آیا ایران و آمریکا در احیای برجام موفق خواهند شد؟

دولت قبلی و کنونی آمریکا هر دو به دنبال توافق با ایران بودند با این تفاوت که هدف از توافق مدنظر ترامپ، چیزی جز تسلیم ایران نبود، ولی روندی که تیم بایدن به دنبال آن است احتمالا از مسیر سازش و دادن امتیازات حداقلی به تهران می‌گذرد

1588303
آیا ایران و آمریکا در احیای برجام موفق خواهند شد؟

درحالی‌که ایران قرار است از روز سه‌شنبه پنجم اسفند (23 فوریه 2021) اجرای پروتکل الحاقی و بازرسی‌های سرزده بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به مراکز هسته‌ای خود را متوقف کند، نگرانی قدرت‌های بزرگ جهانی نسبت به آینده برجام و انحراف تهران به‌سوی دستیابی به بمب اتم افزایش یافته است.

با اوج گرفتن نگرانی‌ها از اقدامات ایران، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی روز شنبه وارد این کشور شد تا مقامات جمهوری اسلامی را به همکاری در مورد فعالیت‌های راستی‌آزمایی آژانس مجاب و به اجرای دوباره تمامی تعهدات ذیل توافق هسته‌ای متقاعد سازد.

اگرچه وی پس از اتمام مذاکراتش در تهران اعلام کرد که به توافق موقتی با ایران دست یافته است تا بر اساس آن فعالیت‌های بازرسی در این کشور 3 ماه ادامه یابد، اما این راهکار، شکننده می‌نماید و نگرانی‌ها درباره مسیر پرتنش جدال واشنگتن-تهران همچنان باقی خواهد ماند.

چند روز پیش نیز خبرگزاری رویترز به نقل از برخی «منابع دیپلماتیک» از کشف ذرات اورانیوم توسط بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در دو سایت اعلام نشده در ایران خبر داد. اهمیت سفر گروسی به تهران و فعال‌سازی کانال‌های دیپلماتیک سه قدرت اروپایی (فرانسه، بریتانیا و آلمان) و تیم بایدن با ایران بخشی به این دلیل است که رئیس آژانس قرار است گزارش فصلی خود درباره برنامه اتمی این کشور را هفته آینده ارائه کند؛ گزارشی که نتایج آن به احتمال قریب به یقین بر نوع تصمیم‌گیری‌ قدرت‌های اروپایی و تیم بایدن در قبال پرونده هسته‌ای ایران، آینده برجام و دورنمای تنش تهران-واشنگتن تاثیرگذار خواهد بود.

-واقعیات جدید و متفاوت با دوران اوباما

پیش از پرداختن به سوالات مذکور، ذکر این نکته ضروری است که از ماه می 2018 که آمریکا رسما از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خارج شد تا آخرین روزهای زمامداری ترامپ در کاخ سفید، دکترین فشار حداکثری دولت او تحولات مهم و سرنوشت‌سازی در داخل ایران و تغییر پارادایم بزرگ ژئوپلیتیک در منطقه خاورمیانه در پی داشته است؛ تغییر و تحولاتی که دولت بایدن نمی‌تواند آن‌ها را نادیده بگیرد و سیاست خارجی خود در قبال ایران را بدون توجه به این واقعیات جدید (new realities) در این کشور و همچنین خاورمیانه تدوین کند و پیش ببرد. یکی از واقعیت‌ها، افزایش چشمگیر نارضایتی مردمی در داخل ایران به علت ناتوانی تهران برای حل مشکلات و معضلات معیشتی آنها در مواجهه با فشار تحریم‌ها و انزوای بین‌المللی و همچنین روند عادی‌سازی مناسبات برخی کشورهای عربی با اسرائیل در قالب «توافقات صلح ابراهیم» است.

اهمیت نقش‌آفرینی این متغیرها و تحولات بدین جهت است که برخی کشورهای منطقه، به‌ویژه عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل بیم دارند که تیم بایدن سیاست مماشات اوباما را تکرار کند و نگرانی‌های امنیتی آنها نسبت به مداخلات منطقه‌ای ایران در کشورهای همجوارشان؛ مانند سوریه، لبنان، عراق، یمن، بحرین و غیره و همچنین پیشبرد برنامه موشک‌های بالستیک ایران دوباره فدای توافق یا سازش احتمالی با تهران شود. بنابراین متغیرهای منطقه‌ای به احتمال زیاد در هرگونه تصمیم‌سازی تیم بایدن در قبال توافق با ایران نقش‌آفرینی خواهد کرد و نادیده‌گرفتن آنها تبعات ژئوپلیتیک و امنیتی خطرناکی برای منطقه در پی خواهد داشت.

-از فشار حداکثری ترامپ تا مهار حداکثری بایدن؟

با این وجود، برای تبیین چارچوب کلی رویکرد دولت بایدن در قبال ایران، باید مطلبی را که او سپتامبر 2020 در «سی.ان.ان» نوشت به‌عنوان ملاک اصلی دانست: «راهی معتبر برای بازگشت به دیپلماسی توسط تهران پیشنهاد می‌کنم؛ اگر ایران به اجرای کامل تعهداتش در قبال برجام بازگردد، آمریکا نیز به‌عنوان نقطه شروع مذاکرات بعدی (follow-on negotiations) دوباره به این توافق خواهد پیوست. ما به اقدامات خود برای مقابله با فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ایران که تهدیدی برای دوستان و هم متحدان‌مان در منطقه است ادامه خواهیم داد.»

این در حالی است که علی‌رغم گذشت حدود دو ماه از ورود بایدن به کاخ سفید، ایران و آمریکا هنوز در بن‌بست هستند و به عبارتی وارد بازی «ترسوها» یا «جوجه» (chicken game) شده‌اند. هیچکدام حاضر نیستند از موضع خود کوتاه بیایند و گام نخست را برای بازگشت به برجام بردارند و به اجرای کامل تعهداتش ذیل برجامی بازگردند. از دیدگاه هر دو کشور، آن طرفی که بیشتر به برجام نیاز دارد، برای حفظ منافع خود عقب‌نشینی خواهد کرد و گام نخست را برخواهد داشت و به این توافق بازخواهد گشت.

شواهد و قرائن نشان می‌دهد که این تصور نزد مقامات ایران پررنگ‌تر است، چون به گفته آنها خروج آمریکا از برجام و اقدامات دولت ترامپ، تهران را وادار به کاهش تدریجی تعهدات ذیل این توافق کرده است. آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای رهبر ایران نیز در تاریخ هشتم ژانویه امسال تاکید کرد «اگر آنها (طرف آمریکایی) به تعهداتشان برگشتند ما نیز به تعهدات خودمان بازخواهیم گشت.» وی 29 بهمن نیز هشدار داد که ایران «حرف و وعده خوب» زیاد شنیده است و تنها زمانی آماده اقدام عملی خواهد بود که «عمل طرف مقابل» را ببیند.

از سوی دیگر، جو بایدن نیز در مصاحبه با شبکه «سی.‌بی.‌اس» تاکید کرده است که «ایالات متحده تحریم‌ها علیه ایران را لغو نمی‌کند تا این کشور به میز مذاکره برای احیای برجام برگردد.» روز جمعه یکم اسفند نیز جن ساکی، سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد ایالات متحده قبل از انجام مذاکرات با دیگر قدرت‌های اروپایی و ایران، هیچ برنامه و قصدی برای کاهش تحریم یا صدور فرمان اجرایی برای بازگشت به برجام نخواهد داشت. اشاره او به اظهارات انریکه مورا، مدیر سیاسی اتحادیه اروپا بود که گفته این نهاد قصد برگزاری یک نشست غیررسمی میان آمریکا، ایران و سه قدرت اروپایی شریک برجام درباره این توافق و موضوعات مورد مناقشه را دارد.

ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز اظهار داشته که واشنگتن دعوتنامه نماینده ارشد اتحادیه اروپا برای شرکت در نشست مذکور را دریافت کرده است. از این رو، می‌توان استنباط کرد که ایران و آمریکا در حال حاضر می‌کوشند با ابزار دیپلماسی فشار و تهدید (coercive diplomacy) دیگری را وادار به برداشتن گام نخست کنند و درصورت عدم تمایل و آمادگی هیچ یک از طرفین، حداقل از این بازی جوجه و دوئل برجامی برای خواندن نیات آشکار و پنهان یکدیگر و آگاهی از امتیازاتی که طرف مقابل حاضر است برای تنش‌زدایی و ایجاد فضای مذاکره پیش از پیوستن به برجام به دیگری اعطا کند، بهره ببرند.

این اظهارات در حالی مطرح شده است که روز پنجشنبه 18 فوریه 2021 (30 بهمن) آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا در نشستی مجازی برای دومین بار با همتاهای بریتانیایی و آلمانی درباره برنامه هسته‌ای ایران گفتگو و رایزنی کرد. وزرای امور خارجه این کشور در پایان طی بیانیه مشترکی بار دیگر تاکید کردند «اگر تهران به تمامی تعهدات خود عمل کند؛ تعهداتی که در چارچوب توافق برجام مشخص است، آن‌گاه آمریکا نیز اقدامی مشابه انجام خواهد داد و آماده مذاکره با ایران خواهد بود.»

بدین‌ترتیب، اگر آن مقاله رئیس‌جمهور جو بایدن را چارچوب اصلی و کلی استراتژی تیم او در قبال ایران بدانیم، می‌توان استنباط کرد که از منظر ایالات متحده آمریکا هیچ راه جایگزین عملی برای بازگشت این کشور به پای این توافق وجود ندارد مگر آنکه تهران ابتدا موارد «نقض برجام توسط ایران» را جبران کند. بنابراین پس از اینکه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجرای تام تعهدات برجامی از سوی تهران را راستی‌آزمایی و تأیید کرد، آنوقت دولت بایدن به این توافق بازخواهد گشت.

-موارد نقض فاحش برجام توسط ایران:

-بر اساس برجام، ایران فقط مجاز است که از سانتریفیوژهای مقیاس تجاری در سایت نطنز استفاده کند، اما 174 سانتریفیوژ IR_2m را در آنجا نصب کرده که خلاف توافق برجام است و با آنها غنی‌سازی را نیز انجام می‌دهد.

-بر اساس برجام، ایران مجاز به غنی‌سازی در راکتور آب سنگین اراک نیست، اما حدود 1044 سانتریفیوژ از نوع IR1 به منظور غنی‌سازی در اختیار دارد و دست‌کم 1057 سانتریفیوژ دیگر نیز در این سایت نصب کرده است.

-بر اساس برجام، ایران متعهد شده است شمار زیادی از سانتریفیوژهایش را از رده خارج کند و ذخیره اورانیوم‌ خود را نیز به زیر 300 کیلوگرم با خلوص 3.67 درصد محدود سازد، اما الان غنی‌سازی 20 درصد را انجام می‌دهد ‌و میزان اورانیوم غنی‌سازی‌شده این کشور از 2400 کیلوگرم نیز تجاوز کرده است. طبق گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، میزان ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران 10 برابر بیشتر از سقف مندرج در برجام است.

-ایران بر خلاف تعهدات برجامی، فعالیت‌های غیرمجاز توسعه و تحقیقات را از سر گرفته است.

-ایران تولید اورانیوم فلزی را 20 بهمن (8 فوریه) آغاز کرده است.

-مقامات دولت پیشین آمریکا و بسیاری از نمایندگان کنگره آمریکا پرتاب موشک‌های ماهواره‌بر ایران را «نقض روح برجام» تلقی کرده‌اند.

با توجه به آنچه که گذشت، باید پرسید آیا تیم بایدن طبق درخواست تهران اقدام به کاهش یا لغو تحریم علیه ایران خواهد کرد؟ آیا تیم او بدون هیچ پیش‌شرط یا حفظ اهرم فشاری (تحریم) تصمیم به بازگشت به برجام خواهد گرفت؟ تحقق این امر بسیار بعید است، چون از منظر رئالیستی و منطق استراتژیک، اگر تیم بایدن به منظور ترغیب تهران به اجرای تمامی تعهدات برجامی، چنین اقدامی بکند، آن‌وقت دیگر چه اهرم فشار موثری برای واشنگتن جهت وادارکردن ایران به انجام «مذاکرات بعدی» در زمینه پرونده منطقه‌ای و موشکی باقی خواهد ماند؟

دولت بایدن چون نمی‌خواهد در مقطع فعلی و با توجه به تمام ملاحظات فوق، فورا به برجام بازگردد و یا تحریم‌ها علیه ایران را کاهش دهد، کوشیده است یک سری امتیازات مستقیم یا غیر مستقیم به این کشور بدهد تا از این طریق موضع تهران را تلطیف کند. پس از این مرحله، در مذاکرات غیررسمی که ممکن است به‌صورت علنی یا پشت پرده با مشارکت تهران و اعضای اروپایی برجام انجام شود مطالبات ایران را ارزیابی و همزمان این کشور را قانع کند که دولت بایدن نمی‌تواند شتابزده به این توافق بازگردد.

بنابراین از دیدگاه ایالات متحده آمریکا، فعلا نیاز است طرفین گام‌های کوچک متقابل در راستای تنش‌زدایی و شناخت مواضع یکدیگر بردارند. به‌عنوان مثال، تیم جو بایدن در طول یک ماه گذشته ضمن در نظر گرفتن منافع آمریکا در خاورمیانه، برای ایجاد نوعی توازن میان بازیگران مهم منطقه‌ای و کاستن از فشار ژئوپلیتیکی که تهران به علت «توافقات ابراهیم» تحمل می‌کند، رویه جدیدی را اتخاذ کرده و اقداماتی قابل‌توجه انجام داده است.

تغییر رویه‌های مهم کاخ سفید که می‌توان آنها را بخشی از امتیازات واشنگتن به تهران یا چرخش‌های اصولی از سیاست‌های ترامپ و به نفع جمهوری اسلامی ایران ارزیابی کرد، عبارتند از:

-قطع فشار حداکثری ترامپ با حمایت از ضرورت احیای برجام و صحبت از احتمال کاهش فشار تحریم در صورت اثبات پای‌بندی تهران به تعهدات برجامی

-لغو تصمیم برای اجرای مکانیسم ماشه

-عدم واکنش به حملات راکتی اخیر شبه‌نظامیان وابسته به ایران در عراق

-حذف نام گروه انصارالله (یمن) از لیست سیاه سازمان‌های تروریستی دولت آمریکا

-تعلیق فروش جنگنده‌های اف-35 به امارات متحده عربی

-توقف حمایت آمریکا از جنگ عربستان سعودی در یمن

-توقف فروش تسلیحات آمریکایی به عربستان سعودی

-عدم واکنش عملی به موارد مختلف نقض حقوق بشر توسط حکومت جمهوری اسلامی ایران

-انتخاب رابرت مالی به‌عنوان نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران

-انتصاب افرادی با سابقه حمایت از مواضع و سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان عضو دستگاه سیاست خارجی تیم بایدن

-لغو محدودیت تردد دیپلمات‌های ایران در نیویورک و مقر سازمان ملل متحد

-تغییر تمرکز راهبردی آمریکا از ایجاد یک نظم منطقه‌ای با محوریت همگرایی اسرائیل-اعراب در دوران ترامپ و دادن نقش به دیگر بازیگران خاورمیانه، از جمله ایران در فرآیند حل اختلاف و ثبات سازی نسبی. ناگفته نماند که تمرکز راهبردی کلان تیم بایدن، در اصل مهار چین و روسیه است.

-موانع و چالش‌های فراروی تیم بایدن

اگر تمام بندهای فوق، امتیازات یا موارد انگیزشی واشنگتن برای تهران باشد، باز خواست اصلی ایران را که به گفته علی خامنه‌ای، رهبر ایران بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم‌هاست برآورده نمی‌سازد. از این رو، بعید بنظر می‌رسد تهران و واشنگتن در کوتاه‌مدت و تا پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران به توافق مشخصی دست یابند. همچنین بسیار دور از انتظار است که تیم بایدن تحریم‌ها را پیش از اجرای تعهدات ذیل برجامی از سوی ایران بردارد یا فورا کاهش دهد. در بهترین حالت؛ حتی اگر تهران گام نخست را هم بردارد، آمریکا احتمالا برخی تحریم‌ها را به‌صورت موردی، مرحله‌ای و قطره‌چکانی برخواهد داشت تا در ازای آن، ایران نیز اجرای کلیه تعهداتش را به اثبات برساند.

با این نگرش، لغو تحریم‌های ایالات متحده علیه ایران در نهایت به موافقت تهران با انجام «مذاکرات بعدی» درباره مداخلات منطقه‌ای و موشک‌های بالستیک مشروط خواهد شد تا از این طریق امکان دستیابی طرفین به آنچه آنتونی بلینکن آن را «توافق درازمدت و قوی‎تر از برجام» دانسته است، فراهم شود.

بنابراین باید پرسید که آیا بازگشت ایالات متحده آمریکا به برجام را می‌توان یک توافق جدید میان شرکای این توافق دانست؟ و اینکه آیا قرار است سند برجام را بر مبنای مذاکرات گسترده‌تر در باب موضوعات سه‌گانه کلیدی (منطقه‌ای، موشکی و هسته‌ای) اصلاح شود یا طرفین نخواهند توانست به توافق برسند و به همین دلیل باید برای دستیابی به توافقی مجزا تلاش کنند؟

واقعیت این است که اگر قرار باشد برجام به‌صورت فعلی یعنی در قالب اصلی آن -توافق هسته‌ای بین ایران و قدرت‌های جهانی- احیا شود و باقی بماند، به موجب قانون ایالات متحده، تیم بایدن باید بتواند به کنگره آمریکا ثبات کند که اولا این توافق و بازگشت به آن در راستای امنیت و منافع ملی این کشور است. علاوه بر اینکه، درباره تعهد تهران به تعهداتش نیز باید راستی‌آزمایی شود و کنگره در جریان این پروسه قرار بگیرد.

نکته مهم دیگر اینکه؛ طبق قانون بازنگری برجام موسوم به «اینارا» (Iran Nuclear Agreement Review Act of 2015 – INARA, P.L. 114-117) اعمال هرگونه اصلاحیه و تغییری در این توافق مستلزم ارائه گزارش از سوی رئیس‌جمهور آمریکا به کنگره است. به عبارت دقیق‌تر، بر اساس قانون «اینارا»، بایدن موظف است هرگونه توافقی با ایران درباره مساله اتمی را ظرف پنج روز به کنگره ارائه کند و وظیفه رد یا تایید آن برعهده این نهاد خواهد بود. بنابراین اگر توافقی هم بین تهران و واشنگتن در چارچوب اصلاح برجام یا خارج از آن (توافق جدید) حاصل شود، تیم بایدن بازهم با چالش بزرگ ارزیابی کنگره مواجه خواهد بود. چه بسا وی صبر کند که اگر یک فرد نظامی و معتمد خامنه‌ای، رئیس‌جمهور جدید ایران شد، آمریکا بتواند با نماینده واقعی این کشور برای یک توافق درازمدت و قوی‌تر به چانه‌زنی بپردازد.

بدون تردید، ایران نیز در این مسیر پرپیچ و خم امتیازاتی را از آمریکا طلب خواهد کرد. قطعا برخی تحریم‌های آمریکا می‌تواند با صدور فرمان اجرایی جو بایدن رفع شود، اما برای رفع موارد مربوط به نقض آیین‌نامه‌های حقوق بشر، مبارزه با تروریسم، «کاتسا» (قانون مقابله با دشمنان ایالات متحده از طریق تحریم) و اشاعه سلاح‌های هسته‌ای، ‌تنها امضای رئیس‌جمهور این کشور لغو کافی نیست. تهران برای تاحدودی از فشار اقتصادی رها شود، احتمالا خواهان لغو هرچه سریع‌تر تحریم بانک مرکزی، خروج سپاه پاسداران از لیست گروه‌های تروریستی و کاهش یا لغو تحریم‌های نفتی توسط دولت بایدن خواهد شد.

ناگفته نماند که از آن سو نیز تیم رئیس‌جمهور جدید ایالات متحده آمریکا نیز در این راه با موانع و مشکلات جدی مواجه است. به‌عنوان مثال، صدور هرگونه معافیت برای خرید نفت از ایران مشابه آنچه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا در اواخر سال 2018 برای هشت کشور واردکننده این کالا از ایران صادر کرد، در این برهه به راحتی امکان‌پذیر نیست، چون تهران باید قوانین مرتبط با مبارزه با پولشویی، تامین مالی تروریسم (FATF) را کاملا و عینی اجرا کند تا تبادلات مالی بین‌المللی برای ایران فراهم شود.

-سندرم برجام

افزون بر این چالش‌ها و پیچیدگی‌ها، باید واقعیت‌های جدید منطقه را نیز به‌عنوان عوامل تاثیرگذار و غیرقابل انکار در دورنمای سیاست خارجی دولت بایدن در قبال خاورمیانه در نظر داشت. این منطقه اکنون شاهد یک تغییر پارادایم بزرگ ژئوپلیتیک است. منظور آن؛ بی‌نظمی جدید که در دوران ترامپ به تدریج ظهور و بروز کرد و عامل اصلی پیدایش آن نیز سیاست‌های منطقه ای ایران بوده است. اقدامات این حکومت برای بسط «عمق استراتژیک» خود در نقطه مقابل بلوک «صلح ابراهیم» (عادی‌سازی مناسبات اسرائیل با امارات، سودان، مراکش، بحرین) قرار گرفته و آنها بخاطر تجربه تلخ برجام در دوران اوباما دچار سندرم این توافق یا هراس از مماشات با ایران شده‌اند.

کشورهای عضو بلوک مذکور و همچنین عربستان سعودی و اسرائیل تاکید دارند که باید در جریان هرگونه توافق عمده غرب با تهران قرار بگیرند. ایراد تیم ترامپ به برجام این بود که این توافق به موضوعاتی مانند مداخلات منطقه‌ای ایران و برنامه موشک‌های بالستیک آن نمی‌پردازد و تیم اوباما در مسیر مذاکره برای این توافق با عربستان و اسرائیل مذاکره نکرد. در همین راستا، امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه نیز گفته است که مذاکرات با تهران «بسیار سختگیرانه» خواهد بود و ریاض باید در این روند شرکت داشته باشد. مقامات ایران با گنجاندن مباحثی نظیر فعالیت‌های منطقه‌ای و برنامه موشکی در روند احیای برجام مخالفت کرده‌اند. آنتونی بلینکن در نشست استماع مجلس سنا برای بررسی صلاحیتش در تاریخ 19 ژانویه اعلام کرد که که در مذاکرات آینده با ایران با شرکای منطقه‌ای آمریکا نظیر اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس همکاری خواهد شد.

از سوی دیگر، با توجه به اینکه اورانیوم 20 درصد، قابلیت فرار هسته‌ای ایران را بالا برده و تنش‌ها بین تهران و تل‌آویو در سوریه (منطقه درعا و نزدیکی مرزهای بلندی جولان) نیز افزایش یافته است این احتمال وجود دارد که درصورتی که مسیر ایران برای دستیابی به بمب اتم هموارتر شود، اسرائیل مشابه عملیات نظامی هوایی پیشدستانه که سال 1981 و 2007 در عراق و سوریه انجام داد، را در راستای دکترین بگین این بار علیه تاسیسات اتمی ایران اجرا کند. به همین دلیل، تیم بایدن نگرانی‌های امنیتی بازیگران منطقه‌ای را نیز در مذاکره با تهران لحاظ خواهد کرد.

در این بین ذکر این نکته خالی از لطف نیست که ترکیه و قطر نیز این فرصت استثنایی را یافته‌اند تا جهت میانجی‌گری بین ایران و ایالات متحده آمریکا نقش‌آفرینی کنند. این مسئله برای ترکیه می‌تواند بسیار حائز اهمیت باشد، چرا که آنکارا خود در تلاش برای بهبود مناسبات با اتحادیه اروپا و واشنگتن است. بنابراین قادر خواهد بود با نقش‌آفرینی در تنش‌زدایی میان ایران و آمریکا وزن دیپلماتیک خود را به رخ تیم بایدن بکشد تا دولت او، ترکیه به‌عنوان متحد خود در ناتو را بازیگری مهم و تاثیرگذار بداند.

به هر روی چالش پایدار مهار ایران در دوران بایدن نیز ادامه خواهد یافت. دولت قبلی و کنونی آمریکا هر دو به دنبال توافق با ایران بودند با این تفاوت که هدف از توافق مدنظر ترامپ، چیزی جز تسلیم ایران نبود (شروط دوازده‌گانه مایک پمپئو)، ولی روندی که تیم بایدن به دنبال آن است احتمالا از مسیر سازش و دادن امتیازات حداقلی به تهران می‌گذرد.

به نظر می‌رسد در کوتاه‌مدت باید منتظر گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره ایران بود و دید آیا تهران برای حضور در نشست غیررسمی پیشنهادی اتحادیه اروپا با مشارکت آمریکا و دیگر اعضای برجام موافقت خواهد کرد یا خیر. سیاست کلی بایدن در قبال ایران تا حد زیادی در آن مقاله مشهور وی مشهود است. هدف ایران و آمریکا احیای برجام است، اما بعید نیست که طرفین نتوانند این توافق را حفظ کنند. تیم اوباما برای دستیابی به برجام شش سال زمان صرف کرد. حال اگر طرفین در چارچوب برجام به توافق برسند زمان گریز هسته‌ای ایران از 2 ماه به یک سال افزایش خواهد یافت و نگرانی اسرائیل نیز تا حدی برطرف خواهد شد، مگر اینکه ایران واقعا خواهان دستیابی به بمب اتم باشد نه سازش یا معامله پایدار با آمریکا.

نویسنده: حسین آقایی، پژوهشگر ارشد و دانشجوی دکتری روابط بین‌الملل در دانشگاه «دوکوز ایلول» ازمیر 

منبع: خبرگزاری آناتولی 



خبرهای مرتبط