انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و ایران
نباید فراموش کرد که اگر چه تحریمات علیه ایران از سوی ترامپ به شکل تاثیرگذارتری مورد استفاده قرار گرفت ولی ایده استفاده مخرب از تحریمات به دولت اوباما و دموکراتها تعلق دارد

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نهایتاً به پایان رسید. نتایج این رقابت که انتظار میرفت به شکلی بسیار تنگاتنگ برگزار شود تا لحظه نگارش این سطور هنوز مشخص نشدهبود. ولی آنچه مسلم است موسسات نظرسنجی و رسانههای جریان اصلی آمریکا در این انتخابات همانند انتخابات قبلی آزمون ناموفقی را پشت سر گذاشتند. این وضعیت سازمانهای معتبر بینالمللی که همواره دیگران را به دوری از واقعیت و عینیت و "خیال اندیشی" متهم میکنند را میتوان به عنوان بازتاب دیگری از تحلیل نسبی قدرت آمریکا در عرصه سیاست بینالمللی ارزیابی کرد.
در تفاسیر بسیاری در ارتباط با تنش بین ایران و آمریکا که در پی کشته شدن قاسم سلیمانی و همراهانش در ژانویه 2020 در نزدیکی فرودگاه بغداد رو به افزایش گذاشت گفته میشد که انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر آمریکا میتواند نقطه عطفی در روابط دو کشور باشد. این وضعیت دلایل مختلفی دارد؛ پیش از هر چیز تهران بهرغم فشارهای شدیدی که از ماه می 2018 بدین سو متحمل میشود، نه تنها تغییری در مشی سیاست خارجی خود ایجاد نکرد بلکه آغاز به کاستن گام به گام از تعهدات برجامی خود کرد. از سوی دیگر در رابطه با فناوری موشکی و سیاستهای منطقهای ایران به عنوان مواردی از 12 شرط اعلام شده از سوی مایک پومپئو وزیر امور خارجه آمریکا، هر گونه اقدامی که بتوان از آن به عنوان عقبنشینی یاد کرد نیز انجام نگرفت. از همین روست که محافل مخالف ترامپ و در راس دموکراتها تاکید میکردند که خروج از برجام یک اشتباه است و این اقدام هیچ سودی برای آمریکا نخواهد داشت.
دولت ترامپ نیز در مقابل این اتهامات ادعا میکرد که با تحریمهای شدید اعمال شده، اقتصاد ایران در آستانه فروپاشی قرار گرفته، ذخایر ارزی بیش از 100 میلیارد دلاری این کشور در عرض دو سال پایان یافته و طی مدت بسیار کوتاهی توافقنامه جدید و بسیار بهتری امضا خواهدشد. در واقع در صورت انتخاب مجدد ترامپ مشخص خواهد شد که ادعای مذکور که وی به ویژه در کارزار انتخاباتی مکررا بر آن تاکید میکرد حقیقتاً دارای پشتوانهای استراتژیک است یا تنها یک وعده انتخاباتی توخالی برای جلب رضایت طرفداران است. با این حال ممکن است در پس پرده این جمله ترامپ که "اگر مجددا انتخاب شوم ظرف مدت کوتاهی با ایران بر سر میز مذاکره خواهم نشست" طرح و برنامهای موجود باشد. بلافاصله پس از انتخابات، نمایش پایگاههای موشکی جدید از سوی رسانههای ایران و یا اظهارات فرمانده کل سپاه مبنی بر اینکه "دستتان همواره بر روی ماشه باشد" نشان میدهد که ایران سناریوهای بدبینانه را نیز به کلی حذف نکردهاست.
از سوی دیگر از پس روندی پر از کشمکش، در صورت انتخاب بایدن ممکن است تغییرات قابل ملاحظهای در سیاستهای واشنگتن نسبت به تهران پدید آید. اهم این تغییرات از بین رفتن جو روانی سنگین حاکم به ویژه پس از سوقصد سلیمانی در راستای انتظارات ایران است.
این وضعیت دست دولت روحانی که طرفدار توافق با آمریکاست را به طور جدی بازتر کرده و به احتمال زیاد شانس انتخاب چهرههایی نظیر علی لاریجانی که نزدیک به خط فکری روحانی هستند را در انتخابات ریاست جمهوری شش ماه آینده بیشتر خواهد کرد. این وضعیت میتواند زمینه مشارکت مجدد اقشاری را فراهم کند که از صندوق انتخابات قطع امید کرده بودند. در هر حال، حتی در صورت انتخاب بایدن نیز انتظار نمیرود که ایران در کوتاه مدت دوره راحتی را همانند آنچه که در دوره دوم ریاست جمهوری باراک اوباما در زمینه سیاستهای اقتصادی و منطقهای داشت، تجربه کند. اولا، چگونگی بازگشت طرفین به توافق برجام یک معماست. به عنوان مثال از سویی بایدن میگوید که انتظار عمل به کلیه تعهداتی را دارند که ایران آنها را کاهش داده بود و از سویی دیگر نیز دولت تهران در خصوص برداشته شدن گام اول از سوی آمریکا اصرار دارد. علاوه بر این بایدن به دفعات نارضایتی خود از تلاش تهران برای توسعه فناوری تسلیحاتی و سیاستهای منطقهای این کشور را ابراز کرده است. حتی جو بایدن به عنوان یکی از معماران توافق برجام، به لزوم مذاکرات جدید با ایران در این خصوص تاکید کرده و گفته بود که در صورت عدم تمایل تهران برای توافق، تحریمات جدید به مورد اجرا درخواهد آمد. نباید فراموش کرد که اگر چه تحریمات علیه ایران از سوی ترامپ به شکل تاثیرگذارتری مورد استفاده قرار گرفت ولی ایده استفاده مخرب از تحریمات به دولت اوباما و دموکراتها تعلق دارد. علاوه بر این در پی تحریمات شدید دو ساله دولت تهران چاره دیگری به جز حاضر شدن سر میز مذاکره نداشت.
بدین ترتیب باید گفت، فرد پیروز در انتخابات روز سهشنبه هر کسی که باشد، دوره جدیدی در سیاستهای ایالات متحده آمریکا علیه ایران آغاز شدهاست. انتخاب ترامپ و یا بایدن به عنوان رئیس جمهور، نه تنها روابط اقتصادی، نظامی و سیاسی بین دو کشور، بلکه مسیر سیاست داخلی ایران را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. البته تفاوت سیاست این دو گروه در قبال ایران، در سیاست ترکیه نیز انعکاسات متفاوتی خواهد داشت. برای ارزیابی این موضوع به شکلی عمیقتر ابتدا باید رئیس جمهور و پس از آن نیز تیمی که با او همراهی خواهند کرد، مشخص شود. یقینا در هر دو وضعیت، اهمیت ایران در سیاست منطقهای ایالات متحده آمریکا جایگاه خود را حفظ خواهد کرد.
نویسنده: دکتر حقی اویغور نائب رئیس مرکز مطالعات ایرانی آنکارا