نگاهی به قرارداد ۲۵ ساله همکاری‌های مشترک ایران و چین

تمامی شاخص‌های اقتصادی نشان می‌دهد که ایران در حال حرکت به سمت ورشکستگی اجتناب ناپذیر است

1455682
نگاهی به قرارداد ۲۵ ساله همکاری‌های مشترک ایران و چین

این روزها در رسانه‌های ایران و جهان، اخبار و تفاسیری درباره تدوین یک برنامه راهبردی ۲۵ ساله مشترک از سوی ایران و چین در حال انتشار است. گفته می شود، این برنامه که دارای ابعاد سیاسی، اقتصادی و نظامی است در صورت اجرایی شدن می تواند تاثیرات عمیق بر روابط دو جانبه و منطقه‌ای داشته باشد. اخبار مربوط به این توافقنامه بیشتر در رسانه های ایران و یا اظهارات مقامات ایرانی مطرح شده است و در مقابل عدم اشاره واضح رسانه‌ها و یا مسئولین چینی به این مطلب جالب توجه است.
قبل از بررسی محتوای طرح توافقنامه که گفته می شود منابع خبری غربی به آن دست یافته‌اند، باید گفت مقامات ایران و افکار عمومی این کشور که تقریباً در هر موضوعی دو دستگی بر آن حاکم است، در خصوص موضوع تفاهم با چین نسبتاً همفکر هستند. مثلاً دولت روحانی که اغلب از سوی جناح مخالف متهم به غربگرایی می شود و نیز محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه، از طرفداران پر و پا قرص این قراداد هستند و در این میان ظریف بر عکس ادعاها، بر عدم وجود مفاد مخفی در قرارداد اصرار می ورزد. همچنین علی آقامحمدی از مشاوران علی خامنه‌ای که در جناح مقابل قرار دارد در یک برنامه تلویزیونی با اعلام اینکه ایران نیازمند سرمایه خارجی است از این قرارداد پشتیبانی کرد. بنابراین می توان گفت که همه گروه‌های موجود در این کشور در خصوص قرارداد مذکور و نیز برقراری روابط استراتژیک با چین اتفاق نظر دارند.
پیش‌نویس قرارداد که از سوی منابع غربی منتشر شده است به طور کلی، سرمایه گذاری حدود 400 میلیاد دلاری چین و ورود این کشور به بازار ایران در کلیه بخشها از کشاورزی تا انرژی و ارتباطات تا حمل و نقل را شامل می شود. چین که در طول این روند از ایران انرژی با قیمت پایین خریداری خواهد کرد به علاوه برخی از بنادر استراتژیک را نیز به صورت اجاره بلند مدت در اختیار خواهد داشت و اقدام به احداث راههای آهن در مسیر پاکستان تا لبنان خواهد کرد. همچنین برخی ادعاهای تایید نشده از احتمال حضور هزاران تن از نیروهای نظامی چین در خاک ایران حکایت دارد. در این میان ماموریت رسیدگی به جزئیات قرارداد امضا شده از سوی حسن روحانی به جواد ظریف محول شده و احتمالاً در اولین فرصت مناسب حاصل شده در دوران پاندمی کرونا، با سفر به چین با مقامات این کشور به دیدار و گفتگو در این خصوص خواهد پرداخت.
از قرار معلوم چین تا کنون، به رغم تمام تنشهای موجود با ایالات متحده آمریکا، از انجام اقدامی که منجر به رودرویی با واشینگتن شود دوری جسته است. به عنوان مثال پکن به ایران، به دلیل مشکلاتی که بین این کشور و آمریکا  وجود دارد، اجازه عضویت در سازمان همکاری شانگهای را نمی دهد و یا پکن با تبعیت از تحریمهای یک جانبه آمریکا، خرید نفت از ایران را به میزان قابل ملاحظه‌ای کاهش داده است. به همین دلیل در صورت صحت اطلاعات درز شده و امضاء توافقنامه‌ای مفصل از سوی چین با کشوری که آماج فشارهای حداکثری آمریکا است، این وضعیت به نقطه عطفی در روابط آمریکا و چین تبدیل خواهد شد. چنانچه این قرارداد با مفاد مورد ادعا به مرحله اجرا درآید، می‌توان دوران جنگ سرد بین آمریکا و چین را عملاً آغاز شده تلقی کرد. جالب است که جنگ سرد بین آمریکا و اتحاد جماهیری شوروی نیز بر سر ایران و به دلیل خودداری شوروی از خارج سازی نیروهای نظامی خود از این کشور پس از جنگ جهانی دوم و مخالفت آمریکا با این امر آغاز شده و 45 سال به طول انجامیده بود.
تمایل تهران برای تحقق این توافقنامه که به ویژه از سوی اوپوزوسیون خارج از کشور از آن به عنوان "ترکمنچای دوم" و یا "کاپیتولاسیون مدرن" یاد می‌شود، دلایل قانع کننده‌ای دارد. تهران سرخورده به دلیل خروج یک طرفه آمریکا از توافق برجام، به رغم همه امتیازاتی که با امضاء این توافق در فعالیتهای هسته‌ای خود  داده بود، موفق به دریافت کمکهای مادی از کشورهای اروپایی نزدیک به خود نیز نشده بود. در حالیکه در نتیجه فشارهای متزاید اقتصادی آمریکا، قیمت ارز در ایران حدود 5 برابر افزایش یافته است، تمامی شاخص‌های اقتصادی نشان می‌دهد که این کشور در حال حرکت به سمت ورشکستگی اجتناب ناپذیر است. اظهارات هفته گذشته حسن روحانی مبنی بر  اینکه "بیست میلیارد یورو کالا صادر شده، اما ارز آن هنوز به کشور بازنگشته است و ما ناچاریم تصمیم‌های حادی بگیریم" نیز نشان می‌دهد که درآمدهای حاصل از تجارت خارجی که با سختیهای فراوان در حال انجام است نیز وارد کشور نمی‌شود. در چنین شرایطی که ایران به منبع مالی فوری خارجی نیاز دارد و امکان تامین این نیاز مالی از سوی روسیه نیز ممکن نمی‌باشد، چین تنها گزینه باقی مانده است. ایران که در حافظه تاریخی خود خاطرات ناخوشایندی از تلاش برای ایجاد تعادل بین قوای خارجی دارد به رغم کلیه عوامل بازدارنده، راه خروجی جز تکیه بر چین برای رهایی از این بن بست ندارد.
به رغم سکوت دولت چین در رابطه با این  موضوع، امضای این توافقنامه کلان از سوی این کشور، پیامدهای منطقه‌ای قابل توجهی به همراه خواهد داشت. اینکه واکنش آمریکا به ریشه دوانی عمیق شریک استراتژیک پاکستان یعنی چین در آسیای غربی از طریق ایران و دیگر کشورهای تحت نفوذ چه خواهد بود سوالی است که با گذشت زمان شاهد پاسخی برای آن خواهیم بود.
نویسنده: دکتر حقی اویغور نائب رئیس مرکز مطالعات ایرانی آنکارا    
           



خبرهای مرتبط