ایستگاه اصلی راه آهن حجاز در عمان
این ایستگاه بیش از یکصد و بیست سال قدامت تاریخی دارد
امروز در اردن هستیم. در ساعات اولیه صبح، در جنوب عمان، بین ساختمانهای مدرن شهر، جلوی بنای تاریخی ایستاده ام که بیش از یکصد و بیست سال است در دل بیابان همچنان پابرجاست: ایستگاه اصلی راه آهن حجاز در عمان. این ایستگاه در سال 1903 میلادی افتتاح شد و یکی از مهمترین ایستگاهها در پروژه عظیم سلطان عبدالحمید دوم بود.
راهآهن حجاز، که به نام راه آهن حمیدیه حجاز نیز شناخته میشود، راه آهنی است که سلطان عبدالحمید دوم بین سال های 1900 تا 1908 ساخت و از دمشق تا مدینه ادامه داشت و طول آن 1322 کیلومتر بود. این خط، یکی از بزرگ ترین دستاوردهای انجنیری دوران خود بود که نباید تنها به عنوان یک خط راه آهن، بلکه به عنوان انتقال یک تمدن به دل بیابان ها نیز مورد توجه قرار گیرد.
راه آهن حجاز، با اضافه شدن بخش های جدید، به 1900 کیلومتر رسید و در دل بیابان، در واقع یک دهلیز تمدن جدید ایجاد کرد: 2666 پل و منفذ سنگی، هفت پل آهنی، نه تونل از دل صخره ها، و 96 ایستگاه که هرکدام یک شاهکار معماری بودند. هر یک از این ها اثر مهم انجنیری عثمانی در دل بیابان بود. دوراندیشی سلطان تنها به ریل ها محدود نشد: پایه های تلگراف که خط راه آهن را از بیابانهای بی پایان به استانبول متصل می کردند، و برجهای نگهبانی که برای مقابله با حملات بدوی ها ساخته شده بودند، امنیت پروژه را تضمین می کردند. همچنین هفت مخزن آب و 37 دیپوی آب که در طول مسیر احداث شد، به مقابله با خشکی بیابان می پرداخت و دو شفاخانه و سه کارگاه، به طور پیوسته کارکرد خط را تضمین می کرد.
هدف راه آهن حجاز، تسهیل سفر پرخطر حج بود. سفر خطرناک 40 روزه از سوریه به مدینه و 50 روزه به مکه، با استفاده از راهآهن به چهار یا پنج روز کاهش یافت. این امر به طرز قابل توجهی هزینه های حج را کاهش می داد و به همین دلیل تعداد حجاج افزایش می یافت. اما این پروژه عظیم به طور کامل به هدف خود که رسیدن به مکه بود، دست نیافت و ایستگاه پایانی آن در مدینه باقی ماند.
راه آهن حجاز زمانیکه به نمادی از تمدن عثمانی تبدیل شد، در مسیرهای مختلفی مانند حیفا و دمشق همه روزه رفت و آمد صورت میگرفت و بین دمشق و مدینه نیز در هر هفته سه بار سفرهایی برای انتقال مسافرین و کالاها انجام می شد. همچنین در مواقع ضروری، ریل های ویژه برای انتقال مواد ساختمانی، تجهیزات نظامی و حجاج حرکت میکردند.
امروز، ایستگاه اصلی راه آهن حجاز در عمان که در سال 1903 توسط استادان آناتولی ساخته شد، با ظرافت مشابه به ایستگاه سیرکَجی در استانبول، بازدیدکنندگان را استقبال می کند. در قسمت ورودی هنوز کتیبه های عثمانی و عربی قابل خواندن است که حکم شناسنامه بنا را دارند. طغرا سلطان عبدالحمید دوم و تاریخ ساخت بر روی سنگ، داستان های کهن خود را زمزمه می کند. یکی از ویژگی های برجسته ایستگاه، برجهای نگهبانی در چهار گوشه آن است. این برج های هشتگوشه نه تنها برای اهداف امنیتی بلکه برای تهویه طبیعی بنا نیز طراحی شده اند. پنجرههای کوچک در بالای برجها به گونهای ساخته شدهاند که نسیم بیابان را به داخل راه بدهند و در تابستانهای سوزان، جریان هوای خنک را ایجاد کنند.
در داخل سالون اصلی، زیر سقفهای بلند، به قدم زدن می پردازم و در ذهنم حجاج، تجار و مسافرین پرهیاهویی را تصور می کنم که روزی این ایستگاه را پر ازدحام کرده بودند. حالا اینجا همچون یک موزیم ساکت است. دیوارهای ایستگاه با کاشیهای هندسی و گچکاریهای ظریف تزئین شده اند که اثر دست استادان استانبولی است. در غرفه های تکت هنوز جدول زمان بندی ریل های عثمانی و مقررات راه آهن به چشم می خورد که گویی لحظهای از زمان در اینجا متوقف شده است.
در قسمت شرقی ایستگاه، اتاق تلگراف که یکی از مراکز مهم شبکه ارتباطی میان استانبول و مدینه بود، دیده میشود. دیوارها پر از جدول های الفبای مورس و دستگاه های تلگراف مسی است که سطح تکنالوژی آن دوران را نشان می دهد.
در محوطه ایستگاه، برج آب یک شاهکار انجنیری بیابانی است؛ سیستم زیرزمینی آن، آب باران را جمع آوری کرده و برای استفاده در تابستان ذخیره می کند. در بخش غربی ایستگاه، ساختمان کاروانسرا با اتاقهای بلند و محوطه با حوضچه های آن، جایی بود که حجاج می توانستند استراحت کنند. هر گوشه از این ساختمان، مهارت انجنیری و درک عملیاتی عثمانی را نشان می دهد.
وقتی به ریل نزدیک میشوم، زیر سایه سقفی زیبا که در کارگاه های کاخ ییلدیز استانبول ریخته شده، می ایستم. ریل های زنگ زده به افق کشیده می شوند و روزی ریل هایی از اینجا راهی سرزمینهای مقدس می شدند.
این بنا فقط یک ایستگاه ریل نیست؛ بلکه تاریخ است که در سنگ و آهن حک شده است. ایستگاه اصلی راه آهن حجاز در عمان، یکی از ارزشمندترین میراث های عثمانی در این سرزمین است و همچنان در دل اردن مدرن به مبارزه با زمان ادامه می دهد.
در مسیرم به سمت معان، ایستگاه های کوچک راه آهن را یکی یکی بازدید می کنم. ایستگاه ریل با مخزن آب و ساختمان تلگراف خود یکی از شاهکارهای انجنیری آن دوران است. ایستگاه بطن الغول، در دل کوه ها، تاسیسات راه آهن و محل سکونت کارگران را به شکلی استادانه ساخته است که موفقیت برنامه ریزی شهری عثمانی را به نمایش می گذارد. ایستگاه الخاصه و پل سنگی آن، ساخته شده با استفاده از تخنیک های انجنیری پیشرفته، شاهکارهایی در دل کوهها هستند.
وقتی به پتره نزدیک می شوم، بهتر درک می کنم که انجنیران تورک در هنگام ساخت راه آهن چه چالشهایی را تجربه کرده اند. تحت مشوره تخنیکی آلمانی ها، انجنیران عثمانی از فاکولته انجنیری سلطنتی، هر صخره و هر دره را به دقت محاسبه کرده بودند. آنچه که انجنیر حاجی بیگ در یادداشت های روزانه خود به عنوان "گذرگاه های شگفت انگیز" توصیف می کرد، اکنون به عظمت خود در مقابل من ایستاده است. تونل هایی که کوه ها را می شکافند، پل های سنگی که به ارتفاع 60 متر می رسند و دیگر آثار، سطح انجنیری آن دوران را به خوبی نشان می دهند.