توافق نامه لوزان، فعالیتهای هسته ای ایران را قابل مناقشه کرد

233344
توافق نامه لوزان، فعالیتهای هسته ای ایران را قابل مناقشه کرد

مذاکرات هسته ای ایران و گروه ۵+۱ که قریب به ۱۰ سال است که ادامه دارد اخیرا، از استانه مهمی عبور کرده است. نمایندگان ایران و کشورهای چین، آمریکا، روسیه، فرانسه، انگلستان و المان، در لوزان توانستند تا به یک توافق اصولی در رابطه با پایان مسالمت آمیز مسئله هسته ای ایران دست یابند.
قرار است تا این توافق اصولی در روز ۳۱ ماه ژوئن تبدیل به قرارداد نهایی شود. اگرچه نمیتوان از هم اکنون در رابطه با توافق نهایی مذکور ارزیابی دقیق به عمل آورد اما صرف رسیدن به این مرحله نیز بسیار با ارزش است.
شاید بتوان گفت که یکی از مهمترین ویژگیهای این توافق، دسترسی به یک نقطه مشترک میان دو رقیب دیرین ایران و آمریکا پس از ۳۵ سال خصومت است. در واقع به همان میزان که روند گفتگوی هسته ای و نوع توافق اصولی میان آمریکا، حادثه ای مهم است این رخداد نیز در کنار روابط پر فراز و نشیب ایران و امریکا که خود دارای حکایتی جداگانه ای است می تواند به صورت واقعه ای کم نظیر مورد بررسی قرار گیرد.
به همین دلیل لازم است تا توافق میان تهران و قدرتهای عربی از دو زاویه مورد بررسی قرارگیرد.
نخست اینکه خود این واقعه به عنوان دسترسی به یک توافق هسته ای، هم از منظر امنیت منطقه ای و هم از منظر امنیت جهانی، امری مهم است و دوم اینکه این توافق نشان دهنده بروز پیشرفت در روابط میان ایران و کشورهای غربی پس از دهها سال انجماد و انسداد و اختلاف می باشد.
 اکنون به ارزیابیهای پروفسور دکتر رمضان گوزن استاد دانشکده علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه مارمارای ترکیه در این خصوص توجه فرمایید.
در وهله نخست هنگامیکه به محتوای توافق اصولی ایران با کشورهای غربی نگاه می کنیم، می توان متوجه شد که هر دو طرف برای رسیدن به مرحله کنونی، امتیازات متفاوت و متعددی به طرف مقابل داده اند. توافق اصولی مذکور اگرچه دقیقا بر حول محور فنی بسیار کارشناسانه ای انجام شده اما، نشانگر بروز برخی دگرگونی ها در رفتارهای سیاسی هر دو طرف می باشد.
براساس این توافق، ایران پذیرفت که پس از سالها تلاش غیرقابل مناقشه هسته ای، گامی بزرگ به عقب بردارد و به این ترتیب تعداد سانتریفوژهای خود را به دو سوم کاهش دهد. حکومت تهران همچنین پذیرفته است که حد غنی سازی اورانیوم را به سطح ۳ ممیز ۶۷ صدم برساند، مقدار اورانیوم غنی سازی شده خود را از ۱۰ هزار کیلوگرم به ۳۰۰ کیلوگرم تقلیل دهد و نیروگاه هسته ای فردو در قم را از حالت نیروگاهی فعال به موسسه ای پژوهشی تبدیل کند و طی ۱۵ سال اینده به همه این تعهدات پایبند بماند.
با جزئی تر شدن در امور تکنیکی این توافق نامه، می توان فهمید که ایران برای دست یابی به توافق اخیر لوزان از خود گذشتهای شگفت آوری نشان داده است. این در حالی است که دستاورد ایران در این مذاکرات صرفا در حد رفع تحریمهای بین المللی است. در عین حال اینکه غرب اعلام کرده پس از آغاز اجرایی شدن توافقات بین المللی و محرز شدن پایبندی ایران بر تعهداتش اقدام به رفع تحریمها خواهد کرد. با توجه به اینکه مهمترین مسئله در ورای چنین توافقی، تحکیم اعتماد در میان طرفین است لذا آژانس بین المللی انرژی هسته ای مرتبا اقدام به بازرسی و کنترل گسترده، سرزده و وسیع تعهدات طرف ایرانی خواهد نمود.
به این ترتیب می توان اظهار داشت که همه کشورهای درگیر در پرونده هسته ای ایران در مواضع خود تغییرات بارزی را نشان داده اند. شاید یکی از مهمترین نکات بارز این توافق، همرایی سیاسی کشورهای غربی با کشوری مثل ایران پس از دهها سال تنافر آراء می باشد. در واقع پس از سال ۱۹۷۹ که در ایران انقلابی عظیم روی داد، حکومت تهران، آمریکا را شیطان بزرگ معرفی کرد و حکومت واشنگتن نیز ایران را جزء محور شرارت و تروریسم دانست.
هر دو طرف در جبهه خود دارای آکتورهای رادیکال متعددی هستند. در سمت امریکا لابی یهودیان و اسراییل قرار دارد و در سوی ایران نیز ملایان تندرویی وجود دارند که احتمال پذیرش این توافق از سوی آنان غیر قابل تصور است. در چنین شرایطی باید صبر کرد و منتظر توافق نهایی شد.
اما چه شد که ایران و غرب به رغم این همه مخالفت، موفق به دستیابی به چنین توافق اصولی ای شدند؟!
غرب و جامعه جهانی بر این باور است که با ادامه درگیری با ایران، تاثیر ایران بر شعاع اطرافش بیش از پیش در حال گسترش است. سیاستهای آمریکا نه تنها قادر به تغییر رژیم در ایران نشده است، بلکه بر عکس ان، بر قدرت تاثیر ایران در کشورهایی چون عراق، لبنان، سوریه و در حال حاضر در یمن افزوده است. البته نباید فراموش کرد که این افزایش قدرت، صرفا ناشی از نیروی ایران نبوده بلکه تحت حمایتهای قوی چین و روسیه در حال انجام است.
این واقعیت، خود نیز نشان دهنده میزان تاثیر پذیری ایران از سیاستها و منافع مسکو و پکن می باشد. شاید بتوان گفت که یکی از نتایج این توافق؛ جذب شدن ایران به سوی امریکا و دور شدن نسبی آن از کشورهای چین و روسیه است. اگر چنین اتفاقی بیفتد این حادثه به معنای حضور پر فایده آمریکا در ایران و بهره گیری از منابع زیر زمینی غنی، بازار ایران و نیز موقعیت سوق الجیشی ان خواهد بود.
اما ایران نیز پس از دهها سال تحریم غرب، در شرایط دردناکی قرار دارد. این قبیل تحریمها نه تنها از یکسو سبب تضعیف اقتصاد ایران و کاهش سطح رفاه در این کشور شده بلکه از سوی دیگر، ضربات سنگینی به موقعیت ایران در عرصه بین المللی وارد کرده است.
به دنبال این تحریمها ایران با هزینه های سنگین اقتصادی و بی ثباتی اجتماعی روبرو شده است. همین مسئله، کلید فهم چرایی خواست ایران به آغاز ارتباط با کشورهای غربی و بخصوص آمریکا است.
نتیجه اینکه، اگر این توافق اصولی به توافقی نهایی منتهی شود منافع بزرگی برای جهان، خاورمیانه و البته ترکیه به همراه خواهد آمد که البته چگونگی و میزان این منافع نیازمند برنامه دیگری است.
اما همین قدر می توان گفت که این توافق می تواند در کاهش سطح تنشها در خاورمیانه و بخصوص در سوریه از تاثیری موفقیت آمیز و مهم برخوردار باشد.

مترجم: فرزاد صمدلی 


برچسب ها:

خبرهای مرتبط