چرا سازمان ملل کارکرد خود را از دست داده است؟

سازمان ملل متحداز سال 1960 بدین طرف، کارکرد خود و قدرت حمایت از حقوق بین المللی را تا حد زیادی از دست داده است

870430
چرا سازمان ملل کارکرد خود را از دست داده است؟

مفهوم دولت از افلاطون تا به روز این چنین تعریف شده است:

"به موجودیت حقوقی که توسط ملت یا گروهی از ملتها تشکیل شده و بسته به تمامیت ارضی از لحاظ سیاسی، سازماندهی شده باشند، دولت گفته می شود".

سازماندهی سیاسی این موجودیت حقوقی در چارچوب قواعد و مبانی خاص انجام می گیرد. این قواعد و مبانی خاص در طول زمان اصلاح و تبدیل به قانون می شود.

غربی ها معتقد هستند که تاریخ تبدیل قوانین به مبانی حقوقی با امضای توافقنامه مگنا کارتا در 1215 آغاز می شود.

اما مسلمانان بر این باور هستند که تاریخ تبدیل قوانین به حقوق، وثیقه مدینه می باشد.

این وثیقه توسط شخص پیامبر اسلام و پس از هجرت از مکه به مدینه در سال 623 میلادی تدوین شده است. این کنوانسیون جامع ترین قوانین حقوق بشر تدوین شده تا به آن روز بود که پیامبر اسلام و مسلمانان، یهودیان و نیز بت پرستان را در بر می گرفت.

هر چند سعی شد تا با وضع این قوانین به جنگ و درگیری بین قبایل اوس و خزرج که دو قبیله مهم آن زمان در مدینه بودند، پایان داده شود، اما این سند در اصل بر آزادیها و حقوق اساسی انسانها تاکید داشت. همچنین با وضع این سند، قبایلی که پراکنده شده بودند تحت عنوان امت (دولت) واحد گردهم آمدند و هر کدام در قبال یکدیگر مسئولیتهایی را بر دوش گرفتند.

وثیقه مدینه همچنین از نظر تاکید بر آگاهی امت واحد بودن، ایجاد همبستگی اجتماعی، اتحاد سیاسی و زمینه دفاع مشترک یک سند تاریخی سیاسی و حقوقی قابل توجهی است.

در شرق و غرب، مبارزه برای ادامه زندگی بشر، به رغم تمامی حاکمان و دیکتاتورهای بی رحم، یک جنگ عادلانه و منصفانه است. با توسعه اقتدار دولتی و گسترش آگاهی ملی، مفهوم عدالت از ارزش جهانی برخوردار شد و باعث بوجود آمدن نهاد «حقوق بین المللی» شد. و در هر دوره ای تقریبا تمامی دولتها به تطبیق خود با قوانین بین المللی متعهد بوده اند.

بدنبال جنگ و ویرانی های بوجود آمده در نتیجه دو جنگ جهانی اول و دوم، انسانها مجبور شدند، اطراف یک سازمان و نظامنامه حقوقی جدید گردهم آیند. نوع بشر بدلیل فقدان هر نوع نظامی که حافظ حقوق بین الملل باشد، در هر دو جنگ جهانی دهها میلیون کشته و مجروح دادند و این الزام سبب شد تا در 25 اکتبر 1945 در شهر سانفرانسیسکو در آمریکا، سازمانی به نام سازمان ملل متحد تاسیس یابد. در این سازمان که با هدف حمایت از صلح و امنیت جهانی و ایجاد همکاری اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تاسیس گردید، تقریبا تمامی کشورها بدلیل تخریب بوجود آمده در نتیجه هر دو جنگ، شرکت کردند.

سازمان ملل متحد بویژه در دوره جنگ سرد، فایده های بسیاری را برای انسانها و کشورها داشت. اما متاسفانه از سال 1960 بدین طرف، کارکرد خود و قدرت حمایت از حقوق بین المللی را تا حد زیادی از دست داده است. کلیه سازمانهای تاسیس یافته بعد از جنگ جهانی دوم و بویژه معاهده یالتا و قراردادهای بعد از آن، امروزه بیش از آن که فایده ای به حال ملل جهان داشته باشند، بیشتر تبدیل به باری سنگین بر دوش آن شده اند. بویژه کشورهای قدرتمند، شروع به استفاده از این سازمانها علیه کشورهای کوچک و ضعیف کرده اند.

بعنوان مثال ایالات متحده آمریکا، به بهانه وجود تسلیحات هسته ای در عراق، این کشور را اشغال کرده و سبب کشته شدن بیش از 1 میلیون انسان و مهاجرت بیش از 10 میلیون تن گردید و در نهایت متوجه شد که در عراق سلاح هسته ای وجود ندارد. اما علیرغم این موضوع، هم اکنون هیچکدام از کشورها و نهادهای بین المللی جرات محاکمه ایالات متحده را ندارد.

در دهه های اخیر، روسای جمهور ایالات متحده، سبب کشته شدن میلیونها انسان در عراق، افغانستان، سوریه و فلسطین شده اند. اما هیچکدام از این روسای جمهور نزد دیوان عدالت مورد محاکمه قرار نگرفتند، حتی بازخواست نیز نشدند.  به همین شکل دولت اسرائیل نیز از دهه 1960 بدین طرف از هیچکدام از مصوبات شورای امنیت سازمان ملل تبعیت نمی کند. اسرائیل از بدو تاسیس تا به امروز به جنگ و درگیری با همسایگان خود پرداخته و خاک آنها را اشغال می کند. هم اکنون نیز در تلاش است تا اندک خاک فلسطین را که برایش باقی مانده، به اشغال خود درآورد.

در حالی که اصول و اساس تمامی جنگ و درگیریها در حقوق بین الملل مشخص شده و حقوق بین الملل نیز از اصل و اساسی برخوردار است، اما اسرائیل از بدو تاسیس تا به امروز در تلاش گسترش خاکهای خود از طریق جنگ و خونریزی می باشد. بعنوان مثال تپه های جولان را در سال 1967 اشغال کرد. بر اساس حقوق و موازین بین الملل ای تپه ها باید هر چه زودتر اعاده گردد. اما اسرائیل با حمایت غیر رسمی بسیاری از کشورهای جهان و در  راس حمایت مستقیم آمریکا، 50 سال است که به استقرار در خاکهای اشغالی ادامه می دهد و قصد ترک آنها را نیز به هیچ وجه ندارد.   

در حالی که اسرائیل باید هر چه زودتر در چارچوب قوانین و حقوق بین الملل با فلسطین بر سر میز مذاکره بنشیند، به انکار موجودیت فلسطین و دولت فلسطین می پردازد. حتی این انکار را از کرسی سازمان ملل و از طریق پلاتفرمهای جهانی انجام می دهد و همانطور که رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه نیز اظهار می دارد، "ترور دولتی" را تبدیل به "سیاست رسمی" خود کرده و در ادامه آن نیز اصرار می ورزد.

اما ترس آن دارم، هنگامی که مراکز قدرت جهان که در راستای منافع خود، جهان را به سوی هرج و مرج سوق می دهند و دولتهایی نظیر آمریکا و اسرائیل که سیاستی مبتنی بر ظلم و راهزنی جهانی را سرلوحه خود قرار داده اند، فریاد عدالت و حقوق جهانی سر دهند، هیچ موسسه جهانی که صدای آنها را بشنود، باقی نمانده باشد.      



خبرهای مرتبط