ترکیه و چشم انداز تمدن جهانی- 5

عدم حل و فصل بحران های منطقه ای با بازیگران جهانی

900499
ترکیه و چشم انداز تمدن جهانی- 5

هفته گذشته به عدم حل و فصل بحران های منطقه ای با بازیگران جهانی به طور خلاصه اشاره کردیم. در این برنامه نیز قصد داریم کمی عمیق تر به تحلیل این موضوع بپردازیم.

توجه شما را به ارزیابی های پروفسور قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بیاضیت در این زمینه جلب میکنیم...

تاکنون در کشورهایی که بازیگران جهانی و یا ائتلافات بین المللی تشکیل یافته از سوی این بازیگران به آنها مداخله کرده اند، ثبات برقرار نشده است. بالعکس در کشورهایی که با مداخله بازیگران جهانی مواجه شده اند، میتوان گفت که بی ثباتی به وضعیتی مزمن تبدیل شده است. اغلب این کشورها با مرگ و میر، اشک، مهاجرت و بحران های اقتصادی بیشتری مواجه شده و به کشورهایی تبدیل شده اند که زندگی در آنها امکان ناپذیر شده است.

با نگاهی گذرا به بحرانهای اخیری که بازیگران جهانی به طور فعال در ایجاد آنها نقش داشته اند، این حقیقت تلخ به وضوح نمایان خواهد شد.

اتحاد جماهیر شوروی به تاریخ پیوست. ولی بحران افغانستان که با اشغال اتحاد جماهیرشوروی سابق آغاز شد، به رغم آن همه درد و رنج همچنان ادامه دارد.

بله صدام یک دیکتاتور بود. با حکومت استبدادی صدام بسیاری تحت ظلم و ستم قرار گرفتند. ولی با مشاهده آنچه که بر سر عراق در پی مداخله بازیگران بین المللی آمد، این سوال در اذهان مطرح میشود که آیا چند درصد از مردم اینکشور، نه عراقی با حضور صدام بلکه عراق کنونی را ترجیح میدادند؟

آیا مردم لیبی تا چه حد به آینده کشورشان که به دست بازیگران بین المللی تجزیه شده و به یغما رفته است، امیدوارند؟

در مورد سوریه چطور؟ میتوان گفت که کل مردم این کشور یا مجبور به مهاجرت شدند و یا به قتل رسیدند. در کشور سوریه که شهرهایی نظیر دمشق و حلب به وضعیتی دچار شدند که دیگر نمیتوان آنها را شناخت، با مداخله بازیگران بین المللی چطور میتوان به آینده امیدوار بود؟

پاکستان که دهها سال به علت جنگ در افغانستان تاوان سنگینی را پس داده است، با تهدید آمریکا، در مقایسه با سالهای قبل بیشتر با بحران رو در روست.

معاهده دیتون که علیا عزت بگوویچ یکی از بافضیلت ترین رهبران بشر را با تهدید، شانتاژ و وعده هایی که به جای نیاورده شد، مجبور به امضای آن شد، تا چه حد برای مسلمانان بوسنی صلح به همراه آورد؟ قاتلان صرب که مسلمانان بوسنی را در گورستان های جمعی دفن کردند، از سوی دادگاه های بین المللی جرام جنگی محکوم شدند ولی بوسنی هرزگوین با تجزیه میان صربها، کرواتها و بوسنیایی ها به کشوری تبدیل شده که نمی توان در آن قدم گذاشت.

تراژدی مسلمانان روهینگیا/ آراکان که به علت کشتار و به آتش کشیده شدن خانه هایشان به بنگلادش پناه برده و به خاطر دور بودن این منطقه قادر به مهاجرت به غرب نشده اند، توجه جامعه بین المللی و بازیگران جهانی را به خود جلب نکرده است. البته معلوم نیست که اگر این تراژدی توجه آنان را به خود جلب میکرد، آیا راه حلی عادلانه برای آن پیدا میکردند یا خیر؟

وضعیت فلسطین نیز که در طول یک قرن اخیر با مداخله بازیگران جهانی مواجه شده است، مشخص است. فلسطینی هایی که کشورشان روز به روز با اشغال اسرائیل کوچک و کوچتر شده و با محدود تر شدن آزادی هایشان با گذشت هر روز به زندانی باز تبدیل شده است....

بی شک میتوان به نمونه های بیشتری اشاره کرد...

متاسفانه کلیه بحران های ذکر شده، بحران هایی  هستند که در جغرافیای مسلمانان به وجود آمده اند. لازم است تا این موضوع به طور جداگانه مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.

چرا با مداخله بازیگران جهانی مسائل بغرنج تر و دائمی تر میشود؟

شاید اصلی ترین علت این وضعیت، نگرشی است که بازیگران بین المللی از آن برخوردارند. به سیاست بین المللی نه با شاخص اصول، عدالت، حق و ارزش ها بلکه با شاخص منفعت مینگرند. اظهارات این هفته خانم کتی پیری گزارشگر پارلمان اروپا در امور ترکیه مبنی بر "سازمان تروریستی پ ک ک قاتل 40 هزار نفر برای آنها تهدیدی به حساب نمی آید" علنا نشانگر این نگرش است. این طرز فکر، نشان میدهد تا زمانیکه این سازمان تروریستی به آنها حمله نکند، در مورد آن نگران نخواهند بود. این نگرش فوق العاده ضد بشری و غیر اخلاقی است. تمدن ما با این نگرش آشنایی ندارد. ما به هیچ مسئله ای با از یک چشم انداز امپریالیستی نگاه نمی کنیم. ما هرگز طرز فکری را که در راستای رسیدن به منافع به هیچ اصولی پایبند نبوده و در جهت رسیدن به اهداف خود نوع سیاست و اقدامی را مباح میداند، قبول نمی کنیم. در تمدن ما جنگ نیز حقوق خاص خود را دارد. ما از نگرشی برخورداریم که برای جنگ چارچوبی حقوقی تعیین کرده و تنها در آن چارچوب جنگ را مشروع میدانیم نه اینکه از حقوق به عنوان ابزاری برای جنگ استفاده کنیم. بازیگران  جهانی که با نگرشی ضد ارزشی و ناعادلانه و منفعت طلبانه سیاست خارجی خود را تدوین میکنند، با رویکردی مشابه با مسائل ذکر شده رو در رو میشوند.

در همین چارچوب بازیگران جهانی خودشان میتوانند منبع و ناقل بحران های منطقه ای باشند. بازیگران جهانی برای متضرر ساختن یکدیگر میتوانند مکررا از بحران های منطقه ای حمایت کنند. از کشورهای منطقه و مردم این کشورها در راستای منافع امپرایالیستی خود و برای آسیب رساندن به دیگران سوء استفاده میکنند.

بازیگران جهانی، خواهان طولانی شدن بحران ها هستند حتی اگر خودشان به وجود آورنده آن نباشند. موضع آمریکا در قبال سوریه نشانی از این وضعیت است. بازیگران جهانی به علت درآمد هنگفت ناشی از فروش سلاح به بحران های منطقه ای به عنوان فرصتی تجاری نگاه میکنند.

از سوی دیگر بازیگران جهانی هرگز تحت تاثیر مسائل ناشی از بحران های منطقه ای قرار نمی گیرند. هزینه سنگین این بحران ها را کشورهای منطقه میپردازند. بازیگران جهانی، در منطقه ماندگار نیستند. بذر نفاقی که بین مردم منطقه میکارند هرگز آنان را تحت تاثیر قرار نمی دهد.

برای یافتن راه حلی برای بحران های منطقه ای ناشی از علل مذکور، ابتدا نه ائتلاف های بین المللی که هزینه ای پرداخت نمیکنند، بلکه باید ائتلافات منطقه ای تشکیل شود.

بی شک مسائل تنها از بازیگران جهانی نشات نمیگیرد. اساسا منبع بسیاری از بحران ها و دلیل مداخله این بازیگران، رویکرد کشورهای منطقه است. خطاهای کشورهای منطقه نیز میتوان موضوع مقاله ای دیگر باشد. من از روشی که باید در حل بحران های منطقه ای به کار گرفته شود و یا نتایج روش اشتباهی که به کار گرفته شده سخن میگویم. در صورتی که راه حل در سطح منطقه ای جستجو نشود، کشورهای منطقه ای نبرد بازیگران جهانی متضرر خواهند شد.

انتقادات به حقی میتوانیم در مورد سیاستهای توسعه طلبانه ، مذهبی و نژادپرستانه کشورهای همسایه داشته باشیم. تلاش برای پیدایش راه حل های منطقه ای، به علت این نوع سیاستهای کشورهای منطقه بسیار دشوار است. ولی همانند نمونه های مذکور مداخله بازیگران جهانی، نه تنها بحران های منطقه ای را حل و فصل نمیکند بلکه باعث تعمیق آنها میشود. بحران هایی که حالت دائمی به خود گرفته اند، درهای کشورهای منطقه را به سوی مداخلات بین المللی باز کرده است. این وضعیت نیز کودکان جغرافیایی که هزاران سال است در کنار هم زندگی میکنیم را به جان هم انداخته و جغرافیایی که با یکدیگر زندگی کرده اند را بی ارزش کرده است. از اینرو بحرانهای منطقه ای به هر قیمتی باید از سوی کشورهای منطقه حل و فصل شده و باید برای حل آنها تمامی امکانات به کار گرفته شود.

 

نویسنده

پروفسور قدرت بلبل 

رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بیاضیت

 

Ankara Yıldırım Beyazıt Üniversitesi Siyasal Bilimler Fakültesi Dekanı Prof. Dr. Kudret BÜLBÜL



خبرهای مرتبط