ترکیه و چشم انداز تمدن جهانی - 50 - آیا اروپا در حال سقوط است؟

ارزیابی های پروفسور قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بیاضیت در رابطه با این موضوع:

1105013
ترکیه و چشم انداز تمدن جهانی - 50 - آیا اروپا در حال سقوط است؟

در جریان تظاهرات اعتراضی جلیقه زردها در فرانسه و برخی از کشورهای اروپایی که از هفته پیش آغاز شده است، تظاهر کنندگان خودروها را به آتش کشیده و به فروشگاه ها حمله کردند. در خلال این تظاهرات ها که به کشته شدن چندین نفر انجامید، به گزارش مقامات رسمی، تنها آخر هفته گذشته صدها تظاهرکننده مجروح و هزاران تن از آنان بازداشت شدند.

هم اکنون توجه شما را به ارزیابیهای پروفسور قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بیاضیت در این رابطه جلب میکنیم:

در اروپاچه رخ میدهد؟ در بسیاری از مقالات قبلی از درونگرایی اروپا و اینکه دوره ای همانند دوره قبل از جنگ جهانی دوم را پشت سر میگذارد، اشاره کرده بودیم.  در مقالات قبلی گفتیم که علت واکنشهایی که با مهاجر، خارجی، اسلام و یهودی ستیزی بروز کرده و رفته رفته افزایش میابد، را باید در اعماق جستجو کرد. قبلا تشریح کردیم که مسئله اصلی مهاجرین نیستند، این خود اروپاست که با متهم کردن مهاجرین و مسلمانان با اصرار از رویارویی با جامعه اش اجتناب میورزد. در مقالات قبلی توضیح دادیم که مسئله، آینده اروپاست و باید تصمیم بگیرد که آیا اروپا همان اروپایی است که اخیرا از طریق اتحادیه اروپا به تولید معیار و ارزش پرداخته و یا اروپایی است که تسلیم فاشیسم و نازیسمی شده که در ژنهای سیاسی اش موجود است. رجوع شود به (https://www.yenisafak.com/hayat/turkiye-karsitligi-avrupayi-kurtarir-mi-2624277)

با اصرار تاکید کردیم که در چنین شرایطی اگر اقشار آزادی خواه اروپایی قادر به رساندن صدای خود نشوند، فردا ممکن است بسیاردیر شده باشد.

آنچه که در فرانسه رخ داد؟

حوادث واقع در فرانسه، بهای سنگینِ علتِ برون گرایی اروپا و تبدیل آن به منطقه ای که مهاجر ستیزی، نفرت و نژادپرستی حالت عادی به خود گرفته را به نمایش گذاشت. در جریان اعتراضات جلیقه زردها، واکنشی بر علیه مهاجرین وجود ندارد. واکنشی از سوی مهاجرین نیز در میان نیست. عدم دست یابی به نفع کافی از روند جهانی شدن، رکود اقتصادی و انتظارات فرانسوی ها در راستای تداوم رفاه سابق در کشورشان را میتوان به عنوان مهمترین علت این واکنش ها نام برد. ولی رشد دیگر اقتصاد ها و سایر تحولات جهانی، سبب شده تا تداوم رفاه اجتماعی و اقدامات سابق دولتی در نه تنها فرانسه بلکه در دیگرکشورهای اروپایی نیز امکان ناپذیر شود.

رویدادها و رسانه ها

هنوزفراموش نکردیم که در جریان حوادث پارک گزی در استانبول، چطور همه رسانه های جهان در محل حادثه کمپ زده و بی وقفه ساعتها به اخبار مربوط به این حوادث پوشش دادند و چگونه تظاهرکنندگان را قهرمان جلوه دادند. نماد دختر شال قرمز و مرد ایستاده هنوز در اذهانمان است. شبکه های رسانه ای به تصاویرمبالغه آمیز به همراه انتقادات شدیدالحنی در باب نقض حقوق بشر از سوی پلیس و کشورترکیه پوشش دادند.

قضیه تظاهرات جلیقه زردها در پاریس جای گسترده ای در رسانه ها نداشت. رسانه ها به هیچ وجه، اخبار مربوط به توسل پلیس فرانسه به قوه قهریه در جریان این تظاهرات ها که حتی دانشآموزان دبیرستانی نیز در آن شرکت داشتند و همینطورانتقادات مربوط به نقض حقوق بشر در اینکشور را پوشش ندادند.

جلیقه زردها چه میخواهند؟

جلیقه زردها، مطالبات خود را همانند برنامه یک حزب سیاسی، تحت چندین ماده مطرح کردند. این مطالبات فراتر از لغو افزایش قیمت سوخت بوده و طیفی از خواسته های سیاسی، اجتماعی، اداری و اقتصادی که اجرای آن تنها از سوی یک حزب سیاسی امکانپذیرخواهد بود، را شامل میشود. این مطالبات در راستای کاهش هزینه های بالای زندگی و مالیات ها، بهبود شرایط کار، گامهای برداشته شده در مورد مهاجرین، قانون انتخابات، افزایش مدت زمان ریاست جمهوری به هفت سال، مطرح شده است.

سرنگون سازی اقتدار باریختن به خیابانها نه با برگزاری انتخابات...

بی شک واکنش دموکراتیک، یک حق است. در جوامع دموکراتیک هر نوع طلبی میتواند مطرح شود. به این علت نیزآزادی برگزاری تجمعات و تظاهرات میتواند مورد استفاده قرار بگیرد. بااین روش میتوان دولت را در راستای برگزاری انتخابات زودرس تحت فشار قرار داد. استفاده از قوه قهریه در برابر واکنش های دموکراتیک و نقض حقوق تظاهرکنندگان نیز البته که یک جرم محسوب میشود.

به همراه همه اینها، راه تغییردولتهای حاکم در کشورهای دموکراتیک مشخص است. در دموکراسی ها، اقتدارهای سیاسی ناخواسته، نه در خیابانها،بلکه پای صندوق های رای سرنگون میشوند. سرنگون سازی اقتدارهای سیاسی از طریق تظاهرات های خیابانی، اعتراضات خشونت آمیز، یغماگری ها، آتش زدن خودروها، مغازه ها و اماکن عمومی و حمله به انسان های بیگناه،چیزی بجز آنارشی و فاشیسم به همراه نخواهد داشت. اگرچه اخیرا آنچه که از صندوق های رای خارج میشود، اکثرا فاشیسم است، ولی هرگزنمیتوان پیش بینی کرد، جنبشهای خیابانی که نشانی از وندالیسم دارند، به کجا کشیده خواهد شد.

میراث انقلاب فرانسه برای بشر

فرانسه متاسفانه از جنبه نتیجه جنبشهای خیابانی، کشوری است که رنجهای فراوانی را برای بشر به همراه داشته است. همه به خوبی میدانیم، انقلاب فرانسه که با آرمانهای "آزادی، تساوی و برادری" آغاز شده بود، به وحشیانه ترین قتل های زنجیره ای و گیوتین در طول تاریخ بشر ختم گردید. ملی گرایی ناشی از این انقلاب، به از هم پاشیدن جهان ادامه میدهد. این انقلاب زمینه تجزیه انسان ها با هویت و دولتهای جدیدشان در حالیکه هنوز شور و شعف کسب استقلال را در دل دارند و همچنین مدیریت راحت تر آنان را فراهم میکند.

در عین حال روشنفکری از نوع فرانسوی، بشر را به عقلانیت ذاتی تسلیم نموده و در مورد هر چیزی که از دید آنها منطقی به نظر نمیرسد، از نگرش تحقیرآمیزی پیروی میکند.

اگر به خاطر بیاوریم که خونینترین جنگهای تاریخ بشر، شدیدترین مرگ و میرها و گیوتین ها در دوره روشنفکری به وقوع پیوسته است، خواهیم دید که گسسته شدن کلیه پیوندهایی که انسان با اخلاق، دین و خدا دارد، چطورمیتواند به نوعی فرانکاشتاین تبدیل شود. امروزه در مورد دستکاری نطفه انسان و خلق یک انسان مصنوعی همه نگرانی های به حقی دارند. در طول این روند که ممکن است، پایان بشریت را رقم بزند، جایگاه روشنفکری فرانسوی که نشانی از انتزاع ذهن از همه ارزش ها دارد، غیرقابل انکار است. انسان مصنوعی دیگر به عقل انسان نیز نیازی ندارد.

ادموند بروک در کتاب " تأملاتی در انقلاب فرانسه" مختصر و مفید به نتایج مرگبار مشروع جلوه دادن سرنگونی اقتدار از طریق جنبش های خیابانی و یا انقلاب ها اشاره کرده است. همانطور که برات اوزایپک نیز عنوان کرده است، وقتی بروک این مسائل را مطرح کرده بود، ژاکوبن ها هنوز اقتدار را به دست نگرفته و هنوز ارزش هایی نظیر آزادی، تساوی و برادری به خون آغشته نشده بود. نه تنها پادشاه و ملکه، اصیل زادگان و علما بلکه سر هزاران فرد معمولی زیر گیوتین نرفته بود. هنوز روبسپیر با روش سیاست ترور رقبای میانه روی خود را اعدام نکرده بود. در پی این اعدام ها خود روبسپیر نیز اعدام نشده بود.

اینطور به نظر میرسد که مجددا موج بی نظمی جدیدی از فرانسه به کل جهان  در حال سرایت است. این بی نظمی از نیروی بالقوه آسیب رساندن به بسیاری از جوامع و کشورها از جمله کشورهای اروپایی برخوردار است. بله اگر حوادث مشابهی در ترکیه و یا در جوامع غیرغربی به وقوع بپیوندد، بازتاب مبالغه آمیز، تحقیر آمیز و غیرواقعی به خود میگیرد. البته که وقوع چنین وضعیتی در کشورهای غربی نیز برای ما رضایت بخش نخواهد بود. چرا که غرب و یا فرانسوی ها، آموزگار ما نیستند. ما در هر وضعیتی، به رغم تلاش های امپریالیستی آنان، در قبال کشورهای غربی عادلانه رفتار کرده و به فکر جوامع غربی و بشر خواهیم بود.

 

نویسنده

پروفسور قدرت بلبل 

رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بیاضیت

 

Ankara Yıldırım Beyazıt Üniversitesi Siyasal Bilimler Fakültesi Dekanı Prof. Dr. Kudret BÜLBÜL

 



خبرهای مرتبط