یک محقق آلمانی: مصوبه اخیر مجلس فدرال المان ایا به معنی شلیک به پای خود آلمان نیست؟

"بعقیده من این تصمیم یک فلاکت است٬ زیرا  بدین شکل از امکان نتیجه گیری درست در قبال یک موضوع و از طرق علمی جلوگیری بعمل می آید. "

515489
یک محقق آلمانی: مصوبه اخیر مجلس فدرال المان ایا به معنی شلیک به پای خود آلمان نیست؟

اشاره:

اخیرا مجلس فدرال المان اقدام به تصویب لایحه ای در زمینه نسل کشی مورد ادعای ارامنه افراطی کرده است. سعی خواهیم کرد تا نکته نظرات دکتر جانس هنریک دانشمند آلمانی در رابطه با این موضوع را بیان کنیم. وی یکی ازبنیانگذاران مرکز تحقیقات اروپای جنوب شرقی و منطقه قفقاز می باشد. دکتر هنریک در عین حال از اداره کنندگان این مرکز که در سال 2006 تاسیس یافته است می باشد.

سوال:آقای هنریک همانطوریکه می دانید پارلمان آلمان لایحه ارامنه را تصویب کرده است. آیا از این تحول شگفت زده نشدید؟

نه خیر، تصویب این لایحه مرا شگفتزده نکرد. تصویب این لایحه با پیشگامی جم اوزدمیر نماینده ترک تبار آلمانی امر سورپریزی نبود. اما این مسئله بازهم تاسف بار می باشد.

سوال: به عقیده شما علت رسیدن این مسئله  به نقطه فعلی چه می باشد؟

مجلس فدرال آلمان می خواست که وقایع سال 1915 را بعنوان نسل کشی مشاهده کرده و این مسئله را بعنوان یک لایحه ثبت بکند. بدین ترتیب ارتش آلمان نازی در خلال جنگ جهانی اول مسئولیتهای خود را اعتراف می کرد. در آن دوره تعداد زیادی افسر، ژنرال آلمانی در ارتش عثمانی انجام وظیفه می کردند. این نیز با اقدام "جم اوزدمیر"  از حزب سبزها و  "ولکر کائودر" از حزب اتحاد مسیحیان دموکرات در آرشیوها ثبت گردید.

سوال:هدف پارلمان آلمان از تصویب این لایحه چه بود؟

این سوال دو پاسخ دارد. براساس جواب رسمی و بنابه اظهارات آقای کائودر این  لایحه جدایی بین ملتهای ترک و ارمنی را پشت سر خواهد گذاشت. من چنین تصور می کنم که این موضع غیرممکن می باشد. چگونه می توانیم در مورد مسئله ای بین ترکها و ارامنه پیش داوری بکنم. در حقیقت در پشت پرده این کار منافع حزب و مبارزه بر سر قدرت نهفته است. در آلمان روند فزاینده ای در جنبش راست افراط گرا در حال جریان می باشد. یکی از احزابی که این نکته نظر را تمثیل می کند، حزب آلترناتیو آلمان می باشد. حزب اتحاد دموکرات مسیحی در سطح گسترده ای رای از دست داده است. برای همین با ترویج  گفتمان هایی در رابطه با اینکه ترکیه مخالف پناهندگان می باشد، می خواهند که وضعیت نابسامان خود را نجات بدهند. زیرا مردم براحتی این گونه سخنان را قبول می کنند. به عقیده من هدف جم اوزدمیر جلوگیری از سوق داده شدن رای دهندگان از حزب سبزها به حزب آلترناتیو آلمان می باشد. برای همین از موضع ضد اردوغان تبعیت می کند.

سوال: بعقیده شما این تحولات چه انعکاساتی خواهند داشت؟

بعقیده من این تصمیم یک فلاکت است. زیرا  بدین شکل از نتیجه گیری از یک موضوع از طرق علمی جلوگیری بعمل می آید. این تصمیم از نظر سیاسی نیز شرم آور می باشد. برای همین یک قشر با طرد قشر دیگری رای بدست خواهد آورد. یعنی برای جلوگیری از دست رفتن آرا، طرد یک قشر کار نادرستی می باشد. ترکیه شریک مهم آلمان بوده و این نیز بهمین شکل ادامه خواهد یافت. این امر در گذشته نیز این چنین بوده و امروز نیز بهمین منوال می باشد. اگر جم اوزدمیر و ولکر کائودر انرژی خود در زمینه این لایحه را در آرشیوهای فرانسه، ارمنستان و روسیه بکار می گرفتند، معنا و مفهوم بیشتری بخود می گرفت.

سوال: آقای رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه بارها گفتند که این موضوع باید از سوی مورخین مورد بررسی قرار داده شود، نظر شما در رابطه با موضوع چیست؟

این لایحه نمی تواند از سوی مورخین مورد بررسی قرار بگیرد. زیرا مجلس فدرال آلمان چنان هر مجلس دموکراتیک در مورد هر چیزی که صحیح باشد تصمیم گیری می کند. بعنوان مثال بمباران بلگراد در چهارچوب ناتو در خلال جنگ یوگسلاوی، براساس تصمیم مجلس فدرال بعنوان یک جنگ ارزیابی نشد. در غیر اینصورت با قانون اساسی مغایرت پیدا می کرد. از نظر حقوق دولتها، حقوقدانان این موضوع را یک جنگ تلقی می کنند. خلاصه کلام تصمیم یک مجلس گاهی اوقات نمی تواند با حقایق همسویی داشته باشد.

سئوال: چرا به این راه سرزدند؟!

در چنین زمانی هر سیاستمداری باید روان و وجدان خود را مورد عتاب و خطاب قرار دهد. باید از خود بپرسد که چه موضوعی را می توان در دستور کار رسانه ها قرار دارد؟ موضوع ما لایحه نسل کشی مورد ادعای ارامنه است. من به عنوان یک محقق این موضوع را به صورت دقیقی مورد بررسی قرار دادم. به این ترتیب فرصت یافتم تا تاریخ 200 ساله اخیر ترکیه را نیز بشناسم. در اروپا اکثرا تصاویر منفی ای از ترکیه ترسیم می کنند. ترسیم این تصاویر منفی از طریق رسانه ها اکنون نیز ادامه دارد. به عنوان مثال درست 2 هفته پس از قبول این لایحه در مجلس فدرال المان کانال ان- تی وی این کشور در صفحه اینترنت خود از نام یکی از همکارانم به نام اریش در زمینه اردوگاههای مهاجران بحث کرد. بر اساس این ادعا در این اردوگاهها ارامنه جمع شده و سپس به قتل رسیده اند. این ادعاها بطور قطع دروغهای شاخدار تاریخی هستند. در خصوص وجود اردوگاههای مهاجران دلیلی و سندی وجود ندارد. به دنبال انتشار این مطلب در سایت مذکور با دوستم ارتباط برقرار کردم و از وی خواستم که اسناد خود را در این خصوص به من هم اراه دهد که تاکنون در این زمینه هیچ سندی برای من فرستاده نشده است!

 

سوال: براساس اظهارات خودتان در این خصوص بیش از 10 سال تحقیقات کرده اید. شما به این موضوع چگونه می نگرید؟ حقایق تاریخی کدامند؟

برای اینکه بتوانم این موضوع را در وقت یک برنامه رادیویی بگنجانم آنرا بصورت خلاصه بیان می کنم. در این راستا باید بگویم که در آنزمان بسیاری از انسانها در امپراطوری عثمانی دچار نا امنی و جنگ و خونریزی شدند. نوادگان این امپراطوری باید از این مسئله آگاهی داشته باشند. فکر می کنم که از قتل نزدیک به 600 هزار الی 800 هزار ارمنی سخن گفته می شود. اما چرا از کشته شدن همین تعداد مسلمان هیچ صحبتی نمی شود؟! ارامنه همراه با قشون روسیه در قفقاز و (شمال غرب ایران) اقدام به قتل عام وسیع ترکهای مسلمان کرده اند. آنها بصورت وحشیانه ای دست به کشتار ترکهای آذربایجان که برادران ترکهای عثمانی و ترکیه اند زده اند. ترکها نمی توانستند این حقایق را نادیده بگیرند. چراکه ترکهای عثمانی و آذربایجانی یک ملت هستند. دقیقا به همین صورت ارامنه به کمک روسها وارد جامعه آناتولی شده و در شرق این منطقه علیه زندگی مسالمت آمیز جوامع ترک و ارمنی به ایجاد اخلال پرداختند. آنها قبل از اینکه علیه ترکها به جنگ برخیزند، علیه جامعه ترک و مسلمان دست به شبیخون زدند. جنایاتی که ارامنه و روسها در حملات خود علیه ترکها و مسلمانان منطقه مرتکب شدند بسیار شدیدتر و تندتر از اقدامات دفاعی ترکها در برابر ارامنه شورشی بود.  به این ترتیب معتقد هستم که نسل کشی ای رخ نداده است. چرا که این وقایع مربوط به تحولاتی است که در دوران جنگ خونین جهانی اول رخ داده است. اگر موضوع را باز کنیم می توان از دو نوع نسل کشی سخن گفت. هم از نسل کشی ای که ارامنه و روسها علیه مسلمانان در آناتولی شرقی مرتکب شده اند و هم از نسل کشی ای که توسط افسران المانی در اردوی عثمانی علیه ارامنه صورت گرفته است. من شخصا بر این باورم که در این مورد مبالغه شده است. اما اگر بخواهیم این موضوع را جدی بگیریم در ان صورت نه یک نسل کشی بلکه دو نسل کشی صورت گرفته است. بنابراین وقتی می بینیم که المانیها چنین لایحه ای را در مجلس فدرال خود تصویب کرده اند از خود می پرسیم که ایا آنها به پای خود شلیک نکرده اند؟! چرا که انها نیز در این زمینه خود می توانند متهم باشند. بطور اساسی پاسخم به سوالی که خودم پرسیدم "آری" است. اگر مجلس فدرال المان مدعی وقوع یک نسل کشی است باید نخست از این مجلس پرسید که آلمانیها برای جبران این نسل کشی و التیام این زخم چه خواهند کرد؟! در واقع اینجا می توان یک سوال مهمتری را پرسید. چرا مجلس فدرال المان نسل کشی رخ داده علیه قبایل هررو و ناماس در نامیبیا را مورد شناسایی قرار نمی دهد؟! استاد من از خویشاوندان ژنرال لوتر فون تروسا فرمانده المانی است که نسل کشیهای نامیبیا را مرتکب شده است. وی می گوید که عموی پدرش در صحبتهای خود اذعان داشته که آلمانیها مرتکب نسل کشی در نامیبیا شده اند. در چنین شرایطی وظایف بیشتری بر گردن داریم. اما هیچکدام از این موضوعات مورد اشاره قرار نمی گیرد و فقط هدف تخریب وجهه ترکیه و ممانعت از عضویت ان در اتحادیه اروپا است. به نظر من این هدف اصلی اروپا است.

 

سئوال: این اوضاع چه تاثیری بر روابط ترکیه با اتحادیه اروپا دارد؟

البته این جواب بصورت واضحی مربوط به واکنشی است که انکارا از خود نشان خواهد داد. تاکنون اردوغان رییس جمهوری ترکیه برخوردی احتیاط آمیز از خود نشان داده است. پیشنهاد انجام ازمایش خون در مورد وکیل ترک تبار مجلس المان از انعکاس بدی در المان برخوردار بود. به نظر من در این جا یک خطای ترجمه وجود دارد. چراکه عبارت "خون ناپاک" را می توان به دو صورت ترجمه کرد و این عبارت مستعد ترجمه اشتباه است. برخی از رسانه ها نیز سعی کردند تا واقعیت سخنان اردوغان را بیان کنند. به غیر از این مورد واکنش اردوغان با مسئله بسیار مدبرانه و روشنگرایانه بوده است.  نخست سفیر ترکیه در برلین به انکارا فراخوانده شد و سپس سفیر المان در انکارا به وزارت خارجه ترکیه احضار گردید. اقدامات لازم الاجرای دیپلماتیک نیز همین اقدامات هستند. البته رییس جمهوری ترکیه می توانست با استفاده از راههای مقدور دیگری خشم خود را ابراز کند. به عنوان مثال ترکیه و المان دارای یک توافقنامه نظامی هستند. در همین راستا پرواز در ارتفاع پایین هواپیماهای المانی در شرق آناتولی می توانست ابطال شود. حتی ممکن بود توافقنامه اعاده مهاجرین میان ترکیه و اتحادیه اروپا لغو گردد. به این ترتیب ترکیه می توانست بر عبور مهاجرین به سوی یونان چشم پوشی کند. مطمئن هستم که این موضوعات از موضوعاتی هستند که بر روی میز وزارت خارجه ترکیه در آنکارا قرار دارد و بر سر ان بحث می شود.

 

سوال: به نظر شما این لایحه میتواند با موضوع معافیت ویزا رابطه ای داشته باشد؟

به عقیده من مهمترین مسئله اروپا در زمینه معافیت ویزا، همین موضوع است. برخی از محافل محافظه کار سعی دارند با جمع آوری چنین استدلالهایی از عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا جلوگیری کنند. معافیت ویزا نیز از منظر آنان موضوعی رد شده است. این موضوعی است که اروپا را از مدتها پیش دچار واهمه کرده است. اگر به ترکها حق معافیت ویزا داده شود به طور خودکار به عضویت اتحادیه اروپا درخواهند آمد. در اصل آنچه که قشر محافظه کار از آن واهمه دارند، این است که پس از عضویت ترکیه در اتحادیه اگر 78 میلیون ترکیه ای تصمیم به مهاجرت به اروپا را بگیرد چه خواهد شد؟

 

سوال: شما در رابطه با این موضوع چه دیدگاهی دارید؟

من با این عقیده مخالفم. شخصا سه سال در ترکیه زندگی کردم و با اقشار مختلف سیاسی و اجتماعی در این کشور آشنا شدم. به نظر من مردم ترکیه از زندگی در این کشور کاملا خشنود هستند و تنها میخواهند بدون دردسر و گرفتاری ویزا دریافت کنند. همانند ما که خیلی راحت به دیدار خویشاوندان و اقوام خود میرویم. من هرگز فکر نکردم که مردم ترکیه بخواهند چمدانهایشان را بسته و به سوی اروپا به راه بیفتند. چه دلیلی دارد تا چنین تصمیمی بگیرند؟ وضعیت اقتصادی در آلمان بهتر از ترکیه نیست. وضعیت اقتصادی ما ثابت است و حداقل رشد را دارد. اقتصاد ترکیه با سرعت بیشتری در حال رشد است. بنابراین انتظارات مربوط به آینده نیز در این کشور بالاتر است. علاوه بر این ترکها ترجیح میدهند که در کشور خود زندگی کرده و به زبان مادری خود تکلم کنند.

 

سوال: به نظر شما در آینده رابطه بین ترکیه و اتحادیه اروپا چگونه خواهد بود؟

اتحادیه اروپا باید در مورد آینده به موردی اعتراف کند.  یا باید با اعلام اینکه با ترکیه دوستی نزدیکی داریم، به مذاکرات بی پایان خود با این کشور ادامه داده و قبول کند که ترکیه از چشم اندازی واقعی برای عضویت در اتحادیه برخوردار است و با قبول زمان گیر بودن روند آن این چنین راهی را ترجیح دهد و یا اینکه صادقانه در مقابل ترکیه قرار گرفته و بگوید که اگر چه دوستی مطلوبی داریم ولی برای هم مناسب نیستیم. ما با عضویت شما در اتحادیه مخالفیم. بدین ترتیب ترکیه نیز راه خود را انتخاب کره و به اتحاد دیگری متمایل میشود. این موضوع زمانیکه که هنوز روابط بین اردوغان و پوتین حسنه بود، مورد مباحثه قرار میگرفت. پاسخ اتحادیه چه منفی باشد چه مثبت، ترکیه کشوری است که حق دارد صادقانه با آن رفتار شود.

 

سوال: انعکاس این لایحه در جامعه آلمانی چگونه بود؟

تصویب چنین لایحه ای برای مردم آلمان اهمیت چندانی ندارد. کسانی که اطلاعات کافی در این زمینه ندارند و یا موضوع را از مجله دراشپیگل و یا فیلم Arget تولید ARD دنبال میکنند، در هر حال معتقدند که این یک نسل کشی بوده است. این موضوع توجه کسانی که ربطی به آن ندارند را جلب نخواهد کرد. من همواره سعی کردم آلمانی ها را به دانشجویان ترکم در دانشگاه بشناسانم. به طور خلاصه باید بگویم که آنها معمولا در مورد هیچ موضوعی اطلاعی ندارند ولی اینطور وانمود میکنند که به همه چیز واقفند. این پاسخ سوالی است که شما مطرح کردید. به رغم نداشتن اطلاع کافی، میگویم که این یک نسل کشی است.

 

سوال: موضع ارامنه را چگونه ارزیابی میکنید؟

منظورتان از ارامنه کدامیک از آنهاست. به عقیده من این موضوعی است که بیشتر به دیاسپورای ارمنی مربوط میشود. البته دولت ارمنستان نیز رسما خواستار به رسمیت شناخته شدن نسل کشی ارامنه شده است. ولی این دولت از نظر مالی از سوی انجمن های دیاسپورا در فرانسه، سوئیس، آمریکا و حتی آرژانتین حمایت میشود. من در دوره ای که در آنکارا زندگی میکردم با ارامنه در محله کورتولوش آشنا شدم. آنها دیدگاه کاملا متفاوتی در مورد این موضوع داشتند. آنها این موضوع را نه به عنوان نسل کشی بلکه به عنوان لکه ننگی در تاریخ که طی آن دو طرف نیز با یکدیگر ظالمانه برخورد کرده اند، مورد ارزیابی قرار میدادند. آرام آتشیان معاون اسقف اعظم ارامنه در استانبول نیز اظهارات مشابهی را به زبان آورده بود. ایشان طی نامه ای خطاب به رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه، تصویب این لایحه را اقدامی بسیار نادرست خوانده بود. من هم این طور فکر میکنم. بر این اساس معتقدم ارامنه ای که در ترکیه با ترکها زندگی میکنند، دیدگاه واقع گرایانه تری نسبت به دیگر انسانهایی دارند که در اقصی نقاط جهان زندگی میکنند.

 

سوال: لطفا توضیحاتی بیشتری در رابطه با این موضوع ارائه کنید؟

برای بررسی موضوع باید نقطه آغازینی مشخص کنیم. به طور کلی تنها حوادث سال 1915 با حساسیت انتخاب می شود. به عقیده من این موضوع باید از قرن نوزدهم به بعد یعنی زمان تشکیل کمیته های انقلابی ارمنی بررسی شود. یونان در سال 1829 بدون خواست امپراطوری عثمانی به استقلال سوق داده شد. در همان دوره از اقلیت های تحت حاکمیت امپراطوری عثمانی در زمینه اعلام استقلال حمایت به عمل آمد. قدرتهای بزرگ غربی با سوء استفاده از این موقعیت برخی گروه ها را به عنوان هدف برگزیدند. نیت این دولت ها تضعیف دولت عثمانی بود. به عنوان مثال فرانسه و روسیه به ارامنه و بازهم فرانسه و انگلستان به اکراد توجه نشان دادند. روسیه در عین حال به صرب ها و رومانیایی ها توجه می کرد. این دول در هر دوره ای و در هر منطقه ای گامهایی در راستای تشویق اقلیت به درخواست استقلال بر می داشتند. در پایان قرن نوزدهم کمیته انقلابی ارامنه به ویژه علیه امپراطوری عثمانی وارد حمله شدند. ابتدا حملاتی علیه رهبران دین مسیحیت ترتیب دادند. به جان معاون اسقف اعظم وان، پاتریک استانبول و حتی سلطان عبدالحمید دوم سوء قصد هایی ترتیب داده شد. به بانک های عثمانی حملاتی ترتیب داده شد. چنین حوادث تروریستی به شکل یک ترند در حال اوج درآمد. نباید نادیده گرفت که گروه های جوانان ارمنی در آن زمان در کنار ترک ها بودند. هدف مشترک آنها از بین بردن هرج و مرج بود. با برجسته تر شدن این هدف به مرور زمان، گروه های انقلابی جوان از ترک ها جدا شده و خواستار دولتی جداگانه برای خود شدند. زیرا با قولی که روسیه به ارامنه داده بود، خاک های ارمنستان غربی و ارمنستان شرقی قرار بود که به هم بپیوندند. به انها چنین قولی داده شده بود. نکته اصلی این است که ارامنه در آن دوران به روسیه اعتماد کرده بودند. اگر روسها قادر به تشکیل ارمنستان بودند، می توانستند استقلال منطقه ای که در خاکهای تحت حاکمیت خودشان بود را اعلام کنند. اما چنین تفکری اصلا وجود نداشت. هدف اصلی روسها دستیابی به دریاهای گرم یعنی دریای مدیترانه بود. حقیقت پشت پرده همین است. سپس حوادث به طور آنی گسترش یافت. گروه های ارمنی به روستاهای ترک حمله کرده و مردم مسلمان را به قتل رساندند. مردانی که در مزارع و جنگل ها کار می کردند، به هنگام بازگشت به خانه با اجساد زنان و کودکان خود روبرو شدند. این بار مردان ترک به روستاهای نزدیک ارمنی حمله کرده و آنها را کشتند. در واقع هیچ کدام از همسایگان ارمنی شان گناهی نداشتند. عاملین این قتل عام، گروه های تروریستی بود. ولی در شرایط آن روز کسی بر این واقف نبود. زیرا قدرتهای اروپایی در مواردی که نباید دخالت می کند مداخل شدند.

 

سوال: آقای هنریک، قبل از به پایان بردن برنامه، اگر سخنی دارید که نیاز به اشاره می دانید بفرمایید.

بله، می خواهم یک دعوت کنم. ما باید از مذاکره در زمینه چنین حوادث تاریخی در مجلس، پارلمان٬ مطبوعات و رسانه ها خودداری کنیم. باید تمامی طرفین، کشورهای مربوطه را مجبور به بازکردن آرشیوهایشان کنند. ولی این کار تاکنون انجام نشده است. کشورهای مورد بحث، روسیه و ارمنستان هستند. حتی فدراسیون ارمنی که مرکز آن در بوستون واقع است نیز باید آرشیو های خود را باز کند. این موضوع اهمیت ویژه ای دارد. اگر خواستار بررسی یک حادثه تاریخی هستیم باید نه در میدان سیاست و نه رسانه ای بلکه باید به طور علمی مورد ارزیابی قرار دهیم.

 

سوال: آیا چنین تلاش و اقدامی وجود دارد یا نه؟

نه خیر چنین تلاشی وجود ندارد. میتوان گفت در این زمینه هیچ پروژه تحقیقاتی وجود ندارد. اگر هم وجود داشته باشد، از سوی مراکز صلح و تحقیق بحران به پیش برده می شود. اینها نیز بیش از جزئیات موضوع، با تم صلح و مشکل مورد بررسی قرار می گیرند. این را در متونی که دانشمندان آلمانی به قلم گرفته اند نیز مشاهده می کنیم. آرشیو ها خیلی کم بررسی می شوند. عموما مقاله های جدید برگرفته از دیگر مقاله ها هستند. بدین ترتیب مطبوعات نیز این موضوع را پذیرفته و دانشمندان بسیاری سخنانی در باب تایید نسل کشی ذکر می کنند. تز من بدین شکل است، دانشمندانی که آرشیوها را بررسی می کنند، نظر مخالف دارند و بدین ترتیب دو قطب مخالف تشکیل می شود. مشکل اصلی این است. این مسئله به یک مسئله بغرنج سیاسی تبدیل می شود. باید این مسئله را علمی تر کنیم.

 

از آقای هنریک به خاطر اطلاعاتی که در اختیار ما قرار دادند، تشکر و قدردانی می کنیم.

 

 

 

 

 



خبرهای مرتبط