سفر به استانبول
نظر یک توریست در مورد میدان هوایی استانبول

سلام دوستان عزیز, من سیران هستم. هفته قبل در مورد سفر هوایی ام از کشورم به تورکیه معلومات داده بودم. در طول سفرم به تورکیه، حتی قبل از اینکه طیاره را ترک کنم، شروع به کشف فرهنگ کردم. داستان تورکیه من از زمانیکه وارد میدان هوایی استانبول شدم، به معنای واقعی آن آغاز گردید…
طیاره ما در ساعت ۱۴:۴۵ به وقت تورکیه در میدان هوایی استانبول نشست کرد. قبلاً به این پیمانه یک میدان هوایی بزرگ و مدرن را ندیده بودم. پس از اینکه از طیاره پیاده شدیم، با بس به سمت ترمینال حرکت کردیم. وقتی به ورودی میدان هوایی رسیدیم، نماهای شیشهای عظیم و معماری خیره کنندهاش مرا به خود جذب کرد. وقتی وارد گردیدم، با فضایی وسیع و باز روبرو شدم. سقف ها آنقدر بلند بود که احساس می کردم در یک کلیسای جامع راه می روم. لوحه های الکترونیکی و صفحه نمایش های اطلاع رسانی مسافران که با نورهای رنگی تزئین شده بودند، صد ها پرواز… همه چیز بسیار پر جنب و جوش به نظر می رسید، اما در عین حال خیلی منظم بود. با خانم گونش که در طیاره با او معرفی شده بودم، سایر مسافران و لوحه ها را دنبال کردیم و به سمت کنترل پاسپورت رفتیم. در لین ایستاده بودیم که نظم و فرآیند این فضا به خصوص در چنین محیط وسیعی واقعاً تأثیرگذار بود. مأمور کنترل پاسپورت به طور محترمانه از هدفم از سفر به تورکیه پرسید. گفتم: "من توریست هستم و می خواهم در مورد این کشور زیبا معلومات بدست بیاورم". او با لبخند مهر را زد و پاسپورتم را به من داد و گفت: "به کشور ما خوش آمدید." در آن لحظه، این استقبال گرم واقعاً مرا خوشحال کرد. من منتظر ماندم تا کارهای خانم گونش تمام شود. سپس تصمیم گرفتیم قبل از گرفتن بکس های مان، کمی در میدان هوایی بگردیم و چای بنوشیم.
مدتی در داخل میدان هوایی قدم زدم. آثار هنری مدرن، فروشگاه های برند های بینالمللی و رستورانت هایی که غذاهای مختلف از آشپزی های گوناگون را ارائه می دادند، مرا به شدت تحت تأثیر قرار داد. به ویژه اتاق های ساکت، فضای راحت و نقاط بازی برای کودکان جزئیاتی بودند که اینجا را خیلی بیشتر از یک میدان هوایی معمولی می ساختند. خانم گونش توضیح داد که میدان هوایی استانبول در سال ۲۰۱۸ افتتاح شد و یک پروژه جهانی است که توجه را به خود جلب کرده است. او گفت که معماری، ظرفیت و زیرساخت های تکنالوژیکی این میدان هوایی در بخش هوانوردی از اهمیت ویژهای برخوردار است. صحبت هایش را اینطور ادامه داد: "میدان هوایی استانبول، با پروازهای مستقیم به سراسر جهان، در نقطه تقاطع آسیا، اروپا و افریقا به یک نقطه دیدار تبدیل شده است. امروز با صد ها شرکت هوایی و ده ها مقصد مختلف، به یکی از مقاصد محبوب مسافران بینالمللی تبدیل شده است. اما اینجا فقط یک میدان هوایی نیست؛ یک شاهکار انجنیری نیز بوده, پل که فرهنگ ها را به هم متصل می کند و سمبول قدرتمندی تورکیه به جهان است".
پس از گشت و گذار، تصمیم گرفتیم در یک جا بنشینیم و چای بنوشیم. خانم گونش گفت که چای های ما در گیلاس های باریک و بلند نوش جان می شود. به زودی، چایهای ما در گیلاس های باریک و بلند با نالبکی های سرخ رنگ همراه با بیسکیت به دستمان رسید. خانم گونش گیلاس چای را در دست گرفت و با لبخند گفت: «چای در گیلاس های باریک، نمادی از فرهنگ گرم تورکیه و زبان مشترک همسایگی و دوستی است. از روستا ها تا شهر ها، مردم دور هم جمع می شوند تا چای بنوشند. بدین ترتیب صحبت ها عمیقتر و روابط مستحکم تر می شود. این گیلاس نه تنها چای، بلکه رنگ، گرمی و صمیمیت آن را نیز منعکس می کند. سوال "یک گیلاس بیشتر می خواهی؟" در واقع به معنی "کمی بیشتر بمان، کمی بیشتر صحبت کنیم" است. چای در گیلاس های باریک، پلی است که مردم را گرد هم می آورد و روابط را تقویت میکند." من هم گیلاس را به دست گرفتم و فکر کردم. شاید به ظاهر تنها یک گیلاس چای باشد، اما در واقع بخشی گرم از فرهنگ این کشور بود. چای فقط یک نوشیدنی نیست؛ نماد دوستی، مهمان نوازی و همکاری است. پس از این صحبت صمیمی، به سمت جایی که بکس هایمان را دریافت می کردیم، حرکت نمودیم.
دوستان محترم, هفته آینده نیز در مورد استانبول و چیز های که در این شهر زیبا شاهد آن شدم معلومات خواهم داد.