ادغام خاورمیانه در نظام جهانی
منحصربهفرد بودن دولتهای خاورمیانه در زمینه اقتصادی و سیاسی، عنصر مهمی است که این منطقه را از سایر نظامهای دولتی متمایز میکند
خاورمیانه جغرافیایی است که در طول تاریخ در کانون توجه بازیگران منطقهای و جهانی قرار داشته است. انتقاداتی مبنی بر ناکافی بودن نظریههای روابط بینالملل برای درک این منطقه مطرح شده و رویکردهای جدیدی در راستای این انتقادات ایجاد شده است. خاورمیانه در طول تاریخ از طریق مسیرهای ادغام متفاوت در نظام جهانی گنجانده شده، اما این ادغام اغلب متناقض و نابرابر بوده است. اگرچه دولتهای منطقه بخشی از نظام سیاسی و اقتصادی جهانی هستند، اما ساختارهای متفاوتی نسبت به دولتهای توسعه یافته اقتصادی و سیاسی دارند. در این زمینه توجه به تغییر شکل خاورمیانه توسط قدرت های جهانی از طریق فرآیندی به نام «ادغام استثنایی» اما با حفظ ویژگی های منحصر به فرد منطقه جلب شد. منحصربهفرد بودن دولتهای خاورمیانه در زمینه اقتصادی و سیاسی، عنصر مهمی است که این منطقه را از سایر نظامهای دولتی متمایز میکند. به عنوان مثال، در کشورهای تولیدکننده نفت، رانت نقش تعیین کنندهای در روابط دولت و جامعه ایفا میکند و تلاش بسیاری از دولت ها برای حفظ کنترل بر جامعه از این سیستم رانت تغذیه میشود.
عامل مهم دیگر در روابط بین الملل خاورمیانه، کنشگران غیردولتی و جنبشهای اجتماعی است. جنبشهای اجتماعی جایگاه مهمی در درک پویایی منطقه در بافت ایدئولوژیک دارند. اسلام گرایی، ناسیونالیسم و ایدئولوژیهای سنتی تر، نیروهای اصلی شکل دهنده رابطه جامعه با دولت هستند. این ایدئولوژیها نه تنها جنبشهای سیاسی هستند، بلکه به عنوان ابزاری برای افزایش یا کاهش نفوذ دولت بر جامعه مورد استفاده قرار میگیرند. این وضعیت باعث تعمیق درگیری بین دولت و جامعه و تشدید مشکلات امنیتی در منطقه شده است.
این واقعیت که روابط بین دولتها در خاورمیانه عمدتاً بر مسائل نظامی و استراتژیک متمرکز است، این منطقه را به یکی از نظامیترین مناطق جهان تبدیل کرده است. درگیری اعراب و اسرائیل و بحرانهای خلیج به عنوان دو کانون اصلی که امنیت منطقه را تهدید میکند، برجسته میشود. این درگیریها نه تنها بین قدرتهای منطقهای بلکه بین قدرتهای جهانی ایجاد تضاد میکند و تلاش بازیگران بینالمللی را برای حفظ منافع خود در منطقه به همراه دارد. با این حال، سطح پایین همکاری بین کشورهای منطقه بزرگترین مانع برای یکپارچگی منطقهای است. به عنوان مثال، اگرچه سازمانهایی مانند شورای همکاری خلیج تلاش کردهاند یکپارچگی اقتصادی بین کشورهای عضو را افزایش دهند، اما این ابتکارات تأثیر محدودی داشته است.
نقش خاورمیانه در نظام جهانی با وجود کشورهای ضعیف اقتصادی و سیاسی شکل گرفته است. این دولتها هم با قدرتهای جهانی و هم با جوامع خودشان در تضاد دائمی بودهاند. این کشورها که از نظر اقتصادی به خارج وابسته هستند، سعی میکنند با محدود کردن تلاشهای خود برای ادغام با اقتصاد جهانی، کنترل دولت بر جامعه را حفظ کنند. با این حال، این تلاش با افزایش جنبشهای اجتماعی و فشارهای خارجی در منطقه در حال تضعیف است و تلاش دولتها برای بقا را دشوار میکند.
در نتیجه، خاورمیانه تحت تأثیر قدرتهای منطقه ای و جهانی، الگوی منحصر به فرد روابط بینالمللی را ایجاد کرده است. این مدل با تعارضات در روابط دولت و جامعه، اثربخشی جنبشهای ایدئولوژیک و رقابت با قدرتهای جهانی شکل گرفته است. این ساختار منحصر به فرد در خاورمیانه یکی از عوامل اصلی تعیین کننده سیاستهای داخلی و خارجی کشورهای منطقه است.