حملات اسرائیل به لبنان
با ادامه بحران در خاورمیانه، جنگ ناگزیر با نسل جدیدی از تجاوزات اسرائیل علیه لبنان گسترش خواهد یافت
با ادامه بحران در خاورمیانه، جنگ ناگزیر با نسل جدیدی از تجاوزات اسرائیل علیه لبنان گسترش خواهد یافت. ما با دو بحران بزرگ با یک جبهه گسترده جدید روبرو خواهیم شد. یکی بر خاورمیانه و دیگری بر اروپا متمرکز است. تأثیر هر دو بحران بر ایجاد نظمهای جدید منطقهای حیاتی خواهد بود. اینکه چگونه نتیجه جنگ جاری در اوکراین محیط امنیتی اروپا را شکل خواهد داد را میتوان در سه سناریو مختلف تحلیل کرد همکاری، رقابت و هژمونیک. این سناریوها را میتوان بر اساس سه پارامتر اساسی مورد بحث قرار داد. اینها استقلال استراتژیک اروپا، نفوذ آمریکا بر اروپا و موقعیت روسیه در این چارچوب است.در این سناریو، محیط امنیتی تعاونی با افزایش همکاری بین دولتهای اروپایی، احیای همکاری دفاعی بریتانیا با اتحادیه اروپا پس از برگزیت، و آشتی و ادغام مجدد روسیه در اروپا مشخص میشود. تجلی آنها افزایش تعداد و دامنه پروژههای دفاعی مشترک و فعالیتهای تولیدی و رویکرد آشتی جویانه تر در بین اعضای اتحادیه خواهد بود.
پیش از این، ساختارهایی مانند صندوق دفاع اروپا و همکاری ساختار یافته دائمی برای افزایش همافزایی دفاعی ایجاد شده بودند. تفاوت صندوق دفاع اروپا با همکاری ساختار یافته دائمی در این است که از بودجه اتحادیه اروپا استفاده میکند و همکاری متقابل شرکتی را به جای مذاکرات بین دولتی تشویق میکند و نقش نهادهای مهم دولتی مانند وزارت دفاع را کاهش میدهد.
این نظم امنیتی تعاونی در اروپا پیامدهای احتمالی مانند افزایش خودمختاری استراتژیک این قاره دارد. مشکل مزمن، عدم امکان تضمین امنیت و دفاع فراملی از طریق مکانیسمهایی مانند صندوق دفاع اروپا برطرف خواهد شد. نتیجه دیگر، افزایش اثربخشی ناتو اما کاهش تسلط ایالات متحده خواهد بود. پای اروپایی ناتو تقویت خواهد شد و از ایالات متحده خودکفا و مستقل خواهد شد. به همین ترتیب، از طریق افزایش هزینهها، تحریمهای مشترک و حمایت شدیدتر از اوکراین، روسیه مهار میشود و در نهایت روسیه میتواند دوباره به سیستم ادغام شود.
دومین آینده احتمالی برای محیط امنیتی اروپا را میتوان رقابتی توصیف کرد و احتمالاً یک جنگ سرد دوم با روسیه رخ خواهد داد. تفاوتهای بین دولتهای اروپایی و اقداماتی که آنها در طول جنگ روسیه و اوکراین انجام دادند، ممکن است در صورتی به وجود بیاید که منجر به اختلاف و بدبینی بین خود و در روابطشان با بازیگران خارجی شود. بر این اساس، قدرتهای بزرگ این قاره مانند آلمان، فرانسه و انگلیس از سیاستهایی پیروی میکنند که منافع ملی خود را در اولویت قرار میدهند. طرح سپر آسمان اروپا جنجالهایی را در اتحادیه اروپا، به ویژه بین آلمان و فرانسه، از جمله انتقاد آشکار در مطبوعات برانگیخته است. در یک سناریوی رقابتی، دولتهای اروپایی با استفاده زیاد از موشکها و پهپادهای کامیکازه و نگرانیهای دفاع هوایی و موشکی، نمیتوانند به یک اجماع مشترک در مورد چگونگی مقابله با تهدید روسیه برسند.
این سناریو عواقب احتمالی نیز دارد. ناسیونالیسم و حمایت گرایی، به ویژه با اولویت دادن به صنایع دفاعی داخلی، که مورد علاقه فرانسه است، به افزایش خود ادامه خواهد داد. اثربخشی ناتو نیز کاهش خواهد یافت زیرا کشورهای اروپایی به دلیل اختلافات داخلی و متعاقب آن نارضایتی ایالات متحده، کاهش اعتماد به اتحادیه اروپا و کشاندن اروپای شرقی، بالتیک و بالکان به سمت نظامیسازی سریع و در نتیجه معضلات امنیتی جدید، از عهده هزینههای دفاعی بر نمیآیند.
آخرین محیط امنیتی ممکن را می توان هژمونیک و محدودکننده توصیف کرد، از جمله جنگ سرد با چین. این سناریو نتیجه شکست در ایجاد خودمختاری استراتژیک در قاره با ایجاد زمینه مشترک در چارچوب ساختارهای تولید تعداد کافی پروژه خواهد بود.
از آغاز جنگ، علیرغم اظهارات مخالف کشورهای اروپایی، خریدهای تسلیحاتی بیشتر و بیشتری از خارج از اتحادیه صورت میگیرد و ایالات متحده بزرگترین منبع تامین آن است. بسیاری از کشورهای این قاره قبل از جنگ F-35 سفارش داده بودند، اما مشخص است که سفارشات اضافی توسط کشورهایی مانند جمهوری چک، آلمان، سوئیس و رومانی انجام شده است. کشورهایی که بودجه دفاعی کمتری دارند، مانند بلغارستان و اسلواکی، جنگنده های F-16 Block-70 را نیز به ایالات متحده سفارش دادهاند. برای بسیاری، خریدهای دفاعی ایالات متحده به عنوان تضمین امنیت آمریکا و ادامه حضور نظامی آمریکا در اروپا تلقی میشود. زمانی که اسناد راهبردی کشورهای بالتیک، اروپای شرقی و بالکان بررسی میشود، مشخص میشود که حفظ و تقویت حضور آمریکا در سرزمینهای آنها به عنوان یک اولویت راهبردی اتخاذ میشود.
نویسنده: پروفسور دکتر مراد یئشیلتاش مدیر بنیاد تحقیقات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ترکیه