصر شناخته میشوند. اگرچه مقیاس آنها متفاوت است، اما تولید 2000 شرکت چند ملیتی در سراسر جهان تقریباً نیمی از محصول جهان را تشکیل میدهد. برخی از شرکتهای بزرگ یا غولهای جهانی درآمد بیشتری نسبت به بسیاری از کشورهای جهان دارند. اگر رتبه ده اقتصاد بزرگ جهان را فقط از دولتها در نظر نگیریم، سه شرکت چند ملیتی در این رتبه بندی قرار میگیرند. در این زمینه نمی توان وجود و نفوذ این شرکتها را در سیاست جهانی انکار کرد. در این خصوص، استفاده از شرکتهای تابعه دولتی توسط دولتها بهعنوان ابزار تأثیرگذاری بر یکدیگر، یعنی ابزاریسازی آنها در دستیابی به منافع سیاسی و اقتصادی هدفمند، ادبیات قابل توجهی است و ظرفیت آنها برای اعمال فشار بر دولتها به تنهایی نیز یک واقعیت قابل توجه است.
نوریسنده: دکتر جمیل دوغاچ ایپک، کارشناس روابط بین الملل-12