آیا ترکیه بعد از اقدام به کودتا سیاست خارجی خود را تغییر داده است؟

آیا ترکیه بعد از اقدام به کودتا سیاست خارجی خود را تغییر داده است؟

557694
آیا ترکیه بعد از اقدام به کودتا سیاست خارجی خود را تغییر داده است؟

مردم ترکیه در ۱۵ جولای از کودتای نافرجام که قصد داشت اقتدار منتخب را سرنگون بسازد، به بهای جان خود جلوگیری کرد. این وضعیت تنها از نظر سیاست داخلی ترکیه نتایج مهمی بهمراه نیاورده بلکه از جنبه سیاست خارجی نیز نتایج پرثمری در میان گذاشت. موضع جهان در روند کودتا و بعد از آن سیاست خارجی ترکیه را تحت تاثیر قرار داد. تبعیت امریکا و اتحادیه اروپا از موضعی در زمینه محکوم ساختن کودتا و حمایت از حکومت منتخب ترکیه در روند این واقعه منفور مدت زیادی طول کشید. علی الخصوص اتحادیه اروپا بعد از قطعیت یافتن شکست کودتا واکنش نشان داد. امریکا و اتحادیه اروپا بعد از شکست کودتا از موضعی بی پروا که می توان آنرا بعنوان یک رسوائی سیاسی قبول کرد، تبعیت کردند. تدابیر اداری و امنیتی که حکومت ترکیه علیه کودتاگران و حامیان آنها به اجرا گذاشت را، مورد انتقاد قرار دادند. گویی ملت ترک و اتوریته منتخب را که از کودتای نافرجام جلوگیری کردند، بدلیل برداشتن گامهای حقوقی و امنیتی تهدید کردند.

ضمناً روسیه و ایران که در دوره اخیر روابط ترکیه با این کشورها گاهگاهی خدشه دار شده بود، در روزهای آغازین اقدام برای کودتا از حکومت ترک حمایت بعمل آوردند. متکی ساختن این حمایت به عناصر ذیل امکان پذیر می باشد:

۱ – روسیه و ایران مستقیم هم که نباشد، بطور نسبی حمایت غربیون از کودتا را مشاهده می کنند.

۲ – هم روسیه و هم ایران می دانند که سازمان تروریستی فتح الله گولن مدت هاست برعلیه منافع ملی خود فعالیت می کند.

۳ – هر دو کشور نیز بعنوان یک سیاست خارجی، در کل در مقابل وضعیتهایی که آن را بعنوان مداخله در امور داخلی کشورها مشاهده می کنند، از موضعی پایدار پیروی می کنند.

۴ – پیش بینی اینکه جای گرفتن در یک لحظه حساس در کنار ترکیه می تواند در دوره بعد از بحران دست آوردهای ژئوپولیتیکی تامین نماید.

رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه اولین دیدار رسمی خود بعد از کودتای نافرجام را از روسیه بعمل آورد. بعنوان حکومت نیز اولین دیدار از ترکیه از سوی ایران صورت گرفت. تحقق این دیدارها در پی انتقادات اردوغان و رسانه های ترک مخالف با کودتا از غرب، این مباحثات را که ترکیه از جبهه غرب جدا شده و با ایران و روسیه هم پیمان خواهد شد یا خیر را بهمراه آورد. حتی برخی از مفسرین غربی ادعا کردند که ترکیه به سوی پیمان یوروآسیا سوق یافته و مسیر محور سیاست خارجی این کشور تغییر یافته است.

حال باید دید که وضعیت حقیقتا نیز این چنین می باشد؟

قبل از هر چیز این را بخوبی می دانیم که حزب عدالت و توسعه در طول ۱۴ سال اقتدار خود متمادیا سعی کرد تا از یک سیاست چند بعدی بشرط ماندن در بنیه پیمان غرب پیروی بکند. بعبارت دیگر منافع ملی خود را تنها با نگریستن از سیستم پنجره پیمان غرب مشاهده نکرد. در این باب برای توسعه روابط با روسیه و چین تلاش بخرج داد. علاوه براین به خاورمیانه که خود را با پیوندهای تاریخی به این منطقه وابسته می داند، بیشتر از اقتدارهای قبلی اهمیت داد. برقراری روابط با افریقا نیز شاخه ای از این سیاست می باشد.

اختلاف نظر ترکیه با روسیه و ایران در راستای منافع بعد از بحران سوریه شکل گرفت. فقط این وضعیت بهمراه سوق دادن ترکیه به تکاپوی یافتن پیمان منطقه ای جدید، هیچ وقت در نابود کردن روابط با ایران کارساز نیفتاد. روابط با روسیه نیز خدشه دار هم که باشد، برغم وجود اختلاف نظرات مهم در رابطه با سوریه، ادامه میافت.

در اصل گامهای مربوط با عادی شدن و توسعه روابط با دو کشور قبل از کودتای نافرجام برداشته شده بود. در این چهارچوب احمد داووداوغلو نخست وزیر وقت در روز ۵ ام اپریل سال ۲۰۱۶ دیدار مهمی از ایران بعمل آورد. در این دیدار تحرک بخشیدن مجدد به روابط تجاری و اقتصادی که ارتفاع کم کرده بود، مورد هدف قرار داده شد. علاوه براین در زمینه بهره جویی کشورهای منطقه از ابتکارهای خود پیرامون حل مسائل سوریه و خاورمیانه اتفاق نظر حاصل گردید.

حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران نیز در ماه اپریل سال ۲۰۱۶ در پی اجلاس عالی سازمان همکاریهای اسلامی دیدار رسمی از انقره بعمل آورد. برای همین دیدار محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران از ترکیه بلافاصله بعد از کودتای نافرجام  اهمیت ویژه ای داشته و باید جدا از تحولات واقع در سال جاری، بطور ملموسی مورد ارزیابی قرار داده شود.

در رابطه با عادی شدن روابط با روسیه نیز اقدامات رجب طیب اردوغان در ماه جون، ثمرات خود را داد. در ارتباط با دیدار اردوغان و ولادیمیر پوتین رئیس دولت روسیه در روز ۹ ام آگست در سن پترزبورگ، در اصل قبل از کودتای نافرجام تصمیم گیری شده بود.

ولی پیروی ایران و روسیه از یک موضع متفاوت نسبت به کشورهای غربی در روند اقدام برای کودتا، موجب تقدیر و تمجید حکومت ترکیه گردید. علاوه براین تنظیم سیاست خارجی را نیز بهمراه آورد. یکی از مهمترین نشانه های عدم آرزوی جدا شدن ترکیه از سیستم پیمان غرب نیز، قبول پیش نویس قرارداد بین المللی پیش بینی کننده عادی شدن روابط ترکیه و اسرائیل در روز ۱۶ ام آگست در کمیسیون خارجی مجلس ملی کبیر ترکیه می باشد.

ضمناً، هم مقام ریاست جمهوری و هم مقامات حکومت به طور واضح و آشکار گفته اند که ترکیه قصد جدا شدن از سیستم پیمان غرب را ندارد. علت انتقاد ترکیه از امریکا و اتحادیه اروپا نه یافتن محور جدید در سیاست خارجی بلکه دعوت از این کشورها برای حراست از ارزشهایی است که از آنها دفاع می کنند. هدف، خاطرنشان ساختن اصولی چون دموکراسی، آزادی و برابری به کشورهای غربی است که بهنگام مورد بحث بودن منافع خود آنها را نادیده گرفته و حتی در خلال نادیده گرفتن، از استفاده از این اصول بعنوان یک مواد سیاسی نیز اجتناب نمی ورزند. در چنین وضعیتی از این کشورها می خواهیم که نه در حرف، بلکه در عمل دموکراسی را حفظ نمایند.



اخبار مربوطه