پایان ارزش ها

مقاله تحلیلی پروفیسر داکتر قدرت بلبل

1136004
پایان ارزش ها

در مقاله هفته گذشته توضیح دادیم که وارد دوره ای شده ایم که طی آن ارزشها از بین رفته و مفاهیمی نظیر تقوا، فضیلت، تعاون و عدالت به باد فراموشی سپرده شده است. از اینرو جا دارد تا این دوره را دوره "پایان ارزشها" بنامیم. همینطور گفتیم که برای درک چگونگی از بین رفتن ارزشها، نگاهی گذرا به دنیا، کافی خواهد بود. همچنین به تحولات منفی از جنبه ارزشها، در سازمان ملل و اتحادیه اروپا اشاره کردیم. در مقاله این هفته نیز به بررسی این مبحث ادامه میدهیم.

ایالات متحده امریکا

تا گذشته ای بسیار نزدیک، ایالات متحده آمریکا کشوری بود که از آن به عنوان "رویای آمریکایی"  یاد میشد. میتوان گفت سبک زندگی آمریکایی تقریبا در تمام کشورها مُد بود. اگر امروز یک نظرسنجی عمومی انجام شود، خواهیم دید که احتمالا ذهنیت آمریکایی در همه کشورها در عمیق ترین نقطه تاریخ جای گرفته است. امروز تنها شش هزار تن از پناهجویان آمریکای لاتین، در مرزهای آمریکا، انتظار میکشند. کشورهایی نظیر ترکیه، لبنان و اردن، یک شبه این تعداد پناهجو را قبول میکنند در حالی که ابرقدرت جهان، احتمالا در موقعیت کشوری قرار دارد که بیش از همه، مهاجرین را در مرزهای خود به انتظار نشانده است. از همه وخیم تر اینکه، یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان، قادر به یافتن راه حلی بجز احداث دیواری همانند دیوار فروریخته برلین و استفاده از ارتش در برابر این مسئله نشده است. این در حالیست که اگر این همه هزینه، صرف حل مسئله مهاجرت میشد، شاید برای آمریکا ارزان تر تمام میشد.

حکومت فعلی آمریکا، تنها با در نظر گرفتن منافع خود، بدون توجه به مشروعیت آن، با شعار "ابتدا آمریکا" و "آمریکا را مجددا به کشوری بزرگ تبدیل کن" میتواند به خروج از کلیه قرارداد های بین المللی فکر کند. تصمیم آمریکا مبنی بر خروج از قرارداد اقلیمی پاریس که هدف از آن جلوگیری از گرمایش جهانیست و سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد یونسکو، از سوی کل جهان با نگرانی دنبال میشود.

جمله "ما ایدئولوژی جهانی‌شدن را رد می‌کنیم" که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل بیان کرد، جمله ای بود که شاید تا چند سال قبل، فقط یک رهبر و یا یک ایدیولوژیست متعلق به جهان سوم میتوانست آن را به کار ببرد. کاربرد این جمله از سوی یک رئیس جمهور آمریکایی دور از تصور بود. امروز وضعیت غرب منجمله ایالات متحده امریکا، در ظاهر مدافع دموکراسی، حقوق بشر و آزادی ها بوده ولی در جایی که منفعتی برایش نداشته باشد، با تمدن غرب که آیات انجیل را تحریف کرده، تفاوتی ندارد.

روسیه و چین

روسیه و چین کشورهایی نیستند که طی قرن اخیر استانداردهایی تعیین کرده و ارزشهای جهانی تولید کرده باشند. در عین حال چین کشوری است که به سرعت در حال توسعه است. هر دوی این کشورها نقش موثری در سیاست های جهانی دارند. در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز از حق وتو برخوردارند.

از آنجایی که هر دوی این کشورها از جوامع به اندازه کافی باز، برخوردار نیستند، جامعه بین المللی از عملکرد های آنها در عرصه سیاست داخلی بی خبر مانده است. 

کشور های مسلمان

کشورهای مسلمان نیز طی چند قرن اخیر در بین کشورهای تولید کننده استاندارد و ارزشهای مشترک بین المللی، جای ندارند. حتی اگر این کشورها، خود را به عنوان سکولار، سلطنتی، حکومت شریعتی و یا هر شکل دیگر تعریف کنند، با یکی از اشکال حکومت دموکراتیک، اقتدارگرا و توتالیتر همخوانی دارند.

به ویژه با نگاهی به خاورمیانه، خواهیم دید که اداره کنندگان هرگز به خواست و تمایل مردم توجهی نمیکنند. آنها اقتدارهایشان را نه به مردم بلکه به بازیگران بین المللی مدیون هستند. بازیگران بین المللی نیز بدون تردید این وضعیت را بیان میکنند. برخی از کشورهای خاورمیانه، حتی اگر خودشان مسئول نباشند، در شرایط بسیار بدی به سر میبرند. مردم این منطقه، به قیمت جانشان در تلاش ترک کشورهایشان هستند. بسیاری از کشورهای خاورمیانه، نه تنها هیچ ارزش و فضیلتی تولید نمیکنند، بلکه بر علیه کلیه ارزشها و مردمشان، برای حفظ و تداوم اقتدارهایشان میکوشند.

پایان ذهن روشنفکر: از هیولای فرانکشتاین تا هوش مصنوعی

هیولای فرانکشتاین نام اثریست که مری شلی نویسنده انگلیسی در سال 1818 وقتی تنها 19 سال سن داشت، به قلم گرفت. از هیولای فرانکشتاین، فراتر از یک رمان، میتوان به عنوان نتیجه یک ذهن منحرف شده از دین و سنت که خود را تسلیم منطق روشنفکری، سکولاریسم و پوزیتیویسم نموده نام برد. همان ذهن روشنفکر امروز نیز به دنبال ساخت هوش و انسان مصنوعی است. همه بشر شاهد شدند که ذهن روشنفکر دور از ارزش و فضیلت، چطور در جریان جنگهای جهانی اول و دوم، در سیاره مان فاجعه به بار آوردند. آیا انسانهایی که با هوش مصنوعی به دور از همه ارزش ها و تنها مبتنی بر قدرت و توسعه تولید شده و از قابلیت و قدرت کنترل انسانهای بیولوژیکی برخوردارند، جهان را به کجا خواهند کشاند؟ اینطور به نظر میرسد که این خود انسانها هستند که پایان زندگی خود را رقم خواهند زد.

انسان لذت گرا

یک نگرش وابسته به روشنفکری، سکولاریسم و پیشرفت در ارتباطات و فناوری اطلاعات که امید خود به ارزش های دینی را از دست داده، انسان را بیش از پیش به سوی لذتگرایی سوق میدهد. تعداد کسانی که به دنبال لذت ها هستند به ویژه در بین جوانان افزایش یافته است. فجایع ناشی از انسانهایی که با خانواده، دوستان، محیط مکتب، اطرافیان، دنیای کار، طبیعت، حیوانات و دیگر جانداران روابط مبتنی بر لذت برقرار میکنند، از هم اکنون ابعاد وحشتباری به خود گرفته است. مبدل شدن به موجودی لذت گرا و فاقد ارزش، احتمالا جانداری بجز انسان را پدید می آورد.

با توجه به آنچه که تاکنون بیان کردیم، عمدتا از جنبه ساختارهای سازمان یافته نظیر دولتها و موسسات، میتوانیم از کمرنگ تر شدن ارزش ها سخن بگوییم. به رغم همه تحولات منفی ذکر شده، افراد مستقل از هویتها، ایدئولوژی ها، سازمان های و یا دولت ها، اکثرا نگران از دست رفتن ارزشها و فضیلت ها هستند. بلی این امکان وجود دارد که انسان های سازمان نیافته بیشتر به ارزشها پایبند باشند. جنبه داشتن ظرفیت حفظ ارزشها، نیز میتوان به انسان های سازمان نیافته امیدوارتر بود. ولی از سویی نیز، دانستن این که ساختار های سازمان یافته به جهان شکل میبخشند، امیدهایمان را به یاس تبدیل میکند.

اگر به عنوان خانواده بشری همه با هم تدبیری اتخاذ نکرده و راهی برای متوقف کردن روند "پایان ارزشها" پیدا نکنیم، پایان غم انگیزی که همه با هم آن را آماده کرده ایم به سرعت فرا خواهد رسید.



اخبار مربوطه