چشم انداز تمدن جهانی از دیگاه تورکیه چهارشنبه 7 قوس 1397 هجری شمسی -48-

به ادامه مطلب هفته گذشته با عنوان " مطالعات مربوط به اوریانتالیزم و یا شرق شناسی " بقلم پروفیسور دوکتور قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم

1096583
چشم انداز تمدن جهانی از دیگاه تورکیه چهارشنبه 7 قوس 1397 هجری شمسی -48-

در برنامه هفته گذشته، به توضیح پیرامون تغییر شکل اورینتالیزم و مطالعاتی پرداختیم که در گذشته از سوی محققین غربی در شرق انجام میگرفت، در حالی که امروزه انسانهای شرقی با رفتن به کشورهای غربی، مستقیما آن را در اختیار غربی ها قرار میدهند. در مقاله هفته گذشته اشاره کردیم به خطای افرادی که با استفاده از تجارب و منابع مالی کشورهای خود با هدف کسب تجربه به خارج از کشور اعزام شده، ولی به جای متخصص شدن در مورد کشوری که بدان سفر کرده اند، در آن کشورها اقدام به تحقیق در مورد  مرز و بوم خود میکنند.

این هفته نیز به ادامه مطلب هفته گذشته مان با عنوان " مطالعات مربوط به اوریانتالیزم و یا شرق شناسی " بقلم پروفیسور دوکتور قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم ادامه میدهیم:

روشنفکران خادم غرب  و بیگانه با جامعه

بدون شک بازگشت به وطن، بدون انجام تحقیقات و اقدامات ناکارآمد برای کشورخود، از 200 سال بدین طرف پرابلم جدی بوده است. در این شرایط، قبل از هر چیزوجوه مادی که برای اعزام این افراد به خارج بمصرف رسیده و منابعی که به رغم تمامی مشکلات در اختیاراین افراد قرار داده شده به هدر رفته است. بدین ترتیب کسانیکه باامید به پیدایش راه حلی برای پرابلمها، به خارج اعزام میشوند، بجز ناامیدی چیز دیگری به همراه نمیآورند. این افراد بعداز تحقیقاتی که برای غربی ها انجام داده اند، پس از بازگشت به وطن، بازخادم آنها خواهند شد.

با نگاهی به این موضوع از دیدگاه تورکیه، آیا میتوان گفت که یکی از دلایل بیگانگی روشنفکران با جامعه طی 200 سال، این نبوده است؟ سفر به خارج برای کسانیکه در کشورهای درحال رشد زندگی میکنند، یک امتیاز محسوب میشود. به افرادی که از چنین امتیازی برخوردارمیشوند، بیش از حد اهمیت داده میشود. از این رو در حالی به کشورهای خود باز میگردند که با جامعه خود دربیگانگی قرار دارند و این امر تاثیرات منفی فراوانی به همراه دارد. از اظهارات سعید حلیم پاشا که از جمله صدراعظم ویا نخست وزیران حدود صد سال قبل این مساله را مورد ایراد قرار داده بود چنین معلوم میشود که این، وضعیت جدیدی نیست. پاشا از دو نوع روشنفکردر دوره ای که زندگی میکرده،  نام برده است؛ عده یی که غرب را نمیشناختند و عده یی که با جامعه خود آشنا نبودند. او همچنین، مضر بودن این دو را زیرسوال برده است. به عقیده او هر دوی این روشنفکران برای جامعه مضرهستند. ولی روشنفکرانی که شناختی از جامعه خود نداشته ولی به غرب آشنایی دارند، از بقیه مضرترند.

عده یی از کسانیکه مدتها در خارج از کشورزندگی کرده اند، به علت بیگانگی با جامعه ای که در آن متولد شده اند، اغلب بانگاهی متکبرانه و تنفر آمیز به کشور خود بازمیگردند. در حالیکه جوامع آنها پیشرفت مهمی در طول این روند داشته اند. آنچه که از افراد از خارج بازگشته انتظار میرود، موضع توهین آمیز، متکبرانه و خشن در قبال مسائل جامعه و تکرار آنها نیست. بلکه از این افراد انتظار میرود تا با استفاده از تجربیات خود راه حلی برای آن مسائل بیاندیشند. انتظاری که از این افراد میرود، ارائه نظریه ها و آموزه های کشورهای غربی نیست، بلکه بازنگری مسائل با یک دید انتقاد آمیز و سازنده میباشد.

شرق شناسی به خودی خود

بیگانه شدن کسانی که به نام سازمان های دولتی در خارج از کشور تحقیق کرده، از طریق نهادهای آکادمیک در خارج از کشور تحصیل نموده و همچنین آکادمیسین ها با جامعه خود، از جنبه پرورش نسل های آینده و تاثیر گذاری برروی آنها میتواند بسیار مضر باشد. اطلاعات، نظریه ها،  روشها و شاخص هایی که در چارچوب علوم اجتماعی در کشورهای غربی آموزش داده میشود، بدون شک برای خود این کشورها بسیار مفید ومعنی داراست. این اطلاعات ممکن است در حد معینی برای دیگر کشورها نیز قابل توجیه باشد. ولی اگرآکادمیسین ها، براساس آنچه که در غرب آموخته اند، علوم اجتماعی از جمله سیاست، جامعه شناسی و اقتصاد را از جنبه تاریخ، متفکرین و نظریه پردازان غربی ارائه کنند، بی ریشگی و نداشتن تاریخ را به کشور خود انتقال میدهند. چرا که علوم غربی اطلاعات، تفکرات و برداشت های کشورهای غیرغربی را در بنیه خود جای نمیدهد. در اینجا از آکادمیسین ها انتظار میرود تا آموخته های خود را با تجربیاتی که در کشورهای غربی کسب کرده اند، ادغام کنند. درغیر اینصورت، تاریخ و تجربیات کشور نه به دست غربی ها بلکه به دست روشنفکران خود این جوامع نادیده گرفته شده و به نابودی محکوم میشود.

کنه مسئله در چیست

بدون شک محققینی وجود دارند که با سفر به غرب مطالعات بسیار مهم و ارزنده ای برای کشورهای خود انجام داده اند. صرف نظر از این افراد، عمده ترین دلایل این مسئله را میتوان بدین شکل طبقه بندی کرد:

1.عدم داشتن برنامه ای هدایت کننده ودرعین حال محدود کننده توسط کشوراعزام کننده:

در اعزام محقق چه از سوی  دانشگاه ها و چه از سوی نهادهای دولتی انجام بگیرد، معمولا محدودیت خاصی در نظر گرفته نمیشود. در بسیاری از موارد حتی انتخاب کشور اعزامی توسط خود محقق انجام میشود.

2.راحت طلبی محققین اعزامی:

کسانی که به خارج از کشور اعزام میشوند لزوما باید ازنظر انجام تحقیقات وتسلط بیشتربرزبان، عملکرد بسیار خوبی داشته باشند. چرا که دیگر آکادمیسین ها در این زمینه از اطلاعات بیشتری برخوردار بوده و آنها ملزم به فعالیت و تلاش بیشتری برای هم سطح شدن با آنها هستند. ولی وقتی موضوعات مربوط به کشور خودشان را انتخاب میکنند، طبیعتا نیاز کمتری به تلاش و فعالیت پیدا میکنند. راحت طلبی ها و راهنمایی های غلط باعث شد تا شاهد رساله و پایان نامه هایی شوم که ارزش زیادی نداشتند. دانشجویی در اتریش، گفته بود که در زمینه سیاست تورکیه در قبال اتحادیه اروپا و دانشجوی دیگری در آلمان از موضوع تز دکتری خویش که در مورد حزب عدالت و توسعه بود، خبر داده بود. من هم به آنها گفته بودم که دیگر این موضوعات را همه میدانند و حتی مردم در کوچه و بازار در مورد آن مباحثه میکنند. از آنها سوال کرده بودم که آیا با تحقیق بر روی این مسائل چه فایده ای برای مردم تورکیه خواهید داشت؟ تحقیق پیرامون این مسائل برای کسانی که در اروپا زندگی میکنند بسیار پرمعناست. از اینرو به آنها گفته بودم که شاید بتوانند در اروپا آینده خوبی داشته باشند. دو موضوع رساله دکتری که در سال 2017 در آمریکا با آن مواجه شدم نیز از این نوع بود. "جنبش های اسلامی در تورکیه" و "تاثیر تصوف بر جنبش های کرد".اگر چه موفق نشدم آنها را متقاعد کنم ولی لااقل به آنها گفتم: انتطار دارید وقتی به کشورتان بازگشتید، چه نوع کمکی به مردم خود بکنید؟ اگر مطالعات خود را بر روی روابط بین دین و دولت در آمریکا و اوانجلیزم انجام داده بودید، هنگام بازگشت نیاز بیشتری به شما احساس میشد.

3.راهنمایی توسط آکادمیسین های دارای ویزیون امپریالیستی در کشورهای اعزام شده:

دربرخی موارد این نوع راهنمایی ها مورد بحث است. ولی اگرنیروی اعزامی درمورد آنچه که میخواهد بیاموزد آگاهی داشته وهوشیارباشد، این موضوع غیرقابل حل نخواهد بود. هنگامی که برای تحصیل در مقطع دکتری اقدام کرده بودم، درجریان مصاحبه دریک دانشگاه درانگلستان، اعلام کردم که میخواهم درموردکشورانگلستان تحقیق کنم. درپاسخ به من گفتند که عجیب است که برای اولین باربا پیشنهاد مطالعه بر روی غرب شناسی مواجه میشوند. و نهایتا پذیرش من دراین دانشگاه مورد قبول قرارگرفت.

بدون تردید دربسیاری از موارد، تحقیق پیرامون تورکیه بسیار مفید بوده و باید این موضوع مورد تشویق قرار بگیرد. ارائه صحیح تاریخ و میراث عثمانی که درعین حال به تاریخ بسیاری ازکشورها مربوط میشود، ازسوی آکادمیسین های تورک بسیارحائز اهمیت است. اگر نهادها و سازمان هایی که به خارج از کشور محقق اعزام میکنند، در زمینه تحقیق در مورد تورکیه محدودیت هایی را ایجاد کنند، این مسئله 200 ساله قابل حل خواهد بود.  درغیر اینصورت، همانطورکه سزایی قاره کوچ در شعر خود به نام "قصه" سروده است، محققین اعزامی خود را دربین تحقیقاتی که برای غرب انجام میگیرد، از دست خواهیم داد.

ارزیابی های پروفیسور دکتور قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بایزید انقره  را در مورد" اوریانتالیزم و یا شرق شناسی" تقدیم حضورتان کردیم.

Ankara Yıldırım Beyazıt Üniversitesi Siyasal Bilimler Fakültesi Dekanı Prof. Dr. Kudret BÜLBÜL



اخبار مربوطه