2020، ترامپ، ایران و سناریوهای پلید
سال 2020 که به دلیل پاندمی جهانی و بحرانهای اقتصادی ناشی از آن، برای همه جهان سال بسیار تلخی بود، در عین حال به عنوان سالی پر از خاطرات بد برای ایران در اذهان نقش بست

سال 2020 که به دلیل پاندمی جهانی و بحرانهای اقتصادی ناشی از آن، برای همه جهان سال بسیار تلخی بود، در عین حال به عنوان سالی پر از خاطرات بد برای ایران، در اذهان نقش بست.
دکتر حقی اویغور نایب رئیس مرکز مطالعات ایرانی در آنکارا در این باره چنین میگوید:
رکود اقتصادی ناشی از شاخصهای مالی که از سال 2018 شروع به دادن هشدار کرده بودند، همچنین حمله غیرمنتظره ابتدای سال تاییدیهای بود بر این که ایران با یکی از سنگینترین چالشهای چهل سال گذشته در برابر آمریکا به رهبری ترامپ روبروست. علیرغم اینکه رهبران تهران در واکنش به کشته شدن ژنرال قاسم سلیمانی و همراهانش که در سالهای اخیر به یک قهرمان ملی تبدیل شده بود، به شکل حماسیگونه تهدید به "انتقام بزرگ" کردند، اما در عمل یکی از منطقیترین پاسخها را دادند و بدین ترتیب احتمال جنگ با ایالات متحده آمریکا از بین رفت.
با این وجود کشته شدن قاسم سلیمانی و همراهان نزدیک وی در خروجی فرودگاه بغداد در تاریخ سوم ژانویه تنها بحرانی نبود که ایران در طول سال با آن روبرو شد. درست زمانی که مقامات ایرانی دم از حملات تلافیجویانه میزدند، سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراینی و کشتهشدن سرنشینان غیرنظامی آن که تقریباً همه ایرانی بودند، واکنش بزرگی در افکار عمومی این کشور ایجاد کرد. در چنین شرایطی، میزان شرکت در انتخابات پارلمانی که در ماه فوریه برگزار شد، علیرغم تمام تشویقها، کارزارها و فتواها کمرنگ بود و در تهران پایتخت این کشور شرکت در انتخابات به پایینترین سطح در طول چهل سال گذشته رسید. این آخرین ضربه به دولت روحانی بود که کلیه برگ برندههای خود در مقابل ترامپ را از دست داده بود. بدین ترتیب اکثریت مجلس را نمایندگان اصولگرا تشکیل دادند و همه این نمایندگان تلاش کردند تا ریشه کلیه مشکلات کشور را توافق هستهای انجام گرفته بین "دولت میانهرو" و آمریکا نشان دهند.
در حالی که دولت روحانی هنوز نتوانسته بود نتایج انتخابات را هضم کند، ویروس کرونا که در چین ظهور کرده و سبب مرگ انسانهای بسیاری شده بود، در ایران نیز مشاهده شد. عدم شناخت دقیق از این ویروس جدید باعث بروز عبارات ضد و نقیض در اظهارات مقامات این کشور شد، به ویژه در ماههای اول، مباحثات گستردهای در مورد "حمله بیولوژیکی" و "آمار واقعی مبتلایان و فوتیها" به وجود آمد. شیوع ویروس در کوتاهمدت در کشورهای اروپایی، مدیریت بحران در ایران را به سطح معقولتری رساند. با این وجود به دلیل وضعیت اقتصادی وخیم این کشور در نتیجه تحریمهایی که مقامات ایرانی در دو سال اخیر آن را "ترور اقتصادی" نام نهاده بودند، اتخاذ تدابیر جدی در برابر پاندمی امکانپذیر نبود و نزدیک به صد هزار نفر جان خود را از دست دادند.
چالشهای پیشروی ایران در طول سال 2020 محدود به مسائل داخلی نبود. در نتیجه اعتراضات طولانیمدت به رهبری جوانان شیعه جنوب عراق علیه ایران و فساد موجود در سیستم اداری این کشور مصطفی الکاظمی به نخستوزیری انتخاب شد. کاظمی سابقه فعالیت سیاسی نداشته و به عدم برقراری روابط نزدیک با ایران شهرت داشت، بدین دلیل برخی از گروههای حشدالشعبی نزدیک به سپاه پاسداران ایران با نخستوزیری مخالفت کردند، اما علیرغم این امر ادعا گردید که وی در دورانی که سرپرستی سرویس اطلاعات ملی عراق را بر عهده داشت، با برخی از چهرههای سیاسی موجود در دولت روحانی روابط نزدیکی داشته است. کاظمی در دوره نخستوزیری شش ماهه خود، طبیعتاً نتوانست پاسخگوی مشکلات عمیق عراق شود و جوانان معترض وی را به دلیل نشان دادن احتیاط بیش از اندازه در قبال حفظ موازنات سیاسی موجود در کشور و دادن امتیاز به تهران مورد انتقاد قرار دادند. کاظمی که غیر از مقتدیالصدر و مرجعیت نجف حمایت نهادهای داخل کشور را از دست داده بود، سعی کرد با برداشتن گامهای مهم در سیاست خارجی این ضعف را رفع کند، بنابراین برای بهبود روابط با کشورهای عربی و ترکیه تلاش نمود. وی همچنین به ایران وعده داد که در صورت کاهش مداخلات نظامی-سیاسیاش در این کشور روابط اقتصادی با این کشور را ادامه داده و بهبود خواهد بخشید.
سال 2020 از نقطه نظر سیاستهای تهران در سوریه نیز سال چندان درخشانی نبود. در حملات هوایی معمول اسرائیل، بسیاری از افسران ایرانی و مزدوران تهران کشته شدند. تحریمهای سزار ایالات متحده آمریکا، سوریه را با قحطی بیسابقهای از ابتدای انقلاب تاکنون روبرو کرد. ناتوانی ایران در ارائه کمک مالی به دولت بعث همانند دهه گذشته، به دلیل شرایط سخت اقتصادی این کشور، شرایط را وخیمتر کرد و در دمشق صفهای طولانی برای تأمین مایحتاج اساسی مانند موادغذایی و سوخت به وجود آمد.
اقدامات خرابکارانه و ترور در داخل ایران در طول سال 2020 با تمام سرعت ادامه یافت. از میان حدودا 10 حمله و اقدام خرابکارانه، حمله ترتیب یافته به تأسیسات هستهای نطنز در ماه جولای از اهمیت ویژهای برخوردار بود. اگرچه در مورد منبع حمله به این تأسیسات که دارای سانتریفیوژهای پیشرفته اورانیوم میباشد، اظهارات ضد و نقیضی بیان شد، اما میزان خسارت وارده نشان داد که حتی اگر این عمل ناشی از حمله سایبری باشد، امکان حمله فیزیکی از خارج نیز وجود دارد. در این زمینه، تاکید برخی مقامات بر ضعف پدافند هوایی، جالب توجه بود. حمله دیگری که در ماه نوامبر رخ داد و واکنش بسیار بیشتری را به همراه داشت، ترور دکتر محسن فخری زاده دانشمند ارشد وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ایران و مسئول شاخه نظامی فعالیتهای هستهای ایران در نزدیکی تهران به روشی کاملا پیچیده بود. در این حادثه اسرائیل متهم شد و نظیر دیگر حملات، سناریوهای مختلفی مطرح گردید. با این حال، بسیاری از ایرانیان چه در داخل و چه در خارج از کشور، با توجه به حوادث متعدد مانند شلیک سهوی ایران به ناو جنگی خود در ماه می، ادعا کردند که این کشور با ضعف امنیتی و نظامی روبرو است.
با این وجود، خوشحالکنندهترین رویداد برای ایران در سالهای اخیر، انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر در ایالات متحده آمریکا بود. شکست دونالد ترامپ که با اقدامات خود در ابعاد مختلف روز به روز ایران را تحت فشار قرار میداد و انتخاب جو بایدن که در کمپین انتخاباتی اعلام کرده بود به توافق هستهای با ایران بازخواهند گشت، در جامعه ایران و به ویژه طبقه برگزیده این کشور نوسانات جدی ایجاد کرد. این امر به ویژه در مورد روحانی و سیاستمداران اطراف وی که رابطه شخصی با جو بایدن داشتند، بیشتر صدق میکند. این قشر که انتظاراتشان از توافق سال 2015 برآورد نشده و دچار یاس شدهاند، از آنجایی که نمیخواهند به عنوان ناموفقترین دولت در تاریخ جمهوری اسلامی به ثبت برسند، میخواهند از فرصتی که بایدن ایجاد کرده استفاده کنند. از سوی دیگر، مجلس اصولگرا که بر تحولات واقف است، دولت را وادار به برداشتن گامهای جدیتر در زمینه فعالیت هستهای با استفاده از جو ناشی از ترور فخریزاده میکند. همچنین در تلاش است تا با تصویب قوانینی که دولت را مجبور به ترک برنامه جامع اقدام مشترک و پروتکل الحاقی آن میکند، ابتکار عمل خود را بدست آورد.
از آنجا که روابط دولت بایدن و ایران یکی از موضوعاتی است که در سال آینده مورد توجه بسیار قرار خواهد گرفت، بنابراین ارزیابی سیاستهای ترامپ در قبال ایران در پایان سال 2020 بسیار بجا خواهد بود. ترامپ که به دلیل سیاست داخلی و خارجیاش مورد انتقاد بسیاری قرار گرفته، تجربه بسیار غنی در سیاست ایران از خود به میراث گذاردهاست. همانطور که بارها در کمپین انتخاباتی خود نیز تأکید کرد، با تحریمهای سنگین سه ساله، ایران را مجبور به توافق کرد و برای اطمینان از این امر به اقدامات نظامی اسرائیل علیه ایران در داخل و خارج از این کشور چراغ سبز نشان داد. وی برای نشان دادن جدیت خود، حتی از هدف قرار دادن سلیمانی که فکر میکرد از نقطه نظر حفظ موازنات و بازدارندگی مصونیت دارد، اجتناب نکرد. به طور خلاصه، ترامپ در واقع پتانسیل و محدودیتهای ایران را در هر زمینهای فاش کرد و پاسخ سوالات نظری چهل ساله را در عمل داد. این سیاستها همچنین درس و تجربه مهمی برای دولت بایدن شد و بایدن نیز میتواند در صورت مقاومت ایران، یک چنین روشی در پیش گیرد. به وجود آمدن یک چنین تابلویی در سال 2020 جسارت اسرائیل را بیشتر کرد و باعث قوت گرفتن این احتمالات شد که ترامپ تا تحویل پست خود در 20 ژانویه، تهران را مورد هدف قرار خواهد داد.
سناریوی ترامپ یا اسرائیل یا هر دوی آنها برای از بین بردن احتمال توافق دولت بایدن با ایران، با اقدام جدی علیه این کشور در سه هفته آینده، نه تنها توسط کارشناسان و ناظران علاقهمند به این موضوع، بلکه از سوی رهبر حزبالله، یکی از مهمترین شرکای منطقهای ایران نیز بر زبان آورده شده است. حسن نصرالله در خلال سخنرانی چهار ساعته خود در 27 دسامبر اظهار داشت که چنین حملهای بسیار محتمل است. این واقعیت که اسماعیل قاآنی جانشین قاسم سلیمانی چند روز قبل از این سخنرانی در عراق در حال انجام مذاکرات بود، یادآور تحولات یک سال قبل عراق است. قاآنی اخیراً خواستار توقف حملات به پایگاههای آمریکایی شده و بر "حرام" بودن آن تأکید کرده است. قاآنی همچنین از همه گروههای حشد وابسته به تهران خواسته است تا در صورت حمله به ایران، ایالات متحده را هدف قرار دهند. فرماندهان آمریكایی در عراق نیز به طور همزمان به مقامات عراقی هشدار داده و تهدید كردهاند كه در صورت كوچكترین حمله، سفارت این کشور در بغداد را تعطیل خواهند کرد و نیز علیه گروههایی كه آنها را مسئول حمله تشخیص دهند، دست به اقدام تلافیجویانه خواهند زد.
بدون شک در روزهای آتی، انجام چنین اقدامی از سوی برخی از اقشار در آمریکا که ایران را بزرگترین مشکل غرب آسیا میدانند، با حمایت فعال اسرائیل امور را پیچیدهتر خواهد کرد. ایران تاکنون به حملات انجام گرفته علیه این کشور پاسخی نداده است، با درنظر گرفتن این موضوع اقدامی که در این مرحله علیه ایران انجام خواهد گرفت، اگر چه جنگی همهجانبه را به همراه نخواهد داشت، اما باید به گونهای باشد که ایران را مجبور به مصالحه کند. البته در صورتی مطابق ادعای برخی محافل، ترامپ قصد نداشته باشد با بهانه قرار دادن یک جنگ گسترده از تحویل پست ریاست جمهوری خودداری کند.
نویسنده: دکتر حقی اویغور نایب رئیس مرکز مطالعات ایرانی در آنکارا