جهان اسلام، سهم خود از سختیها و مشکلات ناشی از مدرنیته به تاخیر افتاده را دریافت کرده است

بحران در جهان اسلام - مقاله ای از سخنگوی ریاست جمهوری ترکیه

1074280
جهان اسلام، سهم خود از سختیها و مشکلات ناشی از مدرنیته به تاخیر افتاده را دریافت کرده است

ترجمه مقاله ابراهیم کالین سخنگوی ریاست جمهوری ترکیه که روز 19 اکتبر 2018 در روزنامه دیلی صاباح منتشر شده است.

 

جهان اسلام، سهم خود از سختیها و مشکلات ناشی از مدرنیته به تاخیر افتاده را دریافت کرده است: از دست دادن مفهوم و جهت، نیهیلیسم که به شکلی خائنانه گسترش می یابد، سوء استفاده از ارزشها، مرگ سیاست، ادعاهای حقیقت رقیب، افزایش جاذبه تجاری شدن و فرهنگ مصرفی، ترقی خواهی و بیشتر.

این تیتر مقاله، به راحتی میتوانست صد سال قبل در دوره سقوط امپراتوری عثمانی و زمانی که امت اسلامی مفهوم و اعتبارش را از دست داده بود نیز، مورد استفاده قرار گیرد. از آن دوران و یا حتی قبل از آن دوران تا کنون، بحرانها دست از امت اسلامی نکشیدند. جمال الدین افغان، محمد ابدو، نامک کمال، محمد اقبال و بسیاری دیگر از عالمان دینی، متفکران و فعالان، بارها و بارها این مسئله را در دستور کار قرار دادند. چرا؟ زیرا بحرانی جدی در میان است و نمیتوان طوری رفتار کرد که گویی یک چنن بحرانی وجود ندارد.

ولی آیا این وضعیت برای همه تمدنها وجود نداشته است؟ از اوایل قرن بیستم تا کنون، چند بار انواع مختلف از "سقوط غرب" که تز اشپنگلر بود به میان آمده است؟ کودکان و نوه های نیچه که از اصل و نسبی متفکر میباشند، از بحرانی که تمدن غرب وارد شده است، متاثر شدند و شاید از این امر لذت بردند. از چینیها و یا هندیها بپرسید، احتمالا در خصوص مدار مدرنی که تمدنشان پیشه گرفته است، به شکلی مشابه سخن گویند.

به همین دلیل، سوال، وجود و یا عدم وجود یک بحران و یا اینکه چرا باید همیشه بحرانی در میان باشد، نیست. سوال، وجود و یا عدم وجود استعداد برای مقابله ای خلاقانه در مقابل بحرانهایی است که افراد یک تمدن با آن روبرو میگردند، میباشد. توینبی، هنگامی که ابراز میداشت مکانیزم "روبرو شدن با سختیها و واکنش به آن" آزمایش واقعی یک تمدن در رابطه با ثبات و تداوم آن میباشد، بسیار حق داشت. قدرت مقابله با بحران برای یک فرهنگ و / ویا یک ملت، خصوصیات قومی، فرهنگی، دینی و یا جغرافیایی آن نیست، ولی قابلیتی است که توسط همه اینها میتواند استراتژی جدیدی توسعه داده و برای کنترل وضعیتهای جدید، انرژی جدید تولید کرده و آغاز به سازگاری با چرخه "روبرو شدن با سختیها و واکنش به آن" نماید.

این همان چیزی است که امروز در جهان اسلام ناقص میباشد. اعتقاد به اسلام، به تنهایی قادر به اداره مشکلات اجتماعی و سیاسی نمیباشد. انواع فیده ائیسم (تنها ایجاد مشروعیت با ایمان/ باور) نیز چاره ای محسوب نخواهد شد. کسی که ایمان دارد، باید وظیفه خود را انجام دهد و کتاب مقدسش را با حقایق دوره اش به زبان اورد. قران زمان بسیاری برای سخن گفتن در خصوص سرنوشت بشریت در جهان صرف میکند و نشان میدهد که انسانها چگونه باید با مشکلات و سختیها که بخشی جدایی ناپذبر از این زندگی گذرا میباشد، روبرو شوند. ایمان به اندازه ای با ارزش و مهم و منبع جسارت و ثبات است که نمیتوان حد و مرزی برای آن تعیین کرد. ولی نباید راه را برای استکبار الهیاتی و تنبلی متفکرانه، باز نماید. اگر یک چنین اتفاقی به میان بیاید، ایمان هیچ راه چاره ای برای مشکلات دنیوی نخواهد بود.

همین امر، برای بحرانهایی که خودمان باعث و بانی اش بوده ایم ولی دیگران را مسئول آن میدانیم نیز معتبر است. بله واقعا نمایش قدرتی بسیار عظیم درمیان است.  هیچ کسی نمیتواند انکار کند که دخل و تصرف و دستکاریها در سیستم فعلی جهان به شکل امری ثابت در آمده است. در نظم جهانی موجود، موارد بسیاری برای متهم نمودن وجود دارد: عدالت نمیتواند صلح و برابری تولید کناد. ولی راه حل یافتن این حقیقت و تکیه دادن و تماشای آن نمیباشد، باید به شکلی خلاقانه و سازنده در مقابل این سختیها مقابله کرد. هیچ کسی نمیتواند به جای کشورهای مسلمان مشکلات آنها را حل کند. باید مشکلاتشان را به گردن گرفته و تا جایی که ممکن است، بر اساس ساختار موجودشان، ابتکار عمل به خرج دهند.

کشورهای مسلمان به غیر از چند استثنا، در خصوص سوریه و یمن و همچنین مبارزه با ترور، به میزان بسیار کمی در ایجاد قوانین بازی مداخله نمودند. روابط وابستگی، مشکلات مشروعیت، تفکر کوتاه مدت، عقده حقارت و کمبود شدید سرمایه گذاری در آموزش و تحقیقات، جهان اسلام را به شکل یک تماشاچی غیر فعال در اورده است. آنچه که مورد نیاز است، دیدگاهی جسورانه، عالمانه و رهبری شجاعانه است.

جهان اسلام، سهم خود از سختیها و مشکلات ناشی از مدرنیته به تاخیر افتاده را دریافت کرده است: از دست دادن مفهوم و جهت، نیهیلیسم که به شکلی خائنانه گسترش می یابد، سوء استفاده از ارزشها، مرگ سیاست، ادعاهای حقیقت رقیب، افزایش جاذبه تجاری شدن و فرهنگ مصرفی، ترقی خواهی و بیشتر. بر این حقیقت واقف هستم: بسیاری افراد حتی قبول هم ندارند که این مشکلات مورد بحث، برای جوامع مسلمان نیز وجود دارد. این امری نادرست است. این مشکلات وجود دارند و مجبوریم تا این حقیقت ساده را قبول کنیم.

جهان اسلام، با انسانها، طبیعت و منابع فکری که صاحب میباشد، میتواند بسیار بهتر از آنچه که هم اکنون انجام میدهد را انجام دهد. ملل مسلمان میتوانند به عنوان پایه نظم اجتماعی، صلح، عدالت، شفافیت و حساب پس دادن را تاسیس کنند و مجبور به انجام این امر میباشند. میتوانند مشکلات خود را بدون مقصر دانستن دیگران، حل و فصل نمایند. سازگاری اخلاقی و تنبلی فکری میتواند به ما احساس امنیتی غیر واقعی بدهد ولی کمکی در حل مشکلاتمان نخواهد داشت. همه اینها را میتوانیم بدون پشت کردن به کل جهان انجام دهیم.



خبرهای مرتبط