نگاهی بر حمله تروریستی زیلاند جدید، چهارشنبه اول حمل 1397 هجری شمسی

آیا حمله تروریستی زیلاند جدید یک ترور مسیحی بوده است

1167304
نگاهی بر حمله تروریستی زیلاند جدید، چهارشنبه اول  حمل 1397 هجری شمسی

در روز 15 مارچ 2019 حین اقامه نماز جمعه در دو مسجد این کشور زیلاند جدید، برنتون تارانت تروریست استرالیایی حمله یی تروریستی خونباری ترتیب داد. در نتیجه این حمله تروریستی 50 مسلمان نماز گذار به شهادت رسیده و دهها تن نیز مجروح گردیدند. پس از حملات تروریستی درغرب، در حالی که به طور کاملا صحیح، تصویری ازجریان قتل و خونریزی منتشر نمیگردد، این بار حمله تارانت در سایتهای اجتماعی، به طور زنده پخش شد. در رسانه های مجازی و تلویزیونها، دقایق وحشت بار حمله و وضعیتی که مسلمانان با آن روبرو شدند، لحظه به لحظه منتشر شد.

 به ارزیابیهای پروفیسوردکتور قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بایزید انقره توجه شما را جلب میداریم:

این قاتل مجرمی عادی و یا تروریست بوده است؟

این سوال بسیاربیجا درمقابل یک چنین حمله یی خائینانه چقدر تلخ و جانگداز است. ولی تقریبا تمامی سیاستمداران و رسانه های غربی، به خونین ترین حمله یی تاریخ زیلاند جدید، نام حمله تروریستی را ندادند.  در حالیکه ترور را میتوانیم به شکل "روشی برای رسیدن به هدفی سیاسی، به شکلی طرح ریزی شده و با استفاده از جبر، خشونت، فشار، ترسانیدن و از پای درآوردن" تعریف کنیم. تاران نه تنها با پخش زنده  و به شکلی طرح ریزی شده به قتل انسانهای بیگناه و معصوم میپردازد، بلکه متنی 74 صفحه ای در رابطه با اینکه  چرا باید همه انسانهایی که به غیر از نژاد سفیدپوست میباشند را به قتل رسانید، مینویسد. اگر تارانت تروریست نمی باشد و کاری که انجام داده است نیز حمله تروریستی نمیباشد، نباید هیچ یک ازحملات راه اندازی شده تروریستی محسوب شود. نوشتن نام همه اسامی مخالف با اسلام و تورکها طی تاریخ هزاران ساله، مطلع بودن از همه حوادث و استفاده از زبان اصلی آنها در حین نوشتن بر روی اسلحه، نشان میدهد که وی در این حمله تنها نیست و از نظرعلمی نیزآموزش دیده ومورد حمایت قرار دارد.

دموکراسیها و آزادیها در غرب، دیگر نا توان تر وبی دفاعتر میباشند

دراروپا فاشیزم و نازیزم، بویژه به دلیل رکود اقتصادی در حال افزایش بوده است. اکثر کشورهای اروپایی درمقایسه با دیگر کشورهای دموکراتیک، حکومتهای شان از احزاب نژادپرست تشکیل گردیده است. دیده میشود که درنتیجه افزایش تاثیر احزاب نژادپرست، صدای اقشار آزادیخواه، کثرت گرا ولیبرال در کشورهای غربی، کمتر میشود. این اقشار نیز فشار بسیاری بر روی خود حس میکنند. در حالی که تهدید درمورد از میان برداشتن انواع سبکهای زندگی افزایش مییابد، تعداد کمی از رهبران متوجه هستند که این تهدیدها، همانگونه که قبل از جنگ جهانی دوم نیز بوده است، روز به روز آنها را نیز بیشتر از پیش تحت محاصره قرار میدهد. اقشار دلسوزازهردین، زبان و نژاد در غرب، باز هم به شهید شدن 50 مسلمان واکنش نشان دادند. نشان دادن اینکه آنها با مسلمانان همیاری میکنند، با توجه به محیط فشاری که در کشورهایشان حاکم است، بسیار با ارزش است. هرچند سیاسیون غربی سکوت کرده اند ولی جاسینا آردرن نخست وزیر زیلاند جدید، با فعالیتهایش نشان میدهد که هنوز هم رهبرانی که به شکلی انسانی به مسائل نگاه میکنند، در غرب وجود دارند. در یک چنین محیط ناامیدانه یی، در دوره یی که مسلمانان کشورش خود را درمانده و ناتوان حس میکنند، به سر کردن روسری و شرکت در مراسم عزاداری مسلمانان از سوی آردرن، رفتاری بسیار با ارزش است. سخنانش که گفته است: "همه کسانی که در این کشور متولد نشده ولی اینجا را برای زندگی انتخاب کرده اند، از ما هستند. کسانی که این قتل عام وحشت بار را ترتیب دادند، از ما نیستند."، نیز بسان پاسخی جدی به تروریستهای نژادپرست سفید پوست میباشد. پاسخ آردرن به ترامپ که از وی پرسید: "آیا کاری از دستم بر می آید؟" بسان درسی برای ترامپ بود. آردرن به ترامپ گفت: "به همه جوامع مسلمان محبت کرده و ابراز همدردی نمایید."

این عمل شنیع آیا یک ترور مسیحی بوده است؟

در حالی که سیاستمداران و رسانه های غربی، حوادثی که از سوی فاعلان مسلمان انجام میگردد را به شکل جهاد اسلامی و یا شریعتگرایی نام میبرند، هیچ تعریفی چون "تروریزم مسیحی" در مورد قتل عام تارانت به گوشمان نرسید. در حالی که تارانت در متنی که حاضر کرده بود، دعوت به کشتار همه افرادی که به غیر از سفید پوست میباشند و در غرب زندگی میکنند، مینماید. در حمله و در متن مانیفستی اش، اشاره بسیاری به مسیحیت گردیده است. اگر قرار باشد که یک حمله را به یک دین نسبت دهیم، دلایل بسیاری وجودد دارد که این حمله را با مسیحیت ربط دهیم.  شاید نام دادن به این این طرز فکر تهاجمی که روز به روز در غرب افزایش می یابد، به عنوان ترور صلیبی، مسئله را کمی از بعد مسیحیت در آورده و به طرز فکر صلیبی سوق دهد که این نیز مناسبتر خواهد بود. علیرغم همه اینها، نباید مسئله را همانند غرب ارزیابی نمود. چرا که غربی ها آموزگار ما نیستند و شده نمیتوانند. همانگونه که با طرز فکر آنها در زمینه یی نسبت دادن حملات تروریستی به اسلام، مخالفت مینماییم، نمیتوانیم به این حمله نیز نام ترور مسیحی را بدهیم. چرا که ترور به هر نامی که انجام گردد، باید میان تروریستها و دین، ایدئولوژی و ارزشهایی که ترور را به نام آن انجام میدهند، فاصله بگذاریم. در غیر این صورت به تروریستها خدمت خواهیم کرد. در دنیایی که به دلیل تروری که به نام اسلام انجام داده میشود، مسلمانان را و به دلیل تروری که به نام مسیحیت انجام میشود، مسیحیان را متهم نماییم، رسیدن به صلح و آرامش امکان ناپذیر خواهد بود. همانگونه که با دوستم برات اوز ایپک صحبت میکردیم، در دوره ها و مکانهایی که اسلام به شکلی وسیعتر موجود بوده، در جهان تاثیر گذارتر بوده و کشورها بیشتر به شریعت روی می آورند، در جغرافیای دیگری از دنیا، به عنوان مثال مسلمانان، مسیحیان، یهودیان، در کنار یکدیگر زندگی میکردند. به همین دلیل زیباترین نمونه های ادغام فرهنگهای مختلف را میتوان در جغرافیای امپراتوری عثمانی، اندلس و هندوستان مشاهده کرد. در این دوره ها هیچ مسلمانی همانند روز 11 سپتامبر، قتل انسانهای معصوم را حتی تصور نمیکرد. همانند فتو فکر حمله به هموطنانش توسط طیاره های جنگی f16 را نمیکرد. همه اینها رفتار جدید و مدرن مود غرب میباشد. مجسمه های بودا در توره بوره، در دوره هایی که افغانستان با شریعت اداره میشد و انسانها به جهاد، مفهوم واقعی اش را میدادند ریخته نشدند بلکه در دوره مدرن و گروه هایی که توسط غرب تغذیه و تمویل میگردند از میان رفتند. حمله تروریستی تارانت و حملات 11 پستامبر و 15 جولای، ناشی از طرز فکر مشابهی میباشند. هر سه این حملات، علیه انسانهای مظلوم، نشان میدهد که یک روح به شکلی عاری از اصول، قوانین، ارزشها و عدالت، چگونه میتواند انسان را به این نقطه برساند. حمله تارانت با اسلحه به انسانهای معصوم وبیگناه، حمله با طیاره درروز 11 سپتامبر از سوی بن لادن، حمله فتو در روز 15 جولای با طیاره های جنگنی F16، همه محصول طرز فکر مشابهی ناشی از جاه طلبی های غربی بوده است. با تعریف ترور به نام دینها، صرفا وصرفا به تروریستها کمک میکنیم تا پشت نام ادیان مخفی شوند.

در اینصورت چه باید کرد؟

تارانت در جریان جنایت وحشیانه اش به شکلی خونسرد و با پخش زنده به تمام جهان، مطمئنا اقلیم موجود در غرب، رسانه ها و طرز سخن گفتن، نژادپرستی، تبعیض و نفرت برخی از سیاسیون تاثیر داشته است. این نمونه مشخصی از اسلام هراسی در غرب و تنفر از اردوغان که که رو به افزایش میباشد بوده  است. تروریستهایی چون تارانت، بن لادن و فتو اعمالشان را به هر شکلی که توجیه نمایند، انسانهایی که دارای ذهن و طرز فکر مشابه با آنها هستند، باید در مبارزه برعلیه اینها شریک گردند. خانواده بشریت در همه یی جهان، باید علیه حملات تروریستی، بدون توجه به دلیل انجام آن، واکنش نشان بدهند. دنیا همانند روستایی جهانی است. انسانها از هر زبان، دین و طرز فکر، در اقصا نقاط جهان، در کنار یکدیگر زندگی میکنند. اجازه ندهیم تا انسانهایی از ادیان و طرز تفکر های مختلف صلح، آرامش و آزادیهایمان را بربایند. مقاله این هفته را با یک دعوت به پایان میبریم. انسانهایی که دارای عقل سلیم میباشید، متحد شوید. در غیر این صورت تاریکی که کم کم در حال انتشار است، همه مان را اسیر خواهد کرد.

نویسنده:پروفیسوردکتور قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بایزید انقره 

Ankara Yıldırım Beyazıt Üniversitesi Siyasal Bilimler Fakültesi Dekanı Prof. Dr. Kudret BÜLBÜL



اخبار مربوطه