شکنجه و تحقیر زنان در زندانهای رژیم اسد/ "ناخنهایم را کشیدند و با برق شکنجه دادند"
یک مادر سوری که خود از قربانیان شکنجه در زندان های رژیم اسد است، از ایام اسارتش، مرگ فرزندش زیر شکنجه و رفتارهای غیر انسانی زندانبانان رژیم روایت کرد.
منیره لاهله، یک مادر 45 ساله اهل سوریه که زندگی وی در پی حضور در تظاهراتها علیه رژیم بشار اسد در سال 2011 تباه شده است، اکنون به همراه دختر 21 سالهاش «غدیر» سعی دارد در استان قیصریه ترکیه زندگی جدیدی را بسازد.
این مادر سوری هنوز هم نمی تواند قتل پسرش «عبدالفتاح» تحت شکنجه نیروهای رژیم اسد در یکی از زندانهای این رژیم و اتفاقات 6 ماهه اسارت خود در بند این رژیم را از ذهن پاک کند، در گفتوگوی اختصاصی با «آناتولی» به تشریح آن روزهای سخت پرداخت.
وی در این مصاحبه آنچه به سرش آمده است را چنین شرح داد: «قبل از بروز جنگ داخلی با شوهر و دو فرزندم در استان حماه سوریه زندگی می کردم. در آستانه بروز این جنگ ما هم در تظاهرات علیه رژیم اسد شرکت می کردیم. سلاح نداشتیم، اما اسد از ما با سلاح استقبال کرد. روزی به همراه شوهرم از خانه بیرون رفتم. قرار بود شوهرم به سر کارش برود. ولی او را بازداشت کردند. سپس ورود نظامیان رژیم اسد به حماه و بازداشتهای خودسرانه مردم توسط این نظامیان آغاز شد. نتوانستیم حتی از آنها بپرسیم که شوهرم کجاست. چون اگر چنین اقدامی انجام می دادیم، ما را هم بازداشت می کردند. هنوز هم از شوهرم هیچ خبری ندارم. نمی دانم زنده است یا کشته شده».
لاهله در ادامه گفت: «پسرم در سال 2012 بازداشت شد و طی 5 ماه در معرض شکنجههای بسیار شدید قرار گرفت. ناخنهایش را کشیده، از ناحیههای مختلف بدنش برق عبور داده و بر روی دستهایش سیگار خاموش کردهاند. پس از این شکنجهها پسرم را با هدف کشتنش داخل یک لاستیک خودرو گذاشته و به مدت 3 روز او را در این وضعیت نگه داشتند. سپس با تصور اینکه پسرم مرده است، به ما تحویل دادند. چند روز بعد دیدند که هنوز زنده است، مجددا وی را بازداشت کردند. سپس از مرگ پسرم خبر داده و کارت شناسایی او را به من تحویل دادند».
وی در مورد بازداشت خود به اتهام مخالفت با رژیم اسد در سال 2014 اظهار داشت: «طی 5 تا 6 ماه در زندان به سر بردم. به مدت یک ماه در توالت نگه داشته شدم. هر شکنجهای که به پسرم کرده بودند را به من هم کردند. برای ایجاد رعب و وحشت و اجبار ما برای سخن گفتن، افرادی را جلوی چشمهایمان به قتل می رسندند. پس از مدتی من را به شهر دیگری منتقل کردند. اگر بخواهام شکنجههایی را که دیدم، بشمارم، تا فردا هم تمام نخواهد شد. ناخنهایم را کشیده، از ناحیههای مختلف بدنم برق عبور داده و بر روی دستها، پاها و دور کمرم سیگار خاموش کردند. همان شکنجه هایی را که به مردان می کردند، به زنان نیز انجام می دادند. هنگام شکنجه کردن به انگشتانشان چند انگشتر می کردند و با آن به سر و صورتمان می زدند. باری به دهانم ضربهای خوردم، دندانهایم درآمدند».
خانم لاهله همچنین گفت: «برای اینکه به من نشان بدهند چگونه شکنجه می کنند، پسرم را پیش من آوردند. پسرم 17 ساله بود، اما او را به اندازهای شکنجه کرده بودند که مثل یک کودک 6 ساله به نظر می رسید. نمی توانست روی پایهای خود بایستد. یک بار در هر 24 ساعت غذا داده و به سرویس بهداشتی می بردند. همه چیز را با چشمهای خودم دیدم. به علت شکنجههای شدید از هوش رفتم. من را به بیمارستانی منتقل کردند. دستها و پاهایم را با فاصله به جایی بستند. به مدت یک هفته در این وضعیت نگه داشته و غذا یا آب ندادند. روزی مردی با نام «عزرائیل» آمده و به من گفت: «تو را نابود خواهیم کرد». با یک چوب آهنی به ناحیه سر سایر بازداشت شدگان تا زمانی که بمیرند، می زد. سپس ما را به جای دیگری انتقال داده و آنجا من را رها کردند. من هم فرار کرده و به ترکیه پناه آوردم».
منیره لاهله در پایان این مصاحبه ضمن قدردانی از دولت و مردم ترکیه بابت حمایت از وی و دخترش «غدیر» دانشجوی رشته مهندسی بیومدیکال در دانشگاه ارجیس قیصریه، گفت که چون مریض است به کمک خیرین نیاز دارد.
AA