تفسیر سیاسی هفته - سفر رسمی در سطح عالی به چین و مسئله اویغور

هر بار که سخن از سفر رسمی بلند پایه به چین به میان آید، در مطبوعات و رسانه های ترکیه اخباری علیه این کشور منتشر می شود که اغلب به علت مسئله اویغور است.

1226260
تفسیر سیاسی هفته - سفر رسمی در سطح عالی به چین و مسئله اویغور

رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه پس از شرکت در نشست G20  در ژاپن، سفری رسمی به جمهوری خلق چین خواهد داشت.

 

ارزیابی های پروفسور دکتر قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بایزدید آنکارا:

هر بار که سخن از سفر رسمی بلند پایه به چین به میان آید، در مطبوعات و رسانه های ترکیه اخباری علیه این کشور منتشر می شود که اغلب به علت مسئله اویغور است.

نمی دانم اخبار منتشره در رابطه با مسئله اویغورها تا چه اندازه درست است و تا چه اندازه تحت تاثیر رسانه های غربی منتشر می شود و یا تا چه اندازه در راستای سایه انداختن بر روابط ترکیه و چین است. ولی تمامی این اخبار نشانگر سردرگمی جدی نسبت به چین است. در این مقاله ام، هر چند که کمی مشکل و تلاشی خطرناک است، به اینکه چگونه باید از دیدگاهی گسترده تر به چین نگریست اشاره خواهم کرد. زیرا این سردرگمی هیچ منفعتی برای ترکیه، چین و اویغورها ندارد و تنها سبب ایجاد شبهاتی در تمامی طرفین می شود.

بین روزهای 12-20 ژوئن 2019، به دعوت سفارت چین در آنکارا و با برنامه ریزی İram گروهی هفت نفره با شرکت روسای نهادهای تولید اندیشه، آکادمیسین ها و نمایندگان رسانه ای، سفری کاری به چین انجام دادیم. در این چارچوب نظرات و برداشت های شخصی ام از برنامه های اجتماعی مختلف که با همکاری نهادهای تولید اندیشه در چین و برخی مسئولین دولتی در پکن، شانگهای و هانگوزو ترتیب یافت را با شما در میان می گذارم.

نگاهی کلی: چین با 1.4 میلیارد نفر جمعیت، به تنهایی 20 درصد از جمعیت جهان را تشکیل می دهد. از نظر جغرافیایی صاحب مساحتی بزرگتر از برخی قاره ها می باشد.

اولین چیزی که در چین به چشم می خورد، رسیدن به میزان مشخصی از توزیع درآمد و حل مشکلات عمده زیربنایی است. سطح درامد سرانه ده هزار دلاری در جاهایی که سفر کردیم محسوس بود. این وضعیت در جاده ها، زیرساخت ها، خودروها، مغازه ها، و برندها به وضوح به چشم می خورد.

در پکن و شانگهای احساس نخواهید کرد که به چین سفر کرده اید. این شهرها تفاوت چندانی از ژاپن و یا شهرهای غربی ندارند.

شهرنشینی غیراصولی که در کشورهای غربی به وفور دیده می شود، در جاهایی از چین که سفر کردیم چندان وجود ندارد. ساختمان های بلندی که همچون خنجری بر دل شهر فرود آمده و بافت تاریخی و اقلیم شهر را بر هم می زند، در چین چندان رایج نیست. جاده های عریض، پارک های بزرگ، درختان بلند، فضاهای سبز و معماری زیبا، اثر کابوس مانند ساختمان های بلند بر روی انسان را از میان بر می دارد. در حالی که ساختمان های بلند در بسیاری جاها سبب نابودی هویت شهر می شود، در پکن و شانگهای از آنجایی که به شکل هماهنگ با معماری، طبیعت و محیط اطراف ساخته شده، به این شهرها هویت می بخشد.

وقتی به میزان جمعیت توجه می کنیم، در چین نیز انتظار روبرو شدن با جمعیتی بزرگ نظیر هندوستان را داریم. ولی با جمعیت بزرگی روبرو نمی شویم. میزان جمعیتی که در کوچه و خیابان ها می بینیم، کمتر از استانبول است. تفاوت شانگهای 25 میلیونی با پکن 22 میلیونی مانند تفاوت استانبول و آنکاراست. یکی شهری جهانی با ارتباطات و فرهنگی جهانی، دیگری در پوسته سرد خود و شهری منظم ...

در چین، به علت پیشرفت سریع، استاندارد سازی وجود ندارد. به ویژه در بخش خدمات علاوه بر شیوه های بسیار خوب می توان با شیوه های بسیار بد نیز مواجه شد.

دومین اقتصاد بزرگ جهان که به سرعت در راه تبدیل شدن به اولین گام بر می دارد:

چین در حال حاضر پی از ایالات متحده آمریکا، دومین اقتصاد بزرگ جهان است. سهم چین در اقتصاد جهان از 1.8 درصد در سال 1978 به 18.7 درصد در سال 2017 افزایش یافته است. چین با 3.12 تریلیون دلار صاحب بزرگترین ذخایر ارزی جهان می باشد. این کشور در سال 2018 رشدی 6.6 درصدی داشته و به نظر می رسد در سال 2050، به تنهایی صاحب 20 درصد از تولید ناخالص داخلی در جهان باشد. بر اساس تخمین ها، پس از چین، کشورهای هندوستان و آمریکا در این لیست جای خواهند گرفت.

این رشد و توسعه اقتصادی در زندگی اجتماعی نیز محسوس است. از زمان تاسیس جمهوری خلق چین در سال 1949 تا باز شدن به جهان در سال 1978، تنها 200 هزار چینی به خارج از کشور سفر کرده اند. این در حالی است که سال گذشته 130 میلیون چینی سفر خارج از کشور داشته اند.

تمدن توسعه یافته مادی/تکنولوژیکی:

می توان گفت که چین از نظر مادی و تکنولوژیکی بسیار توسعه یافته است. این مسئله را می توان در زندگی روزمره در چین مشاهده کرد. در مرکز تحقیقاتی هووایی که بازدید کردیم، عمل جراحی از راه دور، کشاورزی از راه دور، استفاده از دستگاه ها و طراحی هایی از این قبیل به نمایش گذاشته می شود.

فرهنگ مادی/ تکنیکی چیزی دست نیافتنی نیست. تجارب ترکیه نشان می دهد که ظاهر مادی یک کشور می تواند در طول 10-15 سال کاملا تغییر یابد. مهم این است که این فرهنگ را چگونه تولید کرده و تا چه اندازه از هویت و فرهنگ خود استفاده کرده اید. قبل از سفر به چین، کنجکاو بودم که بدانم که آیا چین به تنهایی موفق به چنین امری خواهد شد یا نه. می خواستم بدانم آیا می تواند مدرنیته خود را تولید کند و یا همانطور که نمونه هایش را در بسیاری نقاط می بینیم، تسلیم مدرنیته غرب خواهد شد. ولی با دیدن فرهنگ و شرکت هاف لباس و مد غربی در فضایی که چهره مدرن چین را به نمایش می گذارد، این کنجکاوی ام برطرف شد. تقریبا در مغازه ها اثری از عکس مدل های چینی وجود ندارد. چین می تواند یک ابرقدرت باشد. اما به لحاظ روند فرهنگی که وارد شده، به نظر نمی رسد که بتواند مدرنیته خود را از لحاظ هویت و تمدن تولید کند. از این نظر تاثیرش بر جهان حداکثر می تواند به اندازه یک ژاپن جدید باشد!

جنگ تجاری با آمریکا؟

کسری تجارت خارجی آمریکا در برابر چین در سال 2018 ، به میزان 419 میلیارد دلار بود. این کسری که از سوی ترامپ یک سرقت تلقی شد، یکی از دلایل اصلی جنگ تجاری بین دو کشور است. مازاد تجاری چین تنها در برابر اقتصاد آمریکا، بیش از نیمی از اقتصاد ترکیه می باشد.

در حالی که تمام جهان از جنگ تجاری بین چین و آمریکا سخن می گویند، چینی ها از جنگ نامیدن این مسئله، اجتناب می کنند. و کاربرد مفاهیمی ملایم تر را ترجیح می دهند.

آنها فکر می کنند که در دوران اوباما با رقابت های پیشگیرانه روبرو بودند و در دوران ترامپ با محاصره مواجه هستند. در زمینه اینکه این رقابت به کجا کشانده خواهد شد نگران هستند. به عقیده خودشان، آماده رقابتی عادلانه هستند. آنها می گویند که تجارت دو جانبه ای به حجم بیش از 800 میلیارد دلار وجود دارد، بنابراین این اقدامات برای پایان دادن به این روابط سخت است. به این ترتیب روابط چین و ایالات متحده مانند آمریکا و ایران نخواهد بود.

آیا چین یک ابرقدرت است؟ مقامات چینی مصرانه مخالف این هستند که از آنها به عنوان ابرقدرت نام برده شود. آیا این یک شکسته نفسی خاص مردمان آسیا است؟ شاید هم یک استراتژی می باشد! نمی دانم! در حالی که از نگرش جهانی خود سخن می گویند، اعلام می کنند که با هیچ کشوری، حتی روسیه متفق نیستند ولی شرکایی دارند.

 

نویسنده: پروفسور دکتر قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بایزدید آنکارا



خبرهای مرتبط