تبصره یی بر آجندای امروز تورکیه و جهان چهارشنبه 24 دلو 1397 هجری شمسی

دوره سلطان عبدالحمید، مهمترین دوره از تاریخ معاصر است که نقش بسیار مهمی در درک دوره کنونی دارد

1144402
تبصره یی بر آجندای امروز تورکیه و جهان چهارشنبه 24 دلو 1397 هجری شمسی

      سلطان عبدالحمید دوم در تاریخ دهم فبروری 1918 درگذشت. این هفته صد و یکمین سالگرد درگذشت این پادشاه گران ارج عثمانی  است. تاریخ، اساس گذشته نه بلکه مرجعی برای آینده است. از اینرو تاریخ موضوع مدح و هجو نبوده و باید ازنقطه نظر درس عبرتی که در بطن آن نهفته است باید بدان نگریست. به قول محمد عاکف "تاریخ تکرار مکررات است"...آیا اگر درس عبرت گرفته میشد، تاریخ بازهم تکرارمیشد؟  شاید با نگاه از این زاویه، دوره سلطان عبدالحمیدخان، مهمترین دوره از تاریخ معاصر باشد که نقش بسیار مهمی دردرک دوره کنونی دارد. بدون شک در این دوره موضوعات بسیاری نظیر تلاش برای توسعه، احداث مکاتب، راه ها، روابط با جغرافیاهای دوروسیاست توازن جهانی، وجود دارد که میتوان در مورد آنها مباحثه کرد. من پس از اشاره به چند موضوع، با نگاهی به مسائلی که در آن دوره دست به گریبان آن بودیم، به موضوعاتی تاکید خواهم کرد که به دوره کنونی منعکس شده است میپردازیم: ارزیابیهای پروفیسور قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بیاضیت در این رابطه:

       همه اهداف سلطان عبدالحمید، تلاش برای پابرجا نگاه داشتن یک امپراتوری در حال فروپاشی در بین نیروهای امپریالیستی آن دوره، از طریق پیروی از یک سیاست مبتنی بر تعادل و توازن بود. او زندگی اش را وقف پا بر جا نگاه داشتن دولت عثمانی که از آن به عنوان "مرد بیمار" یاد میشد، نمود. او در این راه زندگی اش را صرف مبارزه با بازیگران خارجی و بازیگران داخلی ای که با آنها همکاری میکردند، نمود. از اینرو با آزمون های ناعادلانه بی شماری مواجه شد. حزب اتحاد و ترقی که وی را به استبداد متهم میکرد، بعد از کسب قدرت، به اقدامات سرکوب گرایانه تری تحقق بخشید. علاوه بر این باید به تلاش یهودیان صهیونیست برای تاسیس یک دولت اسرائیل در داخل خاک های عثمانی با حمایت انگلستان در دوره وی اشاره کنیم. کاتب چلبی، دولتها را همانند ابن خالدون به انسانها تشبیه میکند. به عقیده او دولتها نیز همانند انسانها، دوره های کودکی، جوانی و سالخوردگی را طی میکنند. کاتب چلبی معتقد است، دولت عثمانی مدتها پیش دوره کودکی، جوانی و بلوغ خود را پشت سر گذاشته و دیگر وارد دوره سالخوردگی اش شده بود. ولی همانطور یکه دکتور میتواند عمر بیمار را دراز کند، دولت ها نیز به دست مسئولین مجرب و با تجربه میتوانند ازعهده مسائل اجتناب ناپذیر بربیاییند. به عقیده چلبی از اینرو دولت عثمانی باید به دست فردی با درایت سپرده میشد. وسلطان عبدالحمید خان همان فرد با درایتی بود که کاتب چلبی از آن سخن میگفت. ولی دیگر روح زمان تغییر کرده بود. عصر امپراتوری دیگر به پایان رسیده بود. این تنها دولت عثمانی نبود که در اوایل قرن بیستم از صحنه تاریخ پاک شد. امپراتوری روسیه و امپراتوری اتریش – مجارستان درجریان جنگ جهانی اول، ازصحنه تاریخ محو شدند. امپراتوری انگلیس که یکی از بازیگران مهم دوره خود به شمار میرفت نیز با پایان جنگ جهانی دوم به پایان رسید.

انعکاسات امروزی این حوادث:

       روابطی که سلطان عبدالحمید خان در آن دوره در سطح جهانی برقرار کرده بود و همچنین توجه خاصی که به مسلمانان جهان مبذول میداشت، شاید مهمترین بازتابهای امروزی اقدامات وی باشد. به همین خاطر، در اقصی نقاط جهان از جاپان گرفته تا چین، از آفریقا گرفته تا شرقمیانه و اروپا میتوان اثر و یا رابطه ای از سلطان عبدالحمید خان دریافت. احتمالا سلطان عبدالحمید خان پادشاهی بود که در بین دیگر پادشاهان عثمانی، به رغم امکانات کم دوره حکومتش، بیشترین اثر را از خود به جای گذاشته است. عبدالحمید خان پادشاه یک دوره تعالی نبود و آنچه که از تلاش های وی در راستای حفظ و نجات دولت به دوره کنونی انعکاس یافته، نتایج تلاش های مستمر او در این راه است. با نگاهی به نتایج برکناری عبدالحمید خان با یک کودتا، خواهیم دید که این اقدام در بین موفقیت آمیز ترین کودتاها تا به آن دوره جای گرفته است. مبارزه سنت کودتاگری اعضای حزب اتحاد و ترقی که از معماران داخلی کودتا به شمار میرفتند، با سنت دموکراسی مندرس، اوزال و اردوغان در چارچوب ائتلاف و آزادی در طول تاریخ جمهوریت همواره ادامه داشته است. با گام هایی که در دوره حزب عدالت و توسعه در راستای دموکراتیک شدن و تمدن برداشته شد، سنت کودتاگری کاملا تضعیف گردید. با آغاز نظام ریاست جمهوری نیز سنت کودتاگری به ضعیف ترین دوره خود در طول تاریخ رسید. اقداماتی که در راستای برکناری عبدالحمیدخان صورت گرفت، میراثی را به جای گذاشت که نشانگر روند دشواری بود که بر علیه دولت و ملت جریان پیدا کرد. روندی که به ویژه فعالیت های اعضای حزب اتحاد و ترقی، عدم آگاهی مردم از اتفاقات  در حال وقوع، همکاری نزدیک عناصر داخلی نظیر روشنفکران، رسانه ها، بروکراسی و اردو با عناصر خارجی منجر به آن شده بود. روندهایی که مندرس، اوزال، اربکان و اردوغان با آن مواجه شدند، دنباله روندهایی است که در گذشته با موفقیت جریان یافتند. شخص سلطان عبدالحمید خان، در بین افکار عمومی داخلی و خارجی، به عنوان یک فیگور شیطانی که منبع همه بدی هاست نشان داده شده و ذهنیتی ایجاد شده بود که طی آن حذف این فیگور به معنی از میان برداشته شدن کلیه مسائل به شمار میرفت. تلاش برای ایجاد ذهنیتی که طی آن یک نفر با گفتمان های نفرت آمیز عامل و منبع همه مسائل نشان داده میشود، در دوره های اوزال و اردوغان نیز اتفاق افتاد.

پشیمانی ها، گستاخی ها

       برخی از روشنفکران با مشاهده تحولات پس از برکناری سلطان عبدالحمید خان، به بیان پشیمانی های خود پرداختند. یکی از معروف ترین آنها، شعر "مدد از روح والای سلطان عبدالحمید خان" بود که توسط شاعر رضا توفیق، سروده شد. رضا توفیق در بخشی از این شعر میگوید:

"تاریخ با یاد نام تو

به تو حق خواهد داد ای سلطان بزرگ

این ما بودیم که بی شرمانه تاختیم

به سیاسی ترین پادشاه عصرخود"

        ولی دشوار است که بگوییم روشنفکران و بروکراتهای عثمانی مخالف عبدالحمید خان، تمایل گسترده ای به ابراز پشیمانی خود داشتند. به گفته کمال طاهر این بروکراتهای روشنفکر، در طول روند غربی شدن، برای نجات عثمانی وارد عمل شدند. ولی به رغم مشاهده سرنگونی دولت، هرگز از این راه بازنگشتند. حتی مخالفین را به عقب ماندگی متهم کردند. به گفته کمال طاهر، آنها تا خیانت پیش رفتند. با نگاهی از این زاویه، خواهیم دید که این روشنفکران غرب زده عثمانی، از سرنگونی سال 1978 به عنوان سرنوشت یاد کردند. حتی میتوان گفت خود را حق به جانبدانسته به با کرده خویش غرور و مباهات نیز میکردند. اظهارات کمال طاهر در رابطه با روشنفکران و بروکراتهای عثمانی، در مورد برخی از روشنفکران و بروکراتهای دوره جمهوریت نیز صدق میکند. آیا این روشنفکران، از روند اعدام مرحوم شهید مندرس نخست وزیرچند دوره قبل تورکیه، دوره پس از (به نظر من) قتل تورگوت اوزال و مسائلی که تورکیه با آن مواجه شد، احساس پشیمانی کردند؟ همینطور آیا روشنفکرانی که آجدای کاری  دیگری نداشته و طوطی وار تبلیغات منفی مراکز معین جهل و فساد برعلیه اردوغان را تکرار میکنند، در صورتی که خدا ناخواسته تورکیه از پیشرفت و ترقی بازبماند، احساس ندامت خواهند کرد؟ و یا اینکه برای عدم رویارویی با اقداماتشان و همینطور به حق نشان دادن خود باز تلاش خواهند کرد؟

نویسنده:  پروفسور قدرت بلبل رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییلدیریم بایزید انقره



اخبار مربوطه