ریشه‌های فرهنگ تُرکی در منطقه لداخ؛ دروازه قدیم ترکستان

زبان تُرکی تا قرن گذشته دومین زبان غالب مردم منطقه لداخ در مسیر تلاقی شبه قاره هند، ترکستان، تبت و چین بود.

1442435
ریشه‌های فرهنگ تُرکی در منطقه لداخ؛ دروازه قدیم ترکستان

منطقه لداخ که در مسیر تلاقی شبه قاره هند، ترکستان، تبت و چین واقع شده و به علت احاطه شدن در میان کوه‌ها و عدم دسترسی به دریا به کویر سرد شهرت دارد، امروزه به دلیل مناقشه مرزی بین چین و هند به منطقه درگیری بالقوه میان ارتش‌های این دو کشور تبدیل شده است.

تا سال گذشته منطقه لداخ بخشی از ایالت جامو و کشمیر بود؛ هند این منطقه را در 5 اوت سال گذشته تقسیم و منطقه مجزایی ذیل عنوان لداخ با مدیریت مرکز که شامل مناطق له و کارگل به مساحت 97 هزار و 872 کیلومتر مربع می‌شد را تاسیس کرد.

منطقه «آکسای چین» به مساحت 58 هزار و 321 کیلومتر مربع که بخش بزرگی از منطقه را تشکیل می‌دهد تحت کنترل دولت چین است.

براساس سرشماری سال 2011 در هند، 274 هزار 289 نفر در این منطقه زندگی می کنند که 46.40 درصد از آنان مسلمان و 36.65 درصد بودایی هستند. علاوه بر این در منطقه له که 66.39 درصد آن بودایی هستند 25 روستا با اکثریت مسلمانان وجود دارد.

عبدالغنی شیخ، مورخ و نویسنده می‌گوید: به دلیل پیوندهای تجارت و تمدن تا یک صد سال پیش، زبان تُرکی زبان دوم در منطقه لداخ بود.

منطقه لداخ در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به منطقه رقابت بین انگلیس، چین و روسیه تبدیل شد.

منطقه لداخ، شهرهای یارکند و ختن آسیای شرقی و تُرکستان را بهم وصل می‌کند، این منطقه به علت مسیرهای متعدد کوهستانی برای تجار، جاسوسان و نظامیان بسیار حائز اهمیت است.

افراد مسن در مسجد تاریخی در مرکز له و صومعه بودایان Namgyal Tsemo Gompa به دلیل ارتباطات ترک‌ها در گذشته با این منطقه، با دلتنگی از شهرهای یارکند و کاشغر ترکستان و لهاسا، پایتخت منطقه خودمختار تبت چین یاد می‌کنند.

گذرگاه‌هایی که منطقه را به جهان خارج متصل می‌کند و به «گذرگاه قره قوروم» نیز شهرت دارد، بارها در قرن بیستم بسته شد. با تجزیه شبه قاره هند در سال 1947 و آغاز درگیری در جامو و کشمیر، بسیاری از راه‌ها و اتصالات منطقه نیز بسته شد.

به گفته رینچن دالما، محقق مرکز مطالعات آسیای میانه (ترکستان) در دانشگاه کشمیر در سریناگر، بازگشایی گذرگاه کاراکوروم برای منطقه لداخ بسیار مفید خواهد بود و باعث می‌شود منطقه له به یک مرکز تجاری تبدیل شود.

 

- حوادث سال 1947 باعث انزوای منطقه شد

در وقایع سال 1947 هند و پاکستان از هم جدا شدند. این منطقه کوهستانی، از لداخ تا گلگت-بلتستان، هونزا و چترال که تحت کنترل پاکستان و منطقه آکسای چین که تحت کنترل چین است، اهمیت سابق خود را از دست داده است.

از نظر آقای سلیم بِی، مدیر سابق اداره گردشگری جامو و کشمیر، له، یک مرکز تجاری مهم برای ترکستان است که به یک منطقه دوردست تبدیل شده است. وی معقتقد است، زبان ترکی به عنوان زبان مشترک ارتباطی کاربرد داشته که در روستای «نوبرا» در مسیر له و له-یارکند نیز متداول است.

بسیاری از کلمات ترکی وارد زبان لداخی شده‌اند و هنوز هم بخشی از این زبان هستند. برخی از بازرگانان مسلمان ترک در شهر له مستقر شدند و در لداخ با زنان ازدواج کردند. این خانواده‌ها، موسوم به مسلمانان ترک یا آرگون در جامعه لاداخی گسترش یافته و با آنها ادغام شدند.

به غیر از مسلمانان تُرک یا آرگون (Argon)، گروه‌های قومی دیگر در منطقه مانند مون‌ها، مغولویدها و داردها نیز حضور دارند.

مسلمانان و بودایی‌های منطقه تا اوایل دهه 1990 در صلح زندگی می‌کردند. حتی مسلمانان اسامی ترکیبی مانند محمد Tshering را که به عنوان نام‌های بودایی تصور می‌شوند٬ استفاده می‌کردند.

هر دو جامعه شاعران حماسه‌ای خود «گیالام کسار»(Gyalam Kesar) و نوربو (Norbu) را به عنوان قهرمانان خود پذیرفته‌‌اند. حتی در روستاهایی با اکثریت بودایی در له و اکثریت مسلمان در کارگیل، سنت ازدواج میان گروهی وجود داشت. اما پس از آنکه بودایی‌ها علیه حکومت «سرینگر» قیام کرده و خواهان پیوستن به منطقه اتحادیه (هند) شدند، روابطشان با مسلمانان دچار آشفتگی شد. این خواست آنان توسط اکثریت مسلمانان رد شد و پس از آن رهبران بودایی برای سال‌ها مسلمانان را از نظر اجتماعی تحریم کردند.

هند در سال 1994 معیارهای خودمختاری منطقه «له» را بر علیه سرینگر که شورای توسعه تپه خودمختار لداخ را تشکیل ‌‌‌داد٬ تصویب کرد.

در سال 2003، مفتی محمد سید، نخست وزیر وقت این منطقه خودمختار را تا نزدیک منطقه عمدتا مسلمان نشین کارگیل گسترش داد. در مجلس 30 نفره این منطقه، 26 نفر به طور مستقیم از حوزه‌های انتخابیه انتخاب و چهار عضو نیز از گروه‌های اقلیت و زنان نامزد شدند.

در سال 2012، در منطقه عمدتا بودایی نشین زانسکار در کارگیل٬ بین مسلمانان و بودائیان درگیری گزارش شد. محرک اصلی این درگیری گرویدن 22 بودایی از کاست‌های پایین به اسلام بود. بعداً انجمن بودایی زانسکار تحریم اجتماعی علیه مسلمانان منطقه را مجددا آغاز کرد که تا سال 2015 ادامه داشت.

 

- سنت‌های خاص منطقه

اگرچه بسیاری از سنت‌های قدیمی این منطقه از بین رفته است اما بسیاری از رسوم محلی همچنان وجود دارند. با وجود اینکه در سال 1950 ممنوع اعلام شده٬ اما در برخی مناطق دور افتاده به دلیل آنکه جمعیت زنان پایین تر از مردان است٬ یک زن هنوز با تعداد زیادی از مردان در ازدواج می‌کند.

به اعتقاد «دولما ترسینگ» که بر روی درگیری‌های جوامع مدنی تحقیق می‌کند٬ این عمل برای جلوگیری از تقسیم مالکیت زمین انجام می‌گرفته است.

وی دراین باره می‌گوید: در بیشتر موارد دو یا چند برادر با یک زن ازدواج می‌کنند. دلیل اصلی این نیز پایین بودن نرخ تولد است. هنجار ازدواج در بسیاری از مردان این است که یک زن فرزندان بیشتری داشته باشد.

تسرینگ نمگیال، کدخدای یکی از روستا‌های بوبرا نیز تصریح کرد: بعضی از سنت‌ها مختص فرهنگ بودایی است. ما به پسران کوچک آموزش‌های مذهبی را در صومعه می‌آموزیم. راهبان نقش مهمی در زندگی ما دارند. البته صومعه‌ها فقط به معنای قدرت دینی نیستند، بلکه آنها مسکن فقرا نیز هستند. بسیاری از روستاها دارای چنین صومعه‌ای (گمپا) هستند.

اصغر علی کربلایی٬ رئیس سابق شورای توسعه خودمختار تپه کارگیل نیز در باره تحولات این منطقه می‌گوید: بیشترین تلفات ناشی از درگیری بین هند و پاکستان در سال‌های 1947، 1965 و 1971 در منطقه کارگیل لداخ بوده و این منطقه در سال 1999 نیز مرکز درگیری‌ها بوده است. بر خلاف مناطق جامو و کشمیر، بسیاری از روستاهای منطقه ما در طی این جنگ‌ها دست به دست شده‌اند. هفت روستای منطقه «تورتوق» تا سال 1971 بخشی از پاکستان بودند. اکنون تحت کنترل هند هستند. بسیاری از روستائیان هنوز خویشاوندانی در آن طرف مرز دارند.

عبد الحمید شیخ٬ محقق مرکز مطالعات آسیای میانه (ترکستان) نیز با اشاره به اینکه اسناد درآمدی منطقه همچنان در مركز ضبط شهر «سکردو» در طرف پاکستان نگهداری می‌شود٬ گفت: مردم از آشنایان خود در منطقه برای دسترسی به نسخه‌های اسناد در سکردو در هرگونه اختلاف زمینی استفاده می‌کنند. علاوه بر این، دو مسیر ارتباطی منطقه زوجیلا لاداخ نیز به دلیل اینکه از سرینگر می‌گذرد٬ از شش ماه پیش بسته شده است. جاده لی-مانالی نیز از اوایل سپتامبر تا ماه مه بسته شد. از آنجا که تنها 620 کیلومتر مربع از مساحت در منطقه کشت می‌شود٬ کشاورزان مجبورند محصولات را به مدت شش ماه ذخیره کنند.

به گفته وی آنها خواستار بازگشایی جاده 192 کیلومتری کارگیل - ساردو هستند تا این منطقه مجدداً با جهان خارج ارتباط برقرار کند.

حاجی عبدالرزاق نیز که به عنوان مورخ «دره نوبرا» در جامو و کشمیر شناخته می‌شود٬ می‌گوید: قبل از دهه 50 به راحتی به گلگت-بلتستان در پاکستان و یارکند در منطقه سین کیانگ (تُرکستان شرقی) در چین سفر می‌کردیم.

وی تصریح کرد؛ لِه و نوبرا توقفگاه مهمی برای تجار ترکستان بود که از جاده ابریشم می‌‌گذشتند. پدر من مسئول یکی از مغازه‌های جاده ابریشم بود. عبور تجار جواهرات، یاقوت، فرش و سنگ٬ لاداخ را به محل ملاقات فرهنگ‌ها تبدیل کرده بود.

عبدالرزاق افزود: این مسیرها پس از جنگ دهه 1960 با چین بار دیگر برای همه بسته شد. جنگ‌ها با پاکستان و چین بسیاری از خانواده‌ها را از هم جدا کرده٬ روابط فرهنگی با ترکستان  را از بین برد و سرانجام ارتباط لاداخ با جهان خارج را قطع کرد.

شترهای دره نوبرا که نخست توسط تاجران ترک در 1870 به این منطقه آورده شده بودند، به همراه اشیای ارزمشند این منطقه از آخرین بازماندگان جاده ابریشم محسوب می‌شوند.

تاجران به همراه ابریشم، نقره، قالی، مرجان، مخمل، عفیون و داروهای دیگر از لداخ به سمت گذرگاه‌های منطقه «قره قوروم شرقی» حرکت می‌کردند. این کالاها سپس به کشمیر و پنجاب ارسال می‌شدند. در بخش دیگر نیز ادویه‌جات، شال‌، عسل، رنگ، کفش و غیره به سمت تبت و ترکستان ارسال می‌شدند.

در کنار تبادل کالا، یک فرهنگ ترکیبی نیز در منطقه توسعه یافته بود. اما پس از بسته شدن گذرگاه‌های بین‌المللی در سال 1947 میراث فرهنگی این منطقه نیز آسیب دید. به گفته سلیم بی "این موضوع موقعیت اجتماعی و فرهنگی را به تدریج ازبین برده و در منطقه احساس ضعف و بیگانگی ایجاد شد".

 

- موزه آثار‌ مناسبات ترک‌ها در منطقه

چند سال پیش موزه‌ای برای نشان دادن آثار حضور ترک‌ها در منطقه در کنار مسجد «سا سوما» که قدمت آن به سده 17 می‌رسد، تاسیس شد. به گفته سلیم بِی بازسازی این منطقه حدود سه سال طول کشید و موزه درهای خود را در سال 2014 به روی بازدیدکنندگان گشود.

این موزه سه طبقه که با خشت و چوب ساخته شده، به عنوان یک نمونه زیبایی از معماری سنتی تبتی و ترکستانی به شمار می‌رود. همچنین گالری‌های و پروژکتور‌های مختلف در آن موجود است.

سلیم بِی می‌گوید: خانواده‌‌های ترک‌های آرگون آثاری مانند عطیقه‌جات و دست‌نوشته‌ها به این موزه هدیه کردند. نمایشگاه عکسی از دوران قدیمی و باستانی لداخ در ورودی آن وجود دارد. یکی از بزرگ‌ترین با ارزشترین کلکسیون‌های موزه از سوی مسجد جامعه ارسال شده است. فرش‌های زیبای «یارکنت» و همچنین دست نوشته‌های مهم توسط این مسجد به این موزه ارسال شد. در بین آن‌ها عصای مقدس سرلامای همیس گومپها نیز وجود دارد.

به گفته شیخ، این عصای چوبی در سده 17 توسط سرلاما به امام مسجد مذکور اعطا شد است. از این عصا به عنوان یادگاری در مسجد سال‌ها نگهداری شد. فرش‌ها نیز توسط تاجران ترک به طور ویژه برای این مسجد بافته شده بودند.

 

- دره گالوان و دولت بِی

دره گالوان که امروزه هر از گاهی نامش به دلیل ادامه درگیری‌های چین و هند به گوش می‌رسد، نخست توسط غلام رسول گالوان از مسلمانان آرگون که انگلیس‌ها را در سفرهایشان به قره‌قوروم، پامیرس و تبت همراهی می‌کرد کشف شده است.

در سال 1892 گالوان به همراه کنت دانمور به پامیرس رفت. کاروان در راه بازگشت به دلیل شرایط نامساعد جوی از مسیر سنتی آکسایی چین خارج شد.

این وضعیت شرایط سختی را برای گالوان ایجاد کرد و او موفق شد که کاروان را از مسیر دیگری عبور دهد. به همین دلیل کنت نام این منطقه را به نشانه رضایت از وی دره گالوان و گذرگاه کوهی را گالوان نالاه نامید.

همچنین منطقه دولت بی اولدی که پایگاه نظامی هند در آن جا قرار دارد، نامش را از سلطان سعید خان ملقب به دولت بی از اصیل‌زادگان ترک یارکنت برگرفته است.

به گفته حسن خان از نمایندگان سابق مجلس لداخ، کاروان دولت بی در این منطقه در دام طوفان برف افتاده و اجساد اعضای آن 4 قرن بعد توسط ژنرال والتر لاورنس کشف و نام دولت بی به این منطقه گذاشته شده است.

- بازی بزرگ

علاقه انگلیسی‌ها به منطقه در قرن 19 در نتیجه رقابت سرسخت آنگلو-روس «بازی بزرگ» آغاز شد. انگلیسی‌ها از این منطقه به عنوان منطقه‌ حائل در برابر روس‌ها استفاده کردند.

بر اساس کتاب «تاریخ، فرهنگ و تمدن لداخ»، ماهاراجا رانبیر سینگ، حاکم دوقرای کشمیر در سال 1872 به همراه حاکمان نپال و گوالیور، طی نامه‌ای به الکساندر دوم تزار وقت روسیه اعلام کردند که در صورت حمله وی به هند از او حمایت خواهند کرد.

این نامه که به واسطه ژنرال سکابلیف، فرماندار فرغانه به روسیه ارسال شد، به دست جاسوسان انگلستان افتاد و آن‌ها هنری کیلی را به منطقه اعزام کرده و هرگونه ارتباط خارجی حاکمان منطقه به خارج مرزها را ممنوع کردند.

شیخ در کتابش می‌گوید که تزار در پاسخ اعلام کرد که قصد حمله به دولت عثمانی و اشغال استانبول را در سر دارد. او گفته "با دو سال استراحت پس از فتح استانبول به هند حمله خواهد کرد."

روسیه در 24 آوریل 1877 با دولت عثمانی وارد جنگ شد.

به گفته دولما احیای گذرگاه «سیک» و پی بردن به اهمیت راهبردی لداخ از طریق برقراری صلح، رفاه و امنیت انسانی به نفع چین، پاکستان و هند خواهد بود.



خبرهای مرتبط