دین و جامعه مدنی: اسراف

164020
دین و جامعه مدنی: اسراف

در برنامه امروز در رابطه با مقوله اسراف و دیدگاه اسلام نسبت به آن گفتگو خواهیم کرد.

اسراف یعنی خروج از تعادل و حد نصاب معقول.
اسراف از نظر دین اسلام از یکسو به معنی اقدام و یا مصرفی است که خارج از دین، عرف و فرهنگ معقول جامعه میباشد و از سوی دیگر به معنی هدر دادن اموال یا امکاناتی است که در دسترس وجود دارد.
در این خصوص امام محمد غزالی یکی از اندیشمندان بنام جهان اسلام چنین گفته است: خرج کردن متناسب در مواردی که دین و عدالت و انسانیت امر می کند جوانمردی است، کمتر از این میزان خست است و بیشتر از آن اسراف.
در قران کریم کلمه اسراف در زمینه های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.
اسراف در عقاید یعنی عدم باور به ان چیزی که حق است و یا اعتقاد به چیزهایی که مستحق آن نیستند. بنابراین عدم اعتقاد به توحید، عدم پذیرش رسولان الهی، عدم تصدیق کتابهای آسمانی نمونه های بارز اسراف در عقیده است.
بدیهی است عدم پذیرش یکتایی خداوند و شریک قایل شدن برای او بدترین نوع اسراف است و خداوند هم شدیدترین عقوبت را برای این گونه مسرفین در نظر گرفته است.
همچنین عصیان در برابر خداوند نیز از نظر قران کریم اسراف است که در این خصوص برخی احادیث نیز موجود هست.
با توجه به معنایی که برای اسراف بیان شد، اسراف در اعمال یعنی انجام اعمالی که نا حق بوده و شایسته انجام توسط انسانها نیستند. بنابراین هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حريم انسانى اسراف بر نفس شمرده مى‏شود. این نوع اسراف، خود دو نوع از رفتار ها را شامل میشود: نخست گناهان و کارهای حرام یعنی انجام هر کار حرامی نوعی اسراف است چرا که تجاوز از حدود الهی است. قران، آیاتی نیز در خصوص این نوع اسراف دارد.
بارزترین مصداق آن هم قوم لوط است که خداوند دو بار انها را با عنوان مسرف یاد نموده است که انها هم با عذاب الهی از بین رفتند.
در دوران جاهليت رسم بر اين بود كه هرگاه كسى از روى ظلم و تعدى به قتل مى‏رسيد بستگان مقتول با توجه به خوى و خصلت جاهلى و حس كينه‏ توزى و انتقام‏جويى چند نفر از بستگان قاتل را می کشتند. قرآن كريم اين تجاوز و انتقام‏جويى را مردود دانسته و فرمود: فلا يسرف فى القتل‏ . اما در قتل اسراف نكنيد، يعنى، براى قتل يك نفر، فقط يك نفر را به قتل برسانند آن هم با توجه به صدر آيه كه مى‏فرمايد نفسى را كه خداوند حرام كرده است نكشيد مگر از روى حق، يعنى اين كشتن هم فقط در مواردى تجويز شده است كه قاتل مستوجب كشته شدن باشد و با علم و عمد مرتكب قتل نفس شده باشد.
دوم اینکه اسراف در کارهای مباح و حلال و حتی امور واجب و مستحب نیز وجود دارد. به این ترتیب که در این نوع کارها ،معنای اسراف به از حد گذراندن در میزان انجام آن کار برمیگردد. این نوع اسراف، همان است که در افکار عمومی هم شناخته شده است و مثلا اسراف در مصرف نعمات الهی و امکانات موجود را شامل میشود. در قران، اینگونه اسراف برای پرهیز از زیاده روی در خوردن و اشامیدن، انفاق، قصاص و خرج کردن اموال ایتام استفاده شده است.
در احادیث صحه موجود هم می توان موارد متعددی را در مذمت اسراف مشاهده نمود.
دین اسلام نعمات مادی و معنوی اعطاء شده به انسانها را به عنوان یک امانت الهی تعبیر می کند. اسلام از انسانها می خواهد که این امکانات را در راه رضای خالق و شادی خلق صرف کنند.
به این ترتیب مخارجی که در راه مشروبات الکلی، فحشاء، رشوه و موارد مشابه آن مصرف می شود از جانب دین اسلام ممنوع اعلام شده است.
در همین رابطه اموری که سبب چشم و هم چشمی می شود و یا از روی حسادت انجام می گیرد، ممنوع دانسته شده است.
در این میان زندگی مجلل از جانب دین اسلام حرام محسوب شده و حتی استفاده از امکانات موجود بیشتر از ضرورت اقدامی زشت و مکروه دانسته شده است.
اساسا اعتدال یکی از اصول دین اسلام است. به عنوان مثال انجام عبادت در حدی که به مسئولیتهای انسان صدمه می زند امری مذموم دانسته شده است.
اسلام از تزئین افراطی مساجد، صرف هزینه های هنگفت برای مقابر و انجام دیگر امور غیر اقتصادی؛ مسلمانان را نهی کرده است.
نعمات الهی بدون اینکه فرقی میان انسانها باشد در میان انها توزیع شده است. هر انسانی براساس تلاش خود از این نعمات بهره مند شده و صاحب ثروت می گردد. دین اسلام همانگونه که در رابطه با نحوه کسب درامد قوانینی را وضع کرده است برای چگونگی هزینه کردن نیز قوانینی دارد.
انسانی که به خدا ایمان دارد تمامی مخارج خود را در راستای دستورات الهی انجام می دهد چراکه مالک حقیقی و نخست همه این امکانات و ثروتها خداوند است. به این ترتیب هر انسانی در ملک خداوند بوده و به همین دلیل می بایست بدون اینکه به دیگران و یا به جامعه زیان برساند کسب درامد کند.
یک انسان نمی تواند بگوید این ثروت از آن من است و این من هستم که در رابطه با مخارج خود براساس آنچه که می خواهم تصمیم می گیرم. زیرا در اسلام انسان وکالتا از جانب خداوند دارای ان اموال شناخته می شود.
این اموال امانتی از جانب خداوند می باشد و هر انسانی می باید در حفاظت از امانت تمامی تلاش خود را مصروف دارد.
به این ترتیب کسی که قرار است تا ثروت خود را صرف کند اگر در راه خداوند خرج کند پاداش می گیرد و اگر مطابق قواعد الهی نباشد تعذیب خواهد گردید.
در تعیین حدود استفاده از منابع مادی و امکانات موجود، برای ممانعت از بروز پدیده اسراف، مراجعه به باورها، عرف و عادت و پسندهای جامعه نیز اقدامی متصور است.
از منظر دین اسلام احتیاجات بشر، حدود مشخصی دارد. اما آنچه که فاقد حد و مرز است خواهشها و اروزهای نفسانی است.
هدف اسلام کمال انسان است. این هدف با مصرف گرایی تحصیل نمی شود.
بلکه لازم است تا انسان متوجه فضایل شود و میان فضایل و مصرف رابطه ای متناسب ایجاد کند.
بنابراین مواردی چون خوراک و پوشاک، زینت الات، ضیافتها و دیگر امور اگر از میزان مقرر خود فراتر رود اسراف بوده و مورد پذیرش دین نیست.
فراموش نکنیم که جهان بر تعادل استوار است. هر چیزی که فاقد تعادل باشد معیوب و محکوم به فروپاشی است و می تواند دیگر اجزاء وابسته خود را نیز مقید به تزلزل و حتی امحاء نماید.
به همین دلیل است که باید به تعادل اهمیت قائل شد و در راستای ان کوشید.
در واقع قران کریم تمامی رفتارهای نامتعادل مادی و معنوی را نوعی اسراف تلقی می کند.
این قبیل رفتارها قادرند اخلاق انسان و نظام جامعه و طبیعت را مخدوش کنند.


برچسب ها:

خبرهای مرتبط