فقر، سرطان و نابودی منابع طبیعی سهم روستاییانی که روی معدن طلا نشستهاند
اهالی روستای آقدره در استان آذربایجان غربی ایران میگویند که سهم آنها از معدن طلا در روستایشان، فقر، افزایش ابتلا به سرطان، نابودی مراتع، چشمهها و ترک خوردن شدید خانههای کاهگلی روستا در اثر انفجارهای عظیم روزانه و خارج از اصول بوده است.
شماری از کارگران و اهالی روستای آقدره از توابع تکاب در استان آذربایجان غربی ایران با حضور در دفتر «خبرگزاری ایلنا» گفتند که سهم آنها از معدن طلا در روستایشان، فقر، افزایش ابتلا به سرطان، نابودی پوشش گیاهی، چشمهها و ترک خوردن شدید خانههای کاهگلی روستا در اثر انفجارهای عظیم روزانه و خارج از اصول بوده است.
یکی از کارگران میگوید: «مردم روستای آقدره وسطی علیرغم وجود 2 معدن، یکی سنگ تراورتن و دیگری طلا که در فاصله یک کیلومتری روستا قرار گرفته و یکی از پردرآمدترین معادن کشور است، جز درد و رنج نصیبی نبردهاند. جالب است که استخراج در معدن طلا، سابقه 20 ساله دارد ولی در این 20 سال زندگی ما بهتر نشده که هیچ، سال به سال بدتر شده است».
به گفته این کارگران، «با حجم عظیم انفجارهای 2 مرحلهای در معدن، مراتع و علفزارهای روستا به شدت تخریب شده؛ دیگر کشاورزی و دامداری چندان ممکن نیست؛ به دلیل تخریبهای پیاپی، گرد و غبار در پوشش گیاهی منطقه تاثیر منفی گذاشته و طی سالها شغل آبا و اجدادی مردم از بین رفته است».
- در سالهای اخیر مردم روستا بیشتر از قبل به سرطان مبتلا میشوند
آنها میگویند: در اثر انفجار عظیم روزانه و خارج از اصول، مراتع و باغهای کشاورزی روستا آلوده شدهاند؛ خاک و فضای آنها دیگر قابل استفاده نیست. در عین حال، موج انفجار، باعث لرزش همیشگی و ترک خوردن شدید ساختمانهای کاهگلی و ساده مردم شده؛ خانهها همه ترک برداشتهاند و دیگر امن نیستند؛ حساب کنید اگر یک زلزله کوچک از راه برسد، چه اتفاقی میافتد؟ خانهها همه آوار میشوند.
به گفته اهالی روستا، انفجارهای هر روزه فقط پوشش گیاهی روستا را از بین نبرده بلکه موجب کمبود آب شرب روستا و نابودی چشمهها شده است؛ در سالهای اخیر، مردم روستا بیشتر از قبل به سرطان مبتلا میشوند.
آنها همچنین با اشاره به بیکاری کارگران و دربدری آنها در شهرهای مختلف میگویند: بعد از درگیری (در هشتم مرداد که به دستگیری 32 نفر منجر شد) تعدادی از کارگران زندانی، از طرف اماکن و نیروهای نظامی برای کار معرفی شدند اما برای تعدادی دیگر، مجوز صادر نشد؛ آنها وسط قرارداد کاری از کار اخراج شدند و حتی حقوق معوق و بیمه خود را نگرفتند. در معدن سنگ، تمام نیروها همان روز بعد درگیری بیکار شدند و تعداد زیادی از آنها مجبور شدند برای یک لقمه نان به شهرهای دیگر بروند.